محمدناصر احدی
دهه 90در حالی شروع شد که پس از وقایع 1388مطبوعات مرجعیت خود را از دست داده بودند و صداوسیما نیز که بر شدت تکصدایی آن افزوده شده بود، دیگر تنها منبع مردم برای دریافت اخبار محسوب نمیشد. در این وضعیت، تلویزیونهای فارسیزبان خارج از کشور توانستند در میان اقشاری از مردم مخاطب فراوانی پیدا کنند. از طرف دیگر، شبکههای اجتماعی و پیامرسانهایی که محدودیتها و خط قرمزهای رسانههای رسمی را نداشتند، با رواج گوشیهای هوشمند، با شتابی باورنکردنی در زندگی مردم رسوخ کردند و به این ترتیب فرصتی پدید آمد تا اخبار و مسائلی که راهی به رسانههای رسمی نمیجستند، در فضایی غیررسمی مطرح شوند. در چنین شرایطی، کاهش تیراژ مطبوعات که نمیتوانستند بیواهمه و بیلکنت بهکار اطلاعرسانی و انتشار گزارشهای افشاگرانه بپردازند، طبیعی بود. حمایتهای دولتی از مطبوعات به رسانهها و نشریاتی تعلق میگرفت که برادری خود را ثابت کرده بودند و حالا میتوانستند انتظار ارث و میراث داشته باشند. برخی از نشریات و روزنامهنگارانی که ماندن در فضای مطبوعاتی را به هر قیمتی خواستار بودند، به انتشار نشریات سیاستزداییشدهای روی آوردند که سعی میکردند، با فاصله گرفتن هرچه بیشتر از سیاست، در حیطههای مجاز عرصه فرهنگ گام بردارند و محتوایی بیدردسر مطابق میل گروه مخاطبان هدفشان تهیه کنند. آنچه در این میان قربانی شد، روزنامهنگاری تحقیقی و افشاگرانه بود که روزبهروز عرصه بر آن تنگتر میشد و گاه اگر نشریهای خطر انتشار چنین مطالبی را به جان میخرید، چنان موجی بهوجود میآمد که نشانگر این بود روزنامهنگاری حرفهای هنوز میتواند با هر شکل و قالبی تطبیق یابد و مخاطب داشته باشد، به شرطی که به آن اجازه داده شود آزادانه کار کند.
مرجعیتی که از دست رفت
افول مطبوعات، برآمدن فضای مجازی
در همینه زمینه :