شنای پروانه در موج کرونا
فاطمه عباسی
«شنای پروانه» با یک تراژدی بزرگ آغاز میشود؛ جایی که لورفتن فیلمی از شناکردن زنی به نام پروانه، قهرمان داستان را غافلگیر میکند و ماجراجویی ملتهبش برای یافتن مقصر آغاز میشود. این غافلگیری اما در واقعیت گریبان کارگردان و دستاندرکاران فیلم برای اکران را هم میگیرد و سرنوشتی نامعلوم را برای آن رقم میزند.
فیلم پرسروصدای سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر که قرار بود راهی چرخه اکران نوروزی شود و یخ سینماها را آب کند، در همان نخستین روزهای اکرانش در اسفند98 گرفتار موج اول کرونا شد و بهعلت استقبال کم مخاطبان و بستهشدن سینماها، خیلی زود به اکران خود پایان داد. اوایل تابستان بار دیگر فیلم روی پرده سینماها رفت، اما باز هم خلوتی سالنهای سینما بهعلت بالارفتن آمار مبتلایان و فوتیهای کرونا، انتظار عوامل شنای پروانه را برآورده نکرد و با تصمیم «رسول صدرعاملی» تهیهکننده، بار دیگر پخش فیلم متوقف شد. البته این تازه شروع بدشانسیهای فیلمی بود که انتظار میرفت ازجمله آثار رکوردشکن سینما در سالهای اخیر باشد. درست زمانی که سینماها بازگشایی شدند و جشنواره فیلم فجر در دوره سیونهم برگزار شد، این فیلم به طرز عجیبی سر از بازار قاچاق درآورد و به سرعت وارد شبکههای ماهواره و اینترنت شد؛ اتفاقی که عوامل شنای پروانه را غافلگیر کرد و بار دیگر اکران اجباری را برای فیلم محمد کارت بههمراه آورد. محمد کارت در صفحه شخصیاش با گلایه از وضعیت پیش آمده، اکران فیلم در دوران کرونا را اشتباهی بزرگ عنوان کرد و اکران عمومی بعد از قاچاق فیلم را اشتباهی دوباره خواند. کارت تنها راه فرار از وضعیت فعلی برای فیلمش را اکران آنلاین اثر میداند که هنوز رخ نداده و مانند «حجت» شنای پروانه، لوطیوار حجت را به تماشاچیان فیلمش تمام کرده و خواسته اگر عطای سینما رفتن را به لقایش بخشیدند و فیلم را قاچاقی تماشا کردند، بلیت فیلم را آنلاین بخرند تا شاید پیکر سلاخیشده فیلمش را نجات دهد.