• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
سه شنبه 7 بهمن 1399
کد مطلب : 122850
+
-

سفر به یک روز پس از پایان کرونا

نظرسنجی همشهری از طیف‌های مختلف درباره نخستین اقدام‌شان پس از توقف شیوع ویروس کووید-19/ بیشترین گزینه به سفر و بعد دورهمی کمترین گزینه دیدار پدربزرگ و مادربزرگ

سفر به یک روز پس از پایان کرونا

نگار حسینخانی_روزنامه نگار

نه! باور نمی‌کنم یک‌بار دیگر با آن فراغ‌بال و راحتی بتوانیم در اتاقی بنشینیم و با هم روزها را شب کنیم. چطور باید باور کرد روزی آن‌همه خوش بودیم، بی‌آنکه ابایی داشته باشیم ویروسی، آنقدر کوچک و نادیدنی بین‌مان حقنه کرده و روزهای جدایی‌مان را انتظار می‌کشد. تو فکر می‌کنی روزی دوباره خنده‌هایمان از ته دل بشود؛ بی‌ترسی، بی‌مرض و مرگی؟ تاریخ پاهای بزرگی دارد؛ آنقدر بزرگ که بتواند همه را زیر‌ کند، از رویمان بگذرد و هیچ اثری باقی نگذارد. اما نه! بگذار امیدوار باشیم که بار دیگر در مجلس جشنی، دست‌های همدیگر را می‌گیریم و نفس به نفس هم شادی می‌کنیم. بگذار امیدوار باشیم که روزی با هم به رستوران می‌رویم و هر چه دلمان خواست سفارش می‌دهیم؛ امید به دیدن پدربزرگ که زمان زودتر از ما برایش می‌گذرد و سفر، به انتهای جاده‌هایی که نمی‌شناسیم‌شان. اگر صبحی بیدار شویم و امید، همه آنچه در سر داشته بودیم را یکباره محقق کرده باشد، چه کنیم؟ تو بگو! اگر بیدار شویم و از این کابوس رهایی پیدا کرده باشیم، برنامه‌مان چیست؟ چقدر کار داریم؛ کاش صبح شود. کاش زودتر این شمارش‌گر مرگ بایستد تا نخستین روز شادی‌مان، با هم باشیم و بتوانیم یک‌بار دیگر همدیگر را به آغوش بکشیم. شادی کنیم از اینکه تاریخ، بی‌آنکه لگدمان کرده باشد، جوانه زده‌ایم. این سؤال‌ها را از همه کسانی که می‌شناسم‌شان یک‌بار پرسیده‌ام؛ از آن 131نفر. فردای تمام‌شدن پاندمی کرونا چه می‌کنید؟ بعد برایشان 4گزینه چیده‌ام، سپس همه را از هم کسر کردم و به هم افزودم تا فردای شادی‌مان را برنامه‌ریزی کرده باشم. این جامعه کوچک البته حرف‌هایی داشت؛ مرض‌هایی و غم‌هایی؛ هرچند امیدوار بود از اینجایی که ایستاده، تا آن روز، خیلی دور نیست. هر چه پس از این آمده، ماحصل این گپ‌ها، تفریق و اضافه‌کردن‌هاست.

پس از کرونا از زبان ماشین‌حساب
بعد از تمام‌شدن همه‌گیری ویروس کرونا، نخستین کاری که انجام می‌دهید چیست؟ می‌روید دیدن پدربزرگ و مادربزرگ‌هایتان؟ با دوستان‌تان دورهمی می‌گیرید؟ می‌زنید به دل جاده‌های شمال؟ یا دلی از عزای رستوران‌گردی و کافه‌نشینی در می‌آوردید؟ 
این چهار گزینه گزارش پیش‌رویتان از 131نفر پرسیده شده است؛ جامعه‌ای از مردان و زنان دهه‌های 50، 60، 70و.... از این تعداد 85زن و 46مرد به گزینه‌ها پاسخ داده‌اند؛ به‌عبارتی 65درصد زنان و 35درصد مردان در این نظرسنجی رأی خود را ثبت کرده‌اند. از زنان 7نفر دهه‌پنجاهی، 54نفر دهه شصتی، 23نفر دهه هفتادی، و یک نفر دهه چهلی بوده است. از مردان نیز 7نفر دهه پنجاهی، 27نفر دهه‌شصتی، 10نفر دهه‌هفتادی و 2نفر از دیگر دهه‌ها هستند؛ به‌عبارتی 61درصد از شرکت‌کنندگان در این نظرسنجی دهه‌شصتی‌ها هستند که بیشترین آمار جوانان را در ایران به‌خود اختصاص داده‌اند. 25درصد نیز دهه 70 و 10درصد هم متولدین دهه 50شمسی هستند.
از این تعداد بیشترین گزینه‌ای که رأی آورده، سفرکردن و دورهمی است که هر دو 29درصد رأی آورده‌اند. 25درصد نیز  به رستوران‌گردی و کافه‌نشینی رأی داده‌اند و 15درصد به دیدار بزرگ‌ترهایی مانند پدربزرگ و مادربزرگ‌ها که جزو گروه‌های حساس و آسیب‌پذیر در دوران شیوع کرونا بودند و دیدن‌شان محدود و ممنوع شده بود، رای دادند.

در دل اعداد چه می‌گذرد؟
شاید در نگاهی اجمالی اعداد روشن‌ترین پاسخ‌ها را به ما بدهند اما نباید آرا را نادیده گرفت. مثلا فهیمه که در این نظرسنجی شرکت نکرده است، معتقد است که خیلی از مردم این محدودیت‌ها را رعایت نکرده‌اند. به اعتقاد او اگر گزینه دیدار پدربزرگ و مادربزرگ رأی کمتری آورده، می‌تواند دلیلش همین رعایت نکردن محدودیت‌ها و دیدار روزمره بزرگان خانوادگی بوده باشد. این البته می‌تواند نظر قابل تاملی باشد اما کسانی مانند نگین که مجبور بوده‌اند دیدارها را محدود به تماس‌های تلفنی و تصویری و دورادور کنند، باعث می‌شود که او نخستین برنامه‌اش را پس از پایان همه‌گیری کرونا دیدن مادربزرگش بگذارد. نگین می‌گوید: «مادربزرگ من از گروه‌های حساس جامعه است و دچار بیماری‌های پایه است. به همین‌خاطر بسیار نگران ادامه‌دارشدن این بیماری هستیم. اگر روزی کرونا تمام شود، من از آن روز به بعد وقت دارم سفر کنم یا دورهمی بگذارم اما ممکن است آنقدر وقت نداشته باشم که یک دل سیر مادربزرگم را ببینم». این اولویت‌بندی البته در عده‌ای معنایی ندارد. کسانی بوده‌اند که نتوانسته‌اند در این نظرسنجی شرکت کنند و روی یک گزینه دست بگذارند. گلایه‌شان هم این بوده که چرا گزینه‌ها همه موارد ندارد. علیرضا که دچار همین تردیدها بود، می‌گوید: «انتخاب من همه موارد است. برنامه از این قرار است که پدر‌بزرگم را برمی‌دارم و خانوادگی می‌رویم شمال و در راه ناهاری در یک رستوران می‌خوریم و همه فامیل در ویلایی کنار دریا جمع می‌شویم». البته قراردادن گزینه سفر به شمال نیز در این گزینه‌ها کمی با اعتراض روبه‌رو شد. خیلی‌ها گزینه‌شان سفر بود اما نه به شمال. کسانی بودند که می‌خواستند به ایران برگردند و ماه‌ها بود که خانواده‌ و دوستان‌شان را ندیده بودند. کسانی هم دوست داشتند به شهرهایشان یا دیگر شهرها سفر کنند. اما آنها که گزینه شمال را انتخاب کردند، می‌توانند این نگرانی را برای مسئولان ایجاد کنند که از حالا فکری برای جاده‌های شمال در روزهای پس از کرونا کنند. میان این جمع و تفریق‌ها اما یک امید دیگر در گزارش جوانه زد؛ وضعیت کافه‌ها و رستوران‌ها پس از گذر از دوران کرونا بسیار رونق خواهد گرفت.

به گذشته برنمی‌گردیم
اما این یک روی سکه است. پشت این گزینه‌ها خیلی حرف‌ها رد و بدل شده است؛ حرف کسانی که فکر می‌کنند پس از کرونا هم دیگر نمی‌خواهند با همه معاشرت کنند. آنهایی که دیگر به خرید نخواهند رفت. کسانی که از شلوغی و ازدحام مهمانی‌های بزرگ می‌ترسند. آن دسته که خودشان را دیگر بدون ماسک نمی‌بینند. آنها که خریدهایشان را بدون ضد‌عفونی به خانه نمی‌آورند و با دست‌هایشان غریبه شده‌اند. این دلشوره و وسواس‌ها در عدد و گزینه نمی‌گنجد. خیلی از کسانی که یک رأی برای روزهای پس از کرونا در صندوق این نظرسنجی می‌اندازند فکر می‌کنند تا سال‌ها بعد جرأت نکنند به زندگی روزمره و عادی قبل از این همه‌گیری برگردند. هرچند «عادت می‌کنیم» جمله ساده و همیشگی زندگی در تاریخی است که همواره چیزهایی برای ترساندن و امیدوار‌کردن‌مان داشته است. با این حال مریم فکر می‌کند که بخش‌های مهمی از روزهای عمرش را در این دوران گذرانده و به نوعی تربیت‌شده دوران کروناست. او می‌گوید: «من در همین یک‌سال، 18ساله شدم. مهم‌ترین سال‌های زندگی من همین روزها بود؛ همین خانه‌نشینی و دوری و قرنطینه. اینطور که مشخص است یک‌سال دیگر هم با همین بیم و امیدها می‌گذرد و چند سال زمان لازم هست تا همه واکسینه شوند. اگر چیزی به این وضعیت اضافه نشود آن وقت من 21ساله‌ام و تربیت‌شده همین روزها. جز پدر و مادر، مدرسه و... ما را کرونا تربیت کرده با همه استثناءها و قانون‌هایش. زندگی دیگر برای من و شاید هم‌نسلانم و خیلی‌ها که کوچک‌تر از من هستند اصلا با همین سازوکارها و قوانین دست و پاگیر برای بزرگ‌ترها معنی می‌شود. من فکر نمی‌کنم بعد از کرونا چیز خاصی تغییر کند چون نسل بعد را ما تربیت‌شده‌های دوران کرونا تشکیل می‌دهیم». این صحبت‌های مریم البته در بسیاری از کسان دیگر هم با کمی تغییر تکرار می‌شود؛ مثلا مائده که می‌گوید: «گمان نمی‌کنم بعد از کرونا هم دیگر به شکلی که قبلا خرید می‌رفتم، بخواهم در خیابان بچرخم و خرید کنم. در ضمن در این دوران روابط محدود‌شده و کمی به‌نظرم کنترل شده‌بودن این روابط خوب هم بوده است. اگر بتوانم بعد از کرونا هم این رویه را حفظ می‌کنم». هرچند این آرا در بعضی‌ها به‌شدت نفی می‌شود. نیلوفر که عاشق خرید و سفر است می‌گوید: «برای پایان این همه‌گیری لحظه‌شماری می‌کنم. دلم می‌خواهد دوباره با خیال راحت در پاساژها قدم بزنم و از هایپرهای شلوغ و حراج‌های آخر فصل خرید کنم».
آنچه مشخص است، زندگی با فراز و نشیبی هرچند حداقلی پس از کرونا روبه‌رو خواهد بود. نگرانی و وسواس و ترک عادت‌های معمول حداقل دستاوردی است که این دوران برایمان به ارمغان آورده است.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :