• چهار شنبه 26 دی 1403
  • الأرْبِعَاء 15 رجب 1446
  • 2025 Jan 15
شنبه 11 بهمن 1399
کد مطلب : 123222
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/L9lkw
+
-

چرا اعتراضات خیابانی برای پوتین نگران‌کننده است؟

نگاه
چرا اعتراضات خیابانی برای پوتین نگران‌کننده است؟

 مروان قبلان- پژوهشگر سوریه‌ای

به‌نظر می‌رسد ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه سخت‌ترین سال خود در قدرت را پشت سر می‌گذارد؛ آن هم درحالی‌که طی 2دهه گذشته بی‌وقفه در قدرت حضور داشته است. او در این سال‌ها، هرگز از قدرت دست نکشیده و یا حتی فاصله نگرفته است. پوتین پس از پایان دولت دومش در سال2008 در قانون اساسی دست برده و جایگاه خود را با نخست‌وزیر سابقش، یعنی دیمیتری مدودوف تغییر داد. به این ترتیب تا سال2012 در قدرت باقی ماند و بعد از آن هم مجددا رئیس‌جمهور روسیه شد؛ آن‌هم درحالی‌که با اصلاح قانون اساسی، مدت زمان ریاست‌جمهوری را از 4سال به 6سال افزایش داد. بر این اساس پوتین قانونا تا سال2024 همچنان در راس قدرت خواهد بود. ماجرا به اینجا هم ختم نمی‌شود! پوتین در جولای سال2020 بند جدیدی را به قانون اساسی اضافه کرد که براساس آن، شرط سقف حضور در دولت برای نامزدهای ریاست‌جمهوری لغو می‌شود. بر این اساس او می‌تواند تا 12سال دیگر، یعنی سال2036 نیز رئیس‌جمهور روسیه باشد. پوتین تعدیلات مطلوب خود در قانون اساسی را با مجموعه‌ای از امتیازات اجتماعی ترکیب کرده و اینگونه موفق شد تأیید 76درصد از آرای مردمی در همه‌پرسی را به‌دست آورد.
به موازات تمام اینها، هیچ مخالف و یا رقیب قابل توجهی برای پوتین باقی نمانده، مگر آنکه برای حذف وی اقدام شده باشد. بخش عمده روش‌های حذفی نیز همان راهکار مورد علاقه سازمان اطلاعات روسیه است؛ مسمومیت! آخرین مورد مسمومیت الکسی ناوالنی، لیبرال مشهور روسی بود که هفته گذشته به کشورش بازگشت. ناوالنی زندگی خود را مدیون آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان است، چراکه برای صدور مجوز خروج وی از روسیه به پوتین فشار آورد و مقدمات درمانش در بیمارستان‌های آلمان را فراهم کرد.
پوتین و طبقه الیگارشی حامی او با منطق نخبه‌گرایانه‌ای بر روسیه حکومت می‌کنند که مخالف هرگونه انقلاب یا جنبش مردمی است؛ چراکه براساس این منطق، چنین تحرکاتی که از سوی تخریبگران صورت می‌گیرد، پوپولیستی است و درنهایت منجر به هرج و مرج می‌شود. پوتین در دهه گذشته تلاش‌های گسترده‌ای برای سرکوب‌کردن هر جلوه‌ای از نشانه‌های یک انقلاب انجام داده است، نه‌تنها در روسیه، بلکه در تمام نقاطی که امکان تأثیرگذاری و یا نفوذ در آنها را دارد. در واقع روسیه در دوران پوتین، به اردوگاهی برای مقابله با تمام انقلاب‌ها تبدیل شد؛ اردوگاه محوری که از پکن تا کاراکاس را شامل می‌شود. به این ترتیب روسیه پوتین مقابل تمام انقلاب‌هایی که در کشورهای شوروی سابق آغاز شده بود ایستاد؛ از انقلاب مخملی گرجستان گرفته تا انقلاب نارنجی اوکراین و البته انقلاب لاله در قرقیزستان. به باور مسکو، این انقلاب‌ها با حمایت غرب شکل گرفته و هدف آنها، انزوا و محاصره روسیه بوده است.
رئیس‌جمهور روسیه از سال2011 و درحالی‌که بار دیگر موج اعتراضات علیه او در مسکو آغاز شده بود تصمیم به حضور در سوریه گرفت. او این تصمیم را، رفتاری دفاعی مقابل تلاش غرب برای انتقال موج اعتراضات از کشورهای عربی به روسیه قلمداد می‌کرد. اما به‌نظر می‌رسد هیچ‌یک از این اقدامات، مانع از رسیدن بادهای تغییر به مسکو نشد؛ بادهایی که بار دیگر از هفته گذشته، همزمان با بازگشت ناوالنی به روسیه وزیدن گرفته است. اگرچه این اعتراضات در نوع خود امر نامتعارفی برای روسیه نیست، اما همراهی آن با شرایط ویژه داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی، نگرانی کرملین را برانگیخته است. اول از همه، اکنون دولتی در آمریکا بر سر کار است که رابطه خوبی با پوتین ندارد؛ بلکه فراتر از این، به‌دنبال انتقام از او به‌دلیل دخالت در انتخابات سال2016 است؛ چراکه به باور برخی از سران دولت بایدن، روسیه نقش مهمی در پیروزی ترامپ ایفا کرده است. از این منظر، کرملین نسبت به مداخله گسترده آمریکا در انتخابات پارلمان دوما (در پاییز سال بعد) نگران است. این انتخابات، در مرحله‌ای که پوتین به‌دنبال معرفی خود به‌عنوان سزار دائم‌العمر است اهمیت بالایی دارد. عامل نگرانی دوم مسکو، خروج آنگلا مرکل از صحنه سیاست در سپتامبر سال‌جاری است؛ شخصیتی که وجودش عامل توازن در مواضع اتحادیه اروپا نسبت به روسیه بود. مرکل با وجود اختلافاتی که مخصوصا بر سر بحران اوکراین در سال2014 با پوتین داشت، همواره مقابل فشار کشورهای شرق اروپا و انگلیس برای انزوای روسیه مقابله کرد و علاوه بر این، مخالفت‌های آمریکا با تکمیل خط لوله گاز نورد استریم2 نیز در مواضع او تأثیری نداشت. پوتین بدون شک نسبت به توانایی جانشین مرکل برای مقابله با فشارهای آمریکا و اروپا علیه روسیه نگران است. عامل سوم نیز به کاهش قیمت نفت و بحران کرونا مرتبط است؛ اهرم‌هایی که آثار آنها از هم‌اکنون بر اقتصاد و حوزه سلامت روسیه قابل مشاهده است. پوتین سالیان طولانی با تکیه بر این قاعده که «اگر زندگی و معاش مردم در معرض تهدید باشد، اهمیتی به حقوق سیاسی و آزادی نمی‌دهند» به حکومت خود ادامه داده است. اما او شاید فراموش کرده که اگر بهای سکوت برای مردم گران‌تر باشد، صدای فریادها بلند خواهد شد.
منبع:العربی‌الجدید

این خبر را به اشتراک بگذارید