شروین وکیلی_جامعهشناس
بهاحتمال زیاد اگر 50سال زودتر یا دیرتر با ویروس کرونا برخورد میکردیم، شاهد چنین آشفتگی و هرج و مرجی نمیبودیم. وحشت عمومیای که به رفتارهای وسواسآمیز انجامید، تدابیر امنیتی شدیدی که در کشورهای آزاد به واکنش شهروندان منتهی شد و تسویهحسابهای سیاسی حزبها و کشورها و فرهنگها با هم تنها بخشی از وقایعی است که سردرگمی هنگام برخورد با بیماری کرونا را نشان میداد.
اگر 50سال پیشتر بود، بهاحتمال زیاد اصولا کسی متوجه همهگیر بودن این بیماری نمیشد و این مرض هم مانند نسخههای آنفلوآنزای گاه مرگباری که موجهایش را در تاریخ دیدهایم، میآمد و میگذشت. اگر 50 سال بعدتر بود، احتمالا سازوکارهای بهتر و چالاکتری برای تولید واکسن و مقابله با بیماری در اختیار میداشتیم. ویژگی موج کنونی کرونا نه در ماهیت بیماری یا خاص بودن ویروس، که در شیوه برخورد با آن نهفته است. کرونا موجی از بیماری همهگیر است که نسبت به بیماریهای مشابه در تاریخ تلفات چندان بالایی ندارد اما در شرایطی پدید آمد که برای نخستین بار رسانههای عمومی متکثر و شبکههای اجتماعی وجود داشت و مردم مستقل از دولتها و نهادهای رسمی میتوانستند به هم خبررسانی کنند، شایعهها یا حقایق کتمانشده را با هم شریک شوند و درباره رفتارهای بعدی خود رایزنی و چارهاندیشی کنند.
در این شرایط بود که کوشش دولت چین برای سرپوش گذاشتن بر شیوع بیماری به سرعت برملا شد، احتمال مصنوعیبودن ویروس جدی گرفته شد، بودجه دولتها برای مبارزه با بیماری مورد وارسی و نقد قرار گرفت، فشار بر کارگزاران بخش درمان و بهداشت با همدردی و همبستگی عمومی همراه شد و سخنانی ناسنجیده و غیرعلمی که گهگاه دولتمردان در این زمینه میگفتند، موضوع بحث و نقد قرارگرفت. هیچ رئیسجمهوری تا پیش از ترامپ بهخاطر حرفهای نسنجیدهاش درباره موضوعی پزشکی تا این اندازه مورد ریشخند و حمله قرار نگرفتهبود و