![قدرت تغییر«پلنگ سیاه»](/img/newspaper_pages/1397/01%20FARVARDIN/27/iranshahr/17.jpg)
قدرت تغییر«پلنگ سیاه»
بررسی دلایل موفقیت تاریخی یک فیلم ابرقهرمانی جدید در گیشههای جهانی
![قدرت تغییر«پلنگ سیاه»](/img/newspaper_pages/1397/01%20FARVARDIN/27/iranshahr/17.jpg)
آیدا تدین:
همین تازگی بود که فیلم ابرقهرمانی پلنگ سیاه (BlackPanther) بعد از 5هفته صدرنشینی پیاپی در گیشه آمریکای شمالی (شامل سینماهای ایالات متحده و کانادا) موفق شد با پیشیگرفتن از فیلم«انتقامجویان»، رکورد پرفروشترین فیلم ژانر ابرقهرمانی تاریخ را به نام خود ثبت کند و حالا خبر رسیده که جدیدترین محصول مشترک استودیوی مارول و شرکت پخش دیزنی با عبور از فیلم «تایتانیک» جیمز کامرون و کسب بیش از 659میلیون دلار درآمد، رکورددار سومین فیلم پرفروش گیشه آمریکا در تمام دورهها شده است. به این ترتیب، با بلندترشدن فهرست موفقیتهای ساخته جدید رایان کوگلر که با بودجهای بین 200 تا 210میلیون دلار تهیه و تولید شده، بررسی دلایل این میزان اقبال عمومی و همینطور تعریف و تمجید منتقدان از فیلمی در چنین ژانری بیش از پیش جالب به نظر میرسد.
شمایل سیاهپوستان دورگه
جمیل اسمیت ـ ژورنالیست آمریکایی ـ اخیرا مقاله جالبی درباره موفقیت گسترده پلنگ سیاه منتشر کرده و محصول جدید مارول را از زوایای جالب توجهی مورد بحث قرار داده است. او مینویسد: «خاطرم هست نخستین فیلمی که بر پرده سینما تماشا کردم قهرمانی سیاهپوست داشت؛ «لندو کالریزین»؛ شخصیتی که بیلی دیویلیامز اجرای نقش آن را بر عهده داشت و فاقد هرگونه قدرت ماورایی بود ولی با این حال فرمانروای شهر خودش بود. «امپراتوری ضربه میزند» که بهعنوان نخستین دنباله «جنگ ستارگان» در سال1980روی پرده رفت، کالریزین را بهعنوان نمونه پیچیده انسانی معرفی کرد که هنوز هم قادر به انجام کار درست بود.
اگر شما که خواننده این مطلب هستید سفیدپوست باشید، دیدن افرادی شبیه خودتان در رسانههای جمعی احتمالا مسئلهای نیست که چندان فکرتان را مشغول کند. فرهنگ حاکم، هر روز منعکسکننده نه فقط شما بلکه نسخههای بیپایانی از شماست؛ از مدیران اجرایی و شاعران گرفته تا رفتگران، سربازان، پرستاران و... پس به نظر میرسد امکانهای شما بیحدوحصر است. حالا بعد از وقفهای مختصر، شما دوباره رئیسجمهور خودتان را دارید! در مقابل، آن دسته از ما که سفیدپوست نیستیم بهمراتب با دردسرهای بیشتری مواجهیم؛ نهفقط برای یافتن تصویری از خودمان در رسانههای جمعی و دیگر عرصههای زندگی عمومی بلکه در یافتن تصویری که حاکی از چندوجهیبودن انسانیتمان باشد. از حیث شخصیتهایی که روی پرده سینما به نمایش درمیآیند، برای ما صرفا مسئله این نیست که احساس کنیم دیده و فهمیده شدهایم بلکه دیگران هم نیاز دارند ما را ببینند و درک کنند. این یکی از دلایل بسیاریاست که اهمیت پلنگ سیاه را در جهان امروز چندبرابر میکند».
چرخشی جنجالساز در دنیای ابرقهرمانها
درحالیکه به نظر میرسید محصول جدید مارول صرفا عنوانی جدید در جولانگاه بیپایان فیلمهای ابرقهرمانی باشد، این فیلم بعد از نزدیک به 2ماه ثابت کرده که ماجرا بسیار فراتر از این حرفهاست؛ فیلمی که حتی پیش از اکرانش بر پرده سینما، ردپای فرهنگیاش به قدر کافی نقل محافل شده بود. این فیلم درباره معنای سیاهپوستبودن هم در آمریکا و هم در آفریقا و از منظری جامعتر در سراسر دنیاست.
