آرامش در حضور دیگران
بار روانی ازدحام محیط در مترو و تأثیر آن بر زندگی روزمره را چگونه میتوان کنترل کرد؟
صدیقه حسینخانی- روانشناس
اگر جزو مسافران هرروزه مترو هستید، لابد شما هم دیدهاید که گاه برخی مسافران به دلایل بسیار پیشپاافتادهای با هم درگیر میشوند و گاه این درگیری، آنقدر بالا میگیرد که به زد و خورد میانجامد. بعد، شما همینطور هاج و واج میمانید که مگر چه پیش آمد در این میان؟ فلان ناملایمتی چرا باید ما را تا این حد از کوره به در ببرد؟
عجالتا این را بگویم که اگر به منشأهای جغرافیایی چنین منازعهای بر بستری روانشناسانه متمرکز شویم، دیگر از بروز چنین رویدادهایی که ظاهرا با محرکهایی ساده رخ میدهند، شگفتزده نمیشویم. مترو، در عین حال که یکی از کارآمدترین وسایل نقلیه عمومی در زمانه ماست و توانسته بسیاری از ناملایمتیهای اجتماعی حاصل از ترافیک در خیابانها را به زیر زمین برده و درمان کند، اما در عین حال، گاه با سیاستگذاریهای اشتباه و سهلانگاری در بجاآوردنِ بسیاری از ملاحظاتی که فرعی قلمداد شدهاند، خود برسازنده ناملایماتی دیگر شده است. ازدحام در محیط، یکی از مهمترین عوامل بروز آسیبهای روانی و اختلالات رفتاری در فرد و حتی ایجاد تنش است. رفتار تهاجمی یا پرخاشگرانه و همچنین احساس ناامنی از ویژگیهای رفتاری افرادی است که در مناطق پر ازدحام زندگی میکنند یا به نقاط پرازدحام رفتوآمد مدام دارند. کسانی که برای مراجعه به محل کار یا رجعت به منزل ناگزیر از استفاده از وسایل نقلیه عمومی پرازدحام هستند نیز از این قاعده مستثنا نیستند. از قضا بین تسهیلاتی که از باب حملونقل عمومی برای شهروندان تعبیه شده، مترو، بیشترین ازدحام را تجربه میکند. حالا ما حرفزدن درباره این آسیبها را با مثال درگیری و نزاع در مترو آغاز کردیم و فراتر از این لابد میدانید که آمار خودکشی در مترو نیز در دنیا همواره آمار قابلتوجهی بوده است. از این روست که همیشه بر هدایت و ساماندهی حجم بالای سفرهای روزانه تأکید شده است. چنین عملکردی، نیازمند برنامهریزی و روانشناسی محیطی است. برای کسانی که گاهی از مترو استفاده میکنند، مواجهه با تصاویر سوارشدن مردم به واگنهای مترو، بیشتر شبیه به فراهمآوردن مقدمات آشوب و بینظمی است؛ مسافرانی که بهصورت فشرده و شانهبهشانه در میان سروصدای قطار ایستادهاند. اما برای آنهایی که بهطور مرتب از این وسیله نقلیه عمومی استفاده میکنند، این تصاویر، روزمرهترین تصاویر زندگیشان است؛ نوعی از روزمرگی که رفتهرفته میتواند منجر به آسیبهای روانی شود و در حادترین شکل ممکن بهطور مثال با خودکشی بروز کند.
اما برای کاستن از این آسیبها و درواقع برای جلوگیری از بروز آنها، چه میتوان کرد؟ پاسخ به این پرسش را از دو منظر میتوان پی گرفت: نخست پاسخهایی روانشناسانه است که مبتنی بر مقاومسازی فرد در برابر چنین آسیبهایی است. اما مهمتر از این، راهکارهایی است که مدیریت شهری میتواند اساسا برای جلوگیری از بروز این آسیبها صورت دهد.
