• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
دو شنبه 4 اسفند 1399
کد مطلب : 125054
+
-

همدردی یک مسئولیت اجتماعی است

نکته‌هایی برای اطرافیان افراد داغدیده که بتوانند به کاهش غم آنها کمک کنند

همدردی یک مسئولیت اجتماعی است

محمد رضا ایمانی_روانشناس اجتماعی

وقتی کسی عزیزی را از دست می‌دهد می‌توانیم کمک کنیم تا غمش کم شود؟ هم‌اکنون موضوع سوگواری نسبت به زمان‌های دیگری شرایط متفاوتی را طی می‌کند. این شرایط فقط مختص کشور ما نیست، در کشورهای دیگر هم وضعیت همین است. پاندمی کرونا فراگیر شده و باعث‌شده همه شئونات زندگی ما، مراسم‌، سنت‌ها و آیین‌‌ها تحت‌تأثیر این همه‌گیری قرار‌بگیرد. یکی از مواردی که ما نیاز به تخلیه روانی و عاطفی داریم، مسئله سوگواری است؛ جایی که عزیزی را از دست داده‌‌ایم و نیازمندیم هم مورد حمایت اجتماعی قرار بگیریم و هم بتوانیم سنگینی تحمل یک فقدان و از‌دست‌دادن بزرگ را تحمل کنیم. ما پیش از این، نبود عزیزان را با برگزاری مراسم و آیین‌ها تحمل می‌کردیم و همراهی دیگران باعث می‌شد شرایط روانی بهتر و مناسب‌تری را برای ادامه زندگی پیدا کنیم اما هم‌اکنون به‌خاطر موضوع کرونا خیلی از این مراسم‌ها را نمی‌توانیم برگزار کنیم، دید‌و‌بازدیدی صورت نمی‌گیرد، مراسم ختمی وجود ندارد، تشییع‌جنازه بسیار محدود برگزار می‌شود و... ضمن اینکه با واکنش‌های اجتماعی هم مواجهیم؛ این منع را برای خودمان داریم که اگر در مراسم حاضر شویم، خودمان به این بیماری دچار می‌شویم یا اینکه خانواده‌ به حضور ما در مراسم واکنش نشان‌می‌دهد. در کل جز غم خود فقدان، فشارها و واکنش‌های اجتماعی هم تأثیرات نامطلوبی را در ذهن بازماندگان ایجاد می‌کند. مسئله مهم این است که هم بتوانیم سلامتی‌مان را حفظ کنیم و هم در شرایطی که مراسمی برگزار نمی‌شود، راهی برای مواجهه با خانواده متوفی پیدا کنیم. در عصر حاضر باید بپذیریم که به واسطه فاصله‌هایی که شکل گرفته خیلی از کارها را نمی‌توانیم انجام بدهیم اما به لحاظ شئون اجتماعی هم باید به مسئولیت اجتماعی پایبند باشیم و هم به مسئله همدلی توجه‌کنیم.

مسئله اول مسئولیت اجتماعی است. ما با خانواده متوفی باید بر اساس روابط یا ضوابطی که در حوزه اجتماعی یا عرفمان وجود دارد رفتار کنیم. در یک سال گذشته بیشتر مرگ‌ها به‌خاطر کرونا بوده است و باید توجه کنیم که رفتاری گزنده با بازماندگان نداشته باشیم. نوع نگاه‌ و واکنش ما مهم است، این واکنش نباید طوری باشد که ناراحتی مضاعف برای خانواده متوفی در پی داشته باشد. باید آنها را بپذیریم، همدردی و همراهی کنیم.‌ اگر در محله یا ساختمانی حضور داریم که یکی از نزدیکان ما عزیزی را از دست داده‌‌است، حداقل در ظاهر نشان بدهیم که نسبت به هموطن و همسایه مسئولیت داریم و رفتار مناسبی داشته باشیم. شکل مناسب این رفتار این است که تسلیت بگوییم، همدردی کنیم و یک‌سری ضوابط را رعایت کنیم؛ مثلا اگر همسایه‌مان عزیزی را از دست داده و نمی‌تواند مراسم سوگواری برگزار کند، ما هم جشن تولد، عروسی یا هر مراسم دیگری که داریم، عقب بیندازیم یا در آن محل برگزار نکنیم و نگوییم به ما ربط ندارد. شرایط آن خانواده را درک و همدردی کنیم و واکنش انفعالی نشان ندهیم. می‌بینیم که وقتی خانواده‌ای به‌خاطر بیماری کرونا عزیزی را از دست می‌دهد همه از آنها دوری می‌کنند، مدام آسانسور را ضدعفونی می‌کنند و... در کل رفتارهای سلبی را که در جامعه باعث می‌شود انشقاق و دوری پیش بیاید، انجام ندهیم.