به جای مضامین سرسری درباره نژاد و هویت، این فیلم با مسائلی که زندگی سیاهپوستان در جوامع مدرن را تحتتأثیر قرار میدهد، دستوپنجه نرم میکند. علاوه بر این، به طرزی باورنکردنی سرگرمکننده و مفرح است و لبریز از لحظات طنزآمیز بجا و صحنههایی اکشن با طراحیهای هوشمندانه. فیلم همچنین سخاوتمندانه، افرادی از همه نژادهای بشر را به نمایش میگذارد. کوگلر، کارگردان جوان هالیوود که اولینبار با ساخت فیلم ورزشی «کرید» به شهرت رسید، در گفتوگو با نشریه «تایم» توضیح میدهد: «فیلمهای ابرقهرمانیای وجود دارند که اکشنکمدی یا درامهایی جسورانهاند» اما این فیلم، چنانکه کوگلر تاکید میکند در ژانر مهم دیگری قرار میگیرد؛ «فیلمهای ابرقهرمانی که با مسائل مربوط به «از تبار آفریقاییبودن» دستوپنجه نرم میکنند.»
عزیز میلیارددلاری
پلنگ سیاه هجدهمین فیلم مجموعه «جهان سینمایی مارول» است؛ رشته فیلمهایی که در طول یک دهه گذشته، بیش از 5/13میلیارد دلار در گیشه دنیا فروش کردهاند (هماکنون استودیوی دیزنی صاحب اصلی «مارول» است). در تاریخ سینما، شاید این نخستین فیلم با بودجه کلان باشد که کارگردانش یک دورگه آفریقاییـآمریکاییاست و بازیگرانش عمدتا سیاهپوستاند؛ فیلمی که نهتنها به ابرقهرمانها اختصاص دارد بلکه درباره همه انسانهاست. هالیوود پیش از این، چنین کلانفیلمی با حضور باشکوه سیاهپوستان تولید نکرده بود. سومین فیلم بلند کوگلر از 16فوریه (27بهمن96) روی پرده رفت؛ همان زمانی که صنعت سرگرمی در حال دستوپنجهنرمکردن با جنبشهای ضدآزار جنسی علیه زنان و کمپینهای حمایت از رنگینپوستان بود (و همچنان هم هست). پلنگ سیاه به هالیوود اثبات کرد که روایتهایی با محوریت دورگههای آفریقایی ـ آمریکایی از قدرت سودآوری و جذب همه نوع مخاطبی برخوردارند و مهمتر اینکه ساختن فیلمهایی درباره زندگی سیاهپوستان بخشی از مهمجلوهدادن آنهاست.
جنبش مقاومت در عصر ارتجاع
بعد از عصر اوباما، شاید اکران چنین فیلمی و حضور پردرخشش بازیگران و سینماگران دورگه آفریقایی ـ آمریکایی روی فرش قرمز افتتاحیه فیلم، نباید آنقدرها پیشگامانه و باعث شگفتی بهنظر برسد اما میرسد. در بحبوحه ارتجاع سیاسی و فرهنگیای که جنبش داخلی سفیدپوستان به سهم خود به آن دامن میزند، خود وجود فیلمی مانند پلنگ سیاه شبیه نوعی مقاومت به نظر میرسد. مضامین فیلم تعصبات سازمانی را به چالش میکشد، شخصیتهایش سرکوبگران و ظالمان را بهتندی مورد اهانت قرار میدهد و خط داستانیاش دیدگاههایی چندوجهی درباره زندگی و سنت سیاهپوستان را در بر میگیرد. این واقعیت که پلنگ سیاه در نوع خودش نظیر ندارد، کمککننده است. استقبال منتقدان هم به حدی گسترده بوده که میانگین واکنشهای مثبت به این فیلم در «راتن تومیتوز» (سایت نظرسنجی منتقدان) 97درصد اعلام شده است.
قصه یک پادشاه اصیل
داستان پلنگ سیاه، زاده عصر حقوق شهروندی و بازتابدهنده سیاستهای روز است. پلنگ سیاه، اسم مستعار یکی از شخصیتهای کتابهای مصور مارول نیست بلکه لقب رسمی «تچالا» پادشاه واکاندا (ملت آفریقایی خیالی) است که به لطف مسئولان و مدیران اجراییاش، به لحاظ تکنولوژیک، به پیشرفتهترین ملت دنیا بدل میشود. این شخصیت در حقیقت نسخهای از عظمت سیاهپوستان بود؛ در زمانهای که بیش از 41درصد دورگههای آفریقایی ـ آمریکایی زیر خط فقر به سر میبردند و حدود یکسوم جمعیت فقیر جامعه را تشکیل میدادند. داستان پلنگ سیاه، ترکیبی از اساطیر آفریقایی و تکنولوژی در فضایی علمی ـ تخیلی و همچنین ترسیمگر نگاهی انتقادی به تلاش برای ایجاد آیندهای در نبود سیاهپوستان است.
استن لی و جک کربی، خالقان سفیدپوست این شخصیت محبوب مارول هستند. تچالا نهتنها قوی و تحصیلکرده بود بلکه به تبار خاندان سلطنتی تعلق داشت؛ پس مجبور نبود حقانیتش را به اثبات برساند. تاجوتخت سلطنت پیشاپیش در اختیارش بود. چادویک بوسمن ـ ایفاگر نقش تچالا/ پلنگ سیاه ـ در این باره میگوید: «شاید با خودتان بگویید که این ملت آفریقایی، زاده تخیل است اما فراهمبودن این مجال که بتوانید از دل ایدههای واقعی، مکانهای واقعی و مفاهیم آفریقایی واقعی، ایده واکاندا را طرح کنید، فرصتی بینظیر برای پرورش احساس هویتی از همان جنس است؛ خصوصا وقتی ارتباطتان با آن گسسته است».
