پدر قهرمان زندگی من
دکتر سیما فردوسی از نقش پدرها در مسیر تربیتی فرزندان میگوید
دنیای کودکانه ما تنها یک قهرمان داشت؛ قهرمانی که در نگاه ما از همه آدمهای دیگر قویتر بود، هر ناممکنی را ممکن میکرد و هیچ کاری برایش سخت نبود. سالها بعد وقتی به بزرگسالی رسیدیم و شاید خودمان پدر و مادر شدیم، دیگر فهمیده بودیم که پدر از همه آدمهای دنیا قویتر نبود، اما تنها قهرمان دنیا بود که همه توان و انرژی خود را برای حال خوب ما بهکار گرفته بود. فهمیدیم پدرمان چه سختیهایی را به آسانی و چه ناممکنهایی را به ممکن تبدیل کرد تا ما قد بکشیم و به امروز برسیم. بالاخره فهمیدیم دنیای ما واقعا یک قهرمان داشته و دارد و آن قهرمان کسی نیست جز پدر. دکتر سیما فردوسی، روانشناس، برایمان از جایگاه و نقش پدر در ذهن و تربیت فرزندان میگوید، از تغییرات الگوی پدربودن در نسل جوان حرف میزند و بر لزوم ساختن رابطه مؤثر بین پدران و فرزندان تأکید میکند.
اسطورهای به نام پدر
پدر در زندگی هر فرد، بهعنوان یک اسطوره دیده میشود، مظهر قدرت، پشتیبانی و حمایت است و رفتار اجتماعی را از او میآموزیم. در خانواده، بقیه اعضا پدر را پشتیبان اصلی خود میبینند، فرقی نمیکند که این پشتیبانی قرار است در برابر چه افراد یا موضوعاتی باشد. اگر اختلافی رخ دهد یا موضوعی به حل مسئله احتیاج دارد، اعضای خانواده بر نقش پشتیبانی پدر تکیه میکنند. از طرف دیگر برای بسیاری از کودکان، نخستین الگویی که دوست دارند شبیه به او شوند و رفتار کنند، پدر است.پدرها خصوصیات رفتاری مختلفی دارند اما چیزی که جایگاه آنها را در زندگی فرزندانشان متمایز میکند، محبت و حمایت پدرانه و داشتن قدرت و استراتژی است. به همین دلیل هم اگر از هر کودکی بپرسیم قدرتمندترین آدم دنیا کیست، حتما پاسخ این است: پدرم. این نشان میدهد پدر در ذهن یک کودک، نماد قدرت و توان است. پدر باید اقتدار و مدیریت خود را به فرزندان تفهیم کند، اما همزمان آغوش مهر و محبت خود را روی فرزندانش باز کند تا آنها از امنیت مهربانی پدرانه بهرهمند شوند.
الگویی در نوجوانی
در دوره نوجوانی، نقش پدرها اهمیتی بیشتر از قبل پیدا میکند. فرزندان در این سن به الگوهای اطراف خود دقت بیشتری میکنند و بهدنبال انتخاب الگویی هستند که از نظر آنها کاملتر است. در ساختار خانواده معمولا مادران الگوی عاطفی و پدران الگوی رفتار اجتماعی فرزندان درنظر گرفته میشوند. هرچه پدر محبت خود را با اقتدار و منطق همراه کند، شخصیت تأثیرگذارتری در باور فرزندان خود خواهد بود. تحقیقات نشان داده که فرزندان در نوجوانی، به دلایل مختلف حرفشنوی بیشتری از پدر دارند تا مادر، بنابراین در این دوره نقش تربیتی پدر هم اهمیت بیشتری پیدا میکند. عناصر زیادی وجود دارند که کمک میکنند نقش تربیتی پدر، پررنگتر دیده شود. رسانهها، آموزشوپرورش و کتابها باید آنقدر به این موضوع بپردازند تا باورها درباره نقش تربیتی پدر تغییر کند. این نکته هم قابل توجه است که برای حفظ اقتدار پدر و حرفشنوی فرزندان، نباید از پدران تصویری ترسناک در ذهن فرزندانشان بسازیم. روش اشتباه گذشته این بود که فرزند را از سرزنش یا تنبیه پدر آنقدر میترساندند که به مرور فاصلهای روانی بین پدر و فرزند ایجاد میکرد و همین در آینده، باعث میشد رابطه صمیمانه و عاطفی آنها دچار آسیب شود.