همدرد شویم
مسئله دیگر همدردی است. در همدردی یک ارتباط عاطفی و احساسی نزدیکی با خانواده متوفی برقرار می‌کنیم تا آنها احساس حمایت کنند و این حس را داشته باشند که یکی کنارشان هست، درکشان می‌کند و متوجه است که آنها چه شرایط بغرنجی را طی می‌کنند. این نوع رفتار باعث می‌شود که آنها احساس امنیت روانی و آرامش پیدا کنند. این خانواده‌ها باید احساس کنند که در جامعه مورد‌توجه هستند و اگر مشکل یا مسئله‌ای برایشان پیش‌بیاید، یک عده همراهی‌شان می‌کنند. در مواقعی که فردی عزیزی را از دست می‌دهد، حالات روحی فیزیولوژیکی شکل می‌گیرد که ممکن است فرد را راهی بیمارستان کند، او بستری شود و تحت‌مراقبت قرار‌بگیرد. در این موقعیت اگر متوجه شود که دیده می‌شود، دوستانش با او در تماس هستند و تنهایش نگذاشته‌اند، همدردی عمیقی شکل می‌گیرد و بخشی از بغض، غم و اندوهی که درونش است، رفع می‌شود. این همدردی از مراجعه حضوری، ویدئوکال، تماس‌های تلفنی، واکنش‌هایی که داریم، دسته گلی که می‌فرستیم، حاضر شدن در مراسم‌هایی که با رعایت‌های پروتکل‌های بهداشتی در فضاهایی مثل قبرستان‌ها برگزار می‌شود ، شکل می‌گیرد. باید با رفتارمان نشان بدهیم که فرد برایمان عزیز است. قضیه کرونا مسئله بزرگی است اما دلیلی نمی‌شود که این مسئله را بیش از حد بزرگ کنیم و مسئولیت‌های اجتماعی‌مان را انجام ندهیم. این دوری کمکی به ما نمی‌کند و مسائل دیگری پیش می‌آید؛ دوستی که عزیزی را از دست داده، غیر از داغ، رنج و ناراحتی‌ای که به‌خاطر این فقدان دارد، باید رنجی را که از سمت افراد پیرامونش، خانواده و دوستان به او وارد شده، تحمل کند. این رفتارها دوستی‌ها، محبت‌ها و ارتباطات اجتماعی را کاهش می‌دهد و سبب می‌شود در مناسبت‌ها و شرایط دیگر این افراد در کنار هم قرار‌نگیرند و ساختار اجتماعی دچار فروپاشی و اضمحلال می‌شود. این اتفاق برای جامعه ما خوشایند نیست. جامعه‌ای سرزنده است که همه ابعاد اجتماعی‌اش با هم ارتباط و پیوستگی داشته باشند. در مسئله کرونا همه با مسئله ترس و اضطراب روبه‌رو هستند. این ترس به خانواده یا بقیه بخش‌های جامعه وارد می‌شود و قابل اندازه‌‌گیری و درک نیست چون عمق و ابعادش برای افراد متفاوت است. این قضیه درونی را نمی‌توانیم درنظر بگیریم که آیا یک فرد باید بترسد یا نترسد. همه آدم‌ها می‌توانند دچار ترس بشوند و این ترس در مواجهه با مرگ و کرونا تأثیرات متفاوتی ایجاد می‌کند. یکی که دچار ترس می‌شود خواب خوبی ندارد و دیگری به‌خودکشی و رهایی فکر می‌کند. همدردی، همراهی و محبت کردن کمک می‌کند تا بخشی از فشار اجتماعی و روانی تخلیه شود.

