• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
شنبه 11 بهمن 1399
کد مطلب : 123235
+
-

پس از رفتن ما چه خواهد شد؟

«فاصله»، تازه‌ترین نمایشگاه نقاشی فلورا فیض‌بخش

یادداشت
پس از رفتن ما چه خواهد شد؟

سعید برآبادی- روزنامه نگار

تازه‌ترین نمایشگاه نقاشی فلورا فیض‌بخش تلاش برای پاسخ دادن به یکی از مهم‌ترین پرسش‌های ماست؛ با رفتن و ترک کردن یک مکان، چه تغییراتی در آن جغرافیا اتفاق می‌افتد؟ زمانی که کسی یا چیزی یا جایی را ترک می‌کنیم، آن وجود ترک شده شاهد چه تغییراتی خواهد بود؟ مقاوم خواهد ماند یا درهم‌ می‌شکند؟ جایگزین مان خواهد کرد یا فراموش‌مان؟ پیش از هر چیز، فیض‌بخش تکلیف یک نکته را نه فقط در استیتمنت نمایشگاه بلکه در گفت‌وگو با ما مشخص می‌کند: «اینها منظره‌هایی در خلأ انسان هستند. وقتی آنها را دوباره روی دیوار نمایشگاه می بینم، چیزی که بیش از همه توجهم را جلب می‌کند همین فاصله است، فاصله میان ما و آنجا.» در «آنجا» چیز خاصی نیست، هرچه روی بوم ثبت شده دارای نوعی بی‌سایگی، ناآشنایی و عدم‌کرنش در مقابل قوانین فیزیک است: «کار من این بود که در آتلیه  بنشینم و نقاشی کنم. پس اینها به آن مفهوم کلی که ما از نقاشی منظره داریم هم بسته نیستند.» در  مقیاسی دیگر، آثار اخیر فیض  بخش خصوصا از 2013 به بعد،  نوعی منظره‌نگاری است؛ منتهی با مفهومی غریب نسبت به نقاشی منظره که ما می‌شناسیم: بوم‌های بزرگ، ترجیحا مربعی یا مستطیل‌های  افقی که پر شده‌اند از گیاهان و خزه‌های تنیده در هم: «این گیاهان را هم از روی مدل نکشیده‌ام. از خاطرات کودکی‌ام می‌آیند، از سفری که در کودکی به طبیعت اطراف زادگاهم داشتم. بعد غیب شدند، دیگر نه دیدم و نه به یادشان می‌آوردم تا اینکه یک روز خودشان آرام آرام آمدند و نشستند روی بوم.»
به آثار نمایشگاه «فاصله» 2 نوع نگاه می‌توان داشت. نگاه اول، نزدیک به دیدگاه واحد خاکدان به آثار فیض بخش است: «او برای خلق فضاهایش نهایت بهره‌وری از ذهنیاتش را می‌کند و ضمن فاصله‌گیری از منظره‌پردازی‌های متداول با الگوهای کلاسیک، در پی یافتن زبانی است که در آن دیگر ردپایی از نقاشی رایج کپی ‌شده از عکس دیده نمی‌شود.» به‌گفته خاکدان، جهانِ آثار فیض بخش، جهانی خاطره‌وار هستند یعنی از تجربه نقاش می‌آیند نه از واقعیت حال حاضر بیرون: «جهانی را به تصویر می‌کشد که در عین تداعی دنیای واقعی، منشایی خاطره وار دارد.»  نگاه دوم اما اندکی احساسی‌تر است. در این نگاه، آنچه فیض بخش به تصویر کشیده، ربطی به تجربه او از گذشته و خاطرات کودکی‌اش ندارد. او نماینده انسان است برای ترسیم آنچه پس از خروج انسان در جغرافیا باقی می‌ماند: «اینها مکان‌های طرد شده و خالی شده و رها شده هستند. پشت سبزه‌ها چیزی وجود ندارد، دیوارها و ستون‌ها بعد از بوم ادامه پیدا می‌کنند و ما اندازه آنها را نمی‌دانیم. حتی نمی‌دانیم پشت این انبوه برگ‌های سبز، زرد چه چیزی پنهان شده، شاید هیچ‌چیز. پشت تخت سنگ‌ها هم چیزی وجود ندارد، حتی سایه هم ندارند.» فلاسفه معتقدند؛ جهانِ بدون انسان، دیگر جهان نیست. روانکاوان می‌گویند با مرگِ هر انسان، جهان او به پایان می‌رسد. هنر اما موضعی دیگر دارد؛ کارش گفت‌وگو درباره چیزهایی ا‌ست که گاه امکان پذیر نیستند، اما ما نیازمند تفکر درباره آنها هستیم. چشمی که این جهانِ ترک شده را دیده، جزئیات آن را به دقت ثبت و ضبط کرده و در کمپوزیسیونی فشرده، با هندسه‌ای دقیق و رعایت موبه‌موی قواعد ریاضی به تصویر کشیده، چشمی ا‌ست که می‌خواهد به این سؤال محال پاسخ دهد.
تجربه فیض بخش در نقاشی‌های این مجموعه، تلاشی برای آشتی دادن انسان با مفهوم ناپایداری خود و مقاومت بی‌چون و چرا و ذاتی طبیعت است. اگر ما جهان را ترک کنیم، جهان به حیات ناگزیر خود ادامه خواهد داد؛ مصنوعات ما آرام آرام فاسد شده، فرومی‌ریزند و با طبیعت یکی می‌شوند، گیاهان با رشد بی‌واسطه خود همه جا را خواهند پوشاند و اگر به هر دلیل بخواهیم بازگردیم، راه‌ها و نشانی‌های ناموجود، گمراه‌مان خواهند کرد. تلاش نقاش، در رد نظریه «ثبت است بر جریده عالم دوام ما»، با ایجاد خودآگاهی از مسیر پاسخ دادن به این پرسش انجام می‌شود که «بعد از ما چه اتفاقی خواهد افتاد؟» او این پاسخ را نقاشی کرده اما اگر قرار باشد نگارنده این سطور در قالب کلمات بیانش کند باید گفت: «هیچ! جهان بدون ما به حیاتش ادامه خواهد داد، آدم‌ها بدون ما به حیات خود ادامه خواهند داد و به ‌مرور رد فقدان ما را چیزی پر خواهد کرد.»

این خبر را به اشتراک بگذارید