پدران دیروز، پدران امروز
در گذشته تصویری که از پدران دیده میشد، تصویر مردی بود که بهتنهایی مسئولیت تامین نیازهای اقتصادی خانواده را برعهده داشت، بنابراین بیرون از خانه کار میکرد و زمان زیادی برای حضور در خانه نداشت. حتی گاهی این تصویر با تصویر مردی که خسته و بداخلاق از سر کار آمده و بچهها باید ساکت باشند تا او استراحت کند، ترکیب میشد. اما پدران امروز از این تصویر فاصله زیادی دارند. در جامعه امروز، بسیاری از زنان هم همپای مردان در تامین نیازهای اقتصادی خانواده نقش دارند و این موضوع، نقش پدر را از این جنبه تغییر داده است. هرچند هنوز هم در بسیاری از خانوادهها، تمام مسئولیت توسعه اقتصادی بر دوش پدر است. با این حال پدران امروزی با پدران سنتی تفاوت دارند. پدر همچنان سرپرست خانواده محسوب میشود و وظیفه خود میداند که نیازهای مادی بقیه اعضای خانواده را تامین کند. داشتن مسئولیت تامین مالی خانواده، به این معنا نیست که پدران از برعهده گرفتن نقش تربیتی خود در زندگی فرزندان کناره بگیرند. در گذشته که دید سنتی وجود داشت، وظایف پدر را در بیرون از خانه تعریف میکردند و مسئولیت تربیت فرزندان را به مادر میدادند. هرچند امروز دیگر این نگاه وجود ندارد، اما باز هم باید برای اصلاح بعضی باورها درباره نقش پدری تلاش کنیم. هنوز هم هستند افرادی که تصور میکنند همه امور شخصی کودکی که به دنیا آمده، برعهده مادر است. پیش از همه این پدران هستند که باید اهمیت نقش تربیتی خود را در زندگی فرزندانشان باور کنند و قدمهای
بیشتری در این راه بردارند.
پدر؛ مراقبی همپای مادر
کودکان از لحظه تولد به کسی مهر میورزند که از آنها مراقبت کرده باشد. فرقی نمیکند پدر باشد یا مادر، نوزادان با فردی که آنها را در بغل میگیرد، میخواباند، لباسشان را عوض میکند، آنها را به حمام میبرد یا غذا میدهد، به سرعت انس میگیرند و چون حس مراقبت را از این فرد دریافت میکنند، محبت بین آنها شکل میگیرد. این همان نقطهای است که پدران جوان باید حواسشان را جمع کنند و بهموقع بهعنوان یک والد، رابطه عاطفی خود را با فرزند شکل دهند. در گذشته همانقدر که مردان را مشغول شستن ظرفها، پختن غذا و انجام کارهای معمول خانه نمیدیدیم، در حال غذادادن به بچهها یا خواباندن آنها هم مشاهده نمیکردیم. اما این تصویر نباید از پدران جوان امروزی ساخته شود. یک پدر امروزی همانطور که بهعنوان همسر، به این موضوع واقف است که باید در کارهای خانه مشارکت داشته باشد، به این باور هم رسیده که در انجام کارهای مراقبتی و تامین نیازهای اولیه فرزندان، به اندازه مادر وظیفه دارد. اگر یک پدر جوان هستید، برای انجام کارهای روزمره فرزندان پیشقدم شوید و همزمان با اینکه نقش تربیتی خود را ایفا میکنید، از بودن در کنار کودک لذت ببرید.
