• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
دو شنبه 27 فروردین 1397
کد مطلب : 12354
+
-

تقابل گردشگری و محیط زیست از بارسلونا تا گیلان

محمد حسن یاری | فعال اجتماعی: 

ایالت بارسلونای اسپانیا از مقاصد اصلی گردشگری در جهان به شمار می‌آید. در سال 2017 خبرگزاری‌ها این شهر را از شهرهایی معرفی کردند که گردشگران ممکن است از آن دوری کنند. چون مردم اسپانیا معترض حضور گردشگران شده‌اند. 
گردشگری سهم بیش از 14درصدی در تولید ناخالص داخلی اسپانیا دارد و صنعتی حیاتی برای این کشور است. اکنون اما به جایی رسیده که مردم بارسلونا که سالانه میزبان بیش از 8 میلیون بازدیدکننده است و درآمد سالانه آن از این صنعت به بیش از 9 میلیارد دلار می رسد، معترض حضور گردشگران هستند. این اعتراض، نشانگر وقوع بحران در این روند است. درسال 2017 مردم برخی از ایالت‌های اسپانیا از جمله بارسلونا از حضور بیش از اندازه توریست‌ها خسته شدند! زیرا معتقدند موجب آلودگی صوتی و محیط زیست می‌شوند. مردم معتقدند الگوی گردشگری انبوه طبقه کارگر را فقیر می‌کند. شعار« توریست‌ها به خانه بروید» را جمعیت بزرگ معترض در خیابان‌های بارسلونا سر دادند. بسیاری، گردشگری را زبان گفت‌وگو میان ملت‌ها، فرهنگ‌ها و اقوام و پیام آن را صلح و دوستی می‌دانند. آنها می‌گویند این صنعت در حفظ منابع طبیعی و جلوگیری از توسعه صنایع آلاینده می‌تواند نقش داشته باشد. 

مقامات دولتی ایران برای کاهش وابستگی به اقتصاد تک محصولی و با توجه به ظرفیت گردشگری و ثبت 22 اثر جهانی، بر فرصت گردشگری ورودی و داخلی تمرکز می‌کنند. گویا آنان روی تهدید این صنعت چشم بسته‌اند و بدون بررسی تجربه کشورهای پیشرفته و به صورت آزمون و خطا، چون تشویق و گسترش طرح‌های بوم‌گردی و با شعار صرف گردشگری پایدار، ناخواسته به سمت تخریب منابع طبیعی، کشاورزی، و محیط زیست پیش می‌روند. از آثار منفی گردشگری بر محیط زیست به طور نمونه در گیلان از بین رفتن طبیعت بکر از جمله جنگل‌های هیرکانی و کاهش و تجزیه‌ زیستگاه‌ها ناشی از فعالیت انسانی است که شامل دِپوی زباله و پسماند، آلودگی  آب‌ها، آتش‌سوزی و شکستن درختان در بعضی نقاط است. با این روند، در کنار نبود آموزش برای گردشگران داخلی با توجه به تنوع قومی کشور، خشم غالب مردم منطقه و دوست‌داران طبیعت به عنوان میزبان از حضور گردشگران نمود خواهد یافت و تبعات منفی اجتماعی قابل بحثی می‌تواند به دنبال داشته باشد.

 سود اقتصادی که از محل ورود گردشگران به منطقه به دست می‌آید، به صورت عادلانه در میان تمامی اقشار جامعه توزیع نمی‌شود. بلکه صاحبان مشاغل مرتبط، استفاده بیشتری از این شرایط می‌کنند. در نتیجه تمایل به کسب درآمد بیشتر، بسیاری از کشاورزان را به سوی تغییر کاربری اراضی از زراعی به تجاری و تبدیل به غذاخوری و مشاغل مرتبط با صنعت گردشگری سوق می‌دهد.

در حالی که محصولات کشاورزی از عناصر جذب گردشگر به شمار می‌رود. با این شرایط، با افزایش این فعالیت‌های اقتصادی در برابر دامنه تحمل طبیعی و با افول صنعت کشاورزی، به مرور از جذابیت‌های منطقه برای گردشگری کاسته خواهد شد. به نظر می‌رسد، به دلیل نبود برنامه‌ریزی کارآمد برای توسعه گردشگری پایدار، گردشگری چون رقیبی بازدارنده برای بخش کشاورزی منطقه عمل می‌کند که نمونه آن را در تغییر شدید کاربری اراضی و فروش زمین‌های کشاورزی شاهد هستیم. 
 می‌توان با مدیریت کارآمد، اتخاذ تصمیمات مناسب برای حفظ محیط زیست، بسترسازی فرهنگی برای گردشگران داخلی و حمایت متناسب از صنعت کشاورزی منطقه شاهد توسعه گردشگری پایدار و شکوفایی هر چه بیشتر این منطقه زیبا باشیم، نه شاهد اعتراض مردم مهربان و مهمان‌پذیر گیلان از حضور انبوه گردشگران در آینده نه چندان دور.

این خبر را به اشتراک بگذارید