آن سوی مرزهای هالیوود نژادپرست
پلنگ سیاه، در زمانهای ظهور کرد که جنبش حقوق شهروندی حقیقتا آغاز شده بود و در حال افزایش مطالباتش از آمریکایی بود که وعدههای بسیار داده و در حق جمعیت سیاهپوستش اهمال کرده بود. 52سال بعد از معرفی تچالا در دنیای فانتزی و کتابهای مصور، بخش قابلتوجهی از مطالبات آنزمان همچنان پابرجا هستند. نکته انقلابی در رابطه با پلنگ سیاه این است که این شخصیت ترسیمگر دنیایی نیست که عاری از نژادپرستی باشد بلکه نشان میدهد برخورداری سیاهپوستان از ثروت، تکنولوژی و قدرت نظامی شاید اندک تعادلی در زمین بازی ایجاد کند؛ سناریویی که صرفا در رابطه با چشمانداز عمدتا سفیدپوست دنیای هالیوود صدق نمیکند و از آن مهمتر، قابل تسری به کل جهان در ابعاد گسترده است.
پلنگهراسی به سبک رسانههای آمریکا
چند ماه بعد از رونمایی از شخصیت تچالا، سازمانی انقلابی به نام «حزب پلنگ سیاه» در اوکلند کالیفرنیا تاسیس شد. جالب است بدانید که این سازمان از سوی رسانههای آمریکایی بهعنوان گروهی افراطی و تهدیدکننده معرفی شد که «اهداف آن به نحو چشمگیری با نگاه آشتیجویانه رهبران حقوق شهروندی ازجمله مارتین لوترکینگ جونیور مغایر است». کار به جایی رسید که حتی مارول بهناچار برای مدت کوتاهی نام این شخصیت را به «لئوپارد سیاه» تغییر داد تا منکر هرگونه ارتباطی با حزب یادشده شود اما مدتی نگذشت که نام سابقش را به او بازگرداند. از نظر برخی تماشاگران (بهویژه داخل آمریکا) ممکن است پلنگ سیاه به طرز ناخوشایندی بر مفاهیم شیطانی و انحرافآمیز دلالت کند اما فیلمی که در سال2018 روانه پرده سینماها شده به مثابه اعاده حیثیتیاست که از همگان دعوت میکند این سمبل را بهعنوان «نماد تغییر» ارج بگذارند.
اولین مواجهه سینماروها و پلنگ مارول
بوسمن، اولینبار در دیگر فیلم موفق مارول تحت عنوان «کاپیتانآمریکا: جنگ داخلی» (محصول 2016) در نقش پلنگ سیاه ظاهر شد و خیلی زود به سبب ظاهر متمایز و لباس براقش در میان هواداران به چهرهای برجسته تبدیل شد. کوگلر میگوید مانند دو فیلم قبلیاش «ایستگاه فروتویل و کرید که دنبالهای نوآورانه بر سری فیلمهای محبوب «راکی» بود، پلنگ سیاه هم به مسائل مرتبط با هویت میپردازد. این کارگردان 31ساله در ادامه اضافه میکند: «این همان مسئلهایاست که خودم بهعنوان یک شخص، همیشه با آن دستبهگریبان بودهام؛ مثل نخستین باری که فهمیدم سیاهپوست هستم».
صحبتهای او بیش از آنکه درباره خودآگاهیای فراگیر باشد، به آگاهییافتن از طرز نگاه جامعه سفیدپوست به رنگ پوست او مربوط است. کوگلر توضیح میدهد: «مسئله فقط هویت نیست؛ حتی در مورد اسامی هم این موضوع صادق است. «تو کی هستی؟» پرسشیاست که بهکرات در این فیلم مطرح میشود. تچالا دقیقا میداند چهکسیاست؛ درحالیکه ضدقهرمان در این فیلم، اسامی بسیاری دارد».
تابوشکنی پلنگ سیاه در سرزمین سعودیها
حالا طبق آخرین اخبار قرار است پلنگ سیاه بعد از 35سال به ممنوعیت سینما در عربستان پایان بدهد. استودیو دیزنی و «ایتالیا فیلم» بهعنوان شریک پخش خاورمیانهایاش از 18آوریل (29فروردین) این کلانفیلم ابرقهرمانی مارول را در سالن سینمای جدیدی که توسط شرکت «ایامسی» در ریاض احداث شده، اکران خواهند کرد. این نخستین فیلمیاست که بعد از ممنوعیت نمایش فیلمهای سینمایی در اوایل دهه1980 در عربستان روی پرده میرود. دسامبر گذشته، مقامات این کشور از رفع این ممنوعیت خبر دادند. مایکل بی.جردن، لوپیتا نیونگ او، مارتین فریمن، دنیل کالویا، فارست ویتاکر و اندی سرکیس از دیگر بازیگران این فیلم تاریخساز هستند.
منابع: تایم، ورایتی