پدران جوان بیاموزند
روشهای فرزندپروری نسبت به گذشته تغییرات زیادی داشته است و حالا دیگر اصول تربیتی مختلفی وجود دارد. به همین دلیل هم نقش تربیتی والدین دچار تغییراتی شده است، بهخصوص نقش تربیتی پدر که شاید قبلا به این اندازه در امور اینچنینی مشارکت نمیکرد. این، اتفاق مهمی در روند تربیتی کودکان است و به همین دلیل هم لازم است پدران جوان بعد از پذیرفتن نقش خود، برای یادگیری گامهای آن، آموزش ببینند. پدران جوان باید بهصورت تئوری و با شرکت در دورههایی، یاد بگیرند که یک پدر امروزی چه نقشهای تربیتی را باید برعهده بگیرد و چگونه باید این کار را بهدرستی انجام دهد؟ یکی از دلایلی که بعضی زوجهای امروزی از فرزنددارشدن هراس دارند، نداشتن این دست آگاهیهاست و جای خالی این اطلاعات، تنها با آموزش پرشدنی است. یکی از مهمترین نکاتی که پدران جوان باید به آن توجه کنند، داشتن ارتباط مؤثر و سازنده با همسرشان است، چراکه بچهها با دیدن احترام بین والدین و هماهنگی آنها در امور تربیتی، میآموزند که باید به یک اندازه از پدر و مادر حرفشنوی داشته باشند.
در روزی به نام پدران
هرچه گفتیم درباره پدران بود، درباره نقش آنها در زندگی و رشد فرزندان و الگویی که از آنها ساخته میشود، اما نگفتیم که همین قهرمانان بیادعا و فداکار، چه نیازهایی دارند و فرزندان باید چه کنند تا ارتباط مؤثری بین آنها و پدرشان شکل بگیرد. شاید روزی که به نام پدر ثبت شده، بهترین فرصت برای فکرکردن به این موضوع باشد. نخستین قدم، قدردانی است. بسیاری از پدران حس میکنند با وجود همه تلاشها و زحمتهایشان برای ساختن یک زندگی مناسب، فرزندان قدرشان را نمیدانند. با گفتن چند جمله ساده مثل اینکه «پدر ما به تو افتخار میکنیم» یا «پدر قدر زحماتت را میدانیم»، میتوانیم قدردانی خود را نشان دهیم و باعث دلگرمی پدرمان شویم. غمانگیز است که این روزها پدران موسفید زیادی، دلشکسته هستند، چراکه فرزندانشان نهتنها از آنها قدردانی نمیکنند، بلکه با توقعات عجیب و غریب، از آنها گلایه و آنها را سرزنش میکنند. در روزی که به نام پدران ثبت شده، باید به فرزندان یادآوری شود که حرفزدن با پدر همیشه و بهخصوص در چنین روزی باید همراه با احترام، بدون تندی و جسارت باشد. پدران بسیاری از ما حالا دیگر به سن کهنسالی رسیدهاند و دیگر توانایی جسمی گذشته را ندارند، بنابراین وظیفه ما فرزندان است که در انجام کارهای مختلف بهخصوص کارهای فیزیکی، قبل از اینکه پدر درخواست کمک کند، خودمان پیشقدم شویم. یکی دیگر از مشکلاتی که در ارتباط پدران و فرزندان دیده میشود، وجود فاصله عاطفه بیدلیل است. پدرها میتوانند خودشان برای ایجاد فضای صمیمانه قدم برداند، فرزندان را دور خود جمع کنند و از علایق، کارهای روزمره یا برنامههای آیندهشان بپرسند تا جریان گفتوگو شکل بگیرد. برای بسیاری از فرزندان گفتن جمله «دوستت دارم» به مادر راحت است، اما نمیتوانند همین جمله را به پدرشان بگویند. درحالیکه پدرها هم به همان اندازه به ابراز محبت کلامی نیاز دارند و برای گفتن جملات محبتآمیز به آنها، چه روزی بهتر از روز پدر؟