میدانیم که کشور ژاپن، با وجود بسیاری از دیگر مظاهر شهری، به خطوط ریلی و مترویش نیز معروف است. عواملی که سببساز شهرت متروهای ژاپن شده، صرفا عوامل فنی و مهندسی در ساخت ایستگاهها، واگنها و موتورهای قطارها نیست. یکی از مهمترین دلایل پیشگامی ژاپن در صنعت حملونقل ریلی، تلاشهایی است که برای جلوگیری از آسیبهای روانی ناشی از ازدحام صورت داده است. حالا را نبینید که بسیاری از راهکارهای آنها در این رابطه، بهعنوان الگو در دیگر کشورها مورد استفاده قرار میگیرد. آنها نیز در ابتدای امر، با همه مشکلات مرتبط با ازدحام، ازجمله همین مشکلات مورد بحث ما، روبهرو بودهاند. بهطور مثال، تا سال2003، ایستگاههای مترو در توکیو، بارها و بارها میزبان خودکشیهای متعدد بودند. آمار چنان بالا رفته بود که مترو شده بود قتلگاه زیرزمینی ژاپن. از آنجا بود که چشمبادامیها، جز مباحث فنی و مهندسی، تمهیدات روانشناسانه برای جلوگیری از بروز آسیبها در ازدحام زیرزمینیشان را جدیتر گرفتند. بهطور مثال آنها در طراحی ایستگاهها به عواملی چون نور و صدا مجهز شدند. در برخی از ایستگاهها، طراحی طوری انجام شد که نور خورشید با رد شدن از پنلهای آبیرنگ، به رنگ در بیاید و بر سکوها بتابد. ژاپنیها مدتی بعد دیدند که این راهکار بهصورت غافلگیرکنندهای مؤثر بوده. براساس مطالعهای که پژوهشگران دانشگاه توکیو انجام دادند و در سال ۲۰۱۳ منتشر شد، بررسی دادهها در طول یک دوره 10ساله نشان داد در ایستگاههایی که به چنین طراحی نوری مجهز بودند، تلاش برای خودکشی،84درصد کاهش داشته است؛ این دستاورد، واقعا خیرهکننده بود؛ یک راهکار ساده و عملی و کمهزینهتر از بسیاری از برنامههای گلدرشت که حسابی جواب داده بود. آنها روشهای دیگر را نیز آزمودند. به این فکر کردند که مردم در سفرهای درونشهری، وقتی میخواهند از مترو خارج شوند، بیشترین ازدحام و تلاطم را تجربه میکنند و از اینرو در همین موعد است که برقراری آرامش، مهمترین کار ممکن میتواند باشد. آنها آهنگهایی آرامشبخش انتخاب و از بلندگوها پخش کردند. این آهنگها آشکارا بر ریتم مسافران در خروج از مترو تأثیر داشت. آنها قدم آهسته کرده و نظم گرفته بودند. نکند شما هم یاد بلندگوهای متروهای خودمان افتادهاید؟ همانها که از صبح تا شب، آگهی یا اخبار رادیو را پخش میکنند؛ اخباری که همه دغدغههای اقتصادی و اجتماعی آن روز مسافران را برایشان گزارش میکند. انگار که در زمان بازگشت از سر کار به خانه، لازم باشد مسافران مرور کنند امروز طلا چقدر گران شد، دلار چه سرنوشتی پیدا کرد و بالاخره قیمت تخممرغ و روغن در بازار تنظیم شد یا نه!؟
امروزه، آنقدر مترو را بهعنوان مورد مطالعه در دنیا جدی میگیرند که بعضی معتقدند ایستگاههای مترو، مکانهای بسیار مناسبی برای دیدن «نظریه تلنگر» در عمل هستند. این نظریه میگوید: یک تلنگر یا سقلمه آرام به مردم میتواند به تصمیمگیری بهتر آنها کمک کند، مثل ثبت نام در بیمهای خاص برای آینده یا اصلاح رفتارهای اجتماعی و مشارکت در امور خیرخواهانه مانند اهدای عضو. آنجا در زیرزمینهای پرازدحام، همهچیز در معرض است؛ بهراحتی میتوان برای مردم آرامش را فراهم آورد و بهراحتی هم میتوان آرامششان را به هم ریخت.