سؤال نکنیم
وقتی خانواده‌ای عزیزی را از دست می‌دهد یک‌سری سؤال برای اطرافیان پیش می‌آید. وقتی می‌خواهیم این پرس‌وجو را آغاز کنیم باید از خودمان بپرسیم این کار ما کمک‌کننده است یا نه؟ ما عزیزی را از دست داده‌ایم، در فقدان او سوگواریم و اگر سوگواری درست انجام نشود، همدردی شکل نگیرد، تحت بازجویی قرار‌بگیریم، احساس می‌کنیم که مورد اتهام قرار‌گرفته‌ایم. از خانواده متوفی می‌پرسند چرا او را زودتر بیمارستان نبردی؟ چرا این کار را برایش انجام ندادی؟ و... در میدان عمل باید دید که فرد می‌توانسته است کاری انجام بدهد و نداده؟ کوتاهی کرده؟ مسئولیتی بیش از این داشته است یا نه؟ متوفی همراهی‌اش کرده، دیگران کمکش کرده‌‌اند؟ شرایط متفاوتی برای آدم‌ها وجود دارد و ما حق نداریم وارد حریم افراد شویم و از آنها سؤال کنیم اما می‌توانیم تجربه کسب کنیم و کارهایی انجام بدهیم که مشکلی برای خودمان پیش نیاید. کرونا مثل خیلی از بیماری‌های دیگر نیست. روند پیشرفت و توسعه‌ و فراگیری‌اش متفاوت از بیماری‌های دیگر است. ما نمی‌توانیم به افراد بگوییم چرا کسی که فوت کرده، کرونا داشته ولی تو و افراد دیگر خانواده مبتلا نشده‌اید؟ چرا بیمار شما فوت کرده و بقیه زنده مانده‌اند و... . افراد خصوصیات فیزیولوژی متفاوتی دارند. در یک مورد که فکر نمی‌کنیم از شرایط بیماری عبور کند، عبور می‌کند و در یک مورد که انتظار فوت نداریم با مرگ روبه‌رو می‌شویم. باید این شرایط و این تفاوت‌ها را درک کنیم و انگشت اتهام به سمت افراد نگیریم. خیلی از افراد نمی‌دانند مبتلا شده‌اند، خیلی‌ها ناقل بی‌نشان هستند، به همدیگر برچسب نزنیم. مردم ما غیر از کرونا مشکلات دیگری هم دارند و دچار فرسودگی و کم طاقتی شده‌اند. با آرامش با یکدیگر رفتار کنیم تا بتوانیم این سختی‌ها را پشت‌سر بگذاریم.

از خانواده متوفی می‌پرسند چرا او را زودتر بیمارستان نبردی؟ چرا این کار را برایش انجام ندادی؟ و... در میدان عمل باید دید که فرد می‌توانسته است کاری انجام بدهد و نداده؟ کوتاهی کرده؟ مسئولیتی بیش از این داشته است یا نه؟ متوفی همراهی‌اش کرده، دیگران کمکش کرده‌‌اند؟ شرایط متفاوتی برای آدم‌ها وجود دارد و ما حق نداریم وارد حریم افراد شویم و از آنها سؤال کنیم
 

این خبر را به اشتراک بگذارید