• یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 11 ذی القعده 1445
  • 2024 May 19
یکشنبه 12 بهمن 1399
کد مطلب : 123302
+
-

سال‌ مخاطب

با حضور شبکه‎‌‎های اجتماعی در بستر اینترنت نویسنده ایرانی به دریافتی تازه از مخاطب رسید

داستان
سال‌ مخاطب


محمد مقدسی   

این سال‎‌‎ها را باید سال‎‌‎های تقابل دو نگاه نامید. سال‎‌‎هایی که نویسندگان به واسطه شبکه‎‌‎های اجتماعی در ارتباط بی‎‌‎واسطه با مخاطبان قرار گرفته بودند و از سوی دیگر ناشران با دست باز کتاب‎‌‎های پرفروش روز دنیا را با کیفیتی مناسب به مخاطبان خود می‎‌‎رساندند. از این‎‌‎رو نویسنده ایرانی با آثار برگزیده و پرفروش خارجی رقابت می‎‌‎کرد و از سوی دیگر گذران زندگی از راه نوشتن روزبه‎‌‎روز سخت‎‌‎تر می‎‌‎شد. عده‎‌‎ای راهی قدیمی و تکرارشده در ادبیات داستانی ایران را برگزیدند که هر چند از لحاظ تعداد مخاطبان اندک بود، اما تضمین رسم و نام داشت و آن نوشتن فرمالیستی و پیچیده بود؛ ‎‌‎شیوه‎‌‎ای که انتخاب بسیاری از بزرگان ادبیات داستانی ایران از هدایت تا گلشیری بود. اما از سوی دیگر نویسندگانی هم بودند که این مد فکری سخت و تقریبا صدساله را شکستند و تصمیم گرفتند کتاب‎‌‎هایشان را برای مخاطبان بیشتر و به زبان قصه‎‌‎گوتر و روان بنویسند. از این‎‌‎رو در این سال‎‌‎ها ژانرنویسی رونق بسیار پیدا کرد و در بیشتر ژانر‎‌‎های داستانی از تریلر و جنایی تا علمی‎‌‎ - تخیلی و رمانس آثاری آفریده شدند. هر چند نگاه بیشتر منتقدان همچنان سنتی و درگیر انگاره‎‌‎های دهه‎‌‎های قبل بود، اما آثاری از تکین حمزه‎‌‎لو، محمدحسن شهسواری، ساناز زمانی و مجتبا هوشیار محبوب در این دوره زمانی چاپ شدند و بسیار مورد توجه قرار گرفتند. این نویسندگان جسور، سد مخالفت با ژانرنویسی را کم‎‌‎کم شکستند. در این سال‎‌‎ها رضا امیرخانی با انتشار رمان کوتاه خود «رهش» بسیار مورد توجه قرار گرفت. اما این رمان برخلاف دیگر رمان‎‌‎های امیرخانی که از لحاظ پیرنگ، همیشه ساختار درستی داشتند، رمانی ازهم‎‌‎گسیخته و عصبانی بود و بیشتر در پی حل و فصل مسائل سیاسی روز بود. نویسنده جوان دیگری که این سال‎‌‎ها خوش درخشید و حتی جایزه گران‎‌‎قیمت جلال آل احمد را به خانه برد، حمیدرضا منایی بود که با رمان سه‎‌‎جلدی «برج سکوت» مشهور شد. این رمان پرحجم روایت زندگی یک معتاد بود و روایت شگفت‎‌‎انگیز اول شخص آن بر جذابیت اثر افزوده بود. امیر خداوردی دیگر نویسنده‎‌‎ای بود که در این سال‎‌‎ها نگاه‎‌‎ها را به ‎‌‎خود معطوف کرده بود. رمان «آلوت» او روایتگر تحجر و سلفی‎‌‎گری‎‌‎ در زمانه‎‌‎ای بود که منطقه غرب آسیا در آتش تحجر گروه‎‌‎های سیاسی بنیادگرا می‎‌‎سوخت و درگیر پدیده‎‌‎ای تروریستی به نام داعش بود. روایت رمان سوررئالیستی بود و خداوردی فضایی بدیع از برخورد زمان‎‌‎های مختلف با هم خلق کرده بود. امیر خداوردی در سال آخر سده چهاردهم هم رمان «جنون خدایان» را منتشر کرده که داستان آن در مورد یک بیماری است که در مدت کمی عالمگیر می‎‌‎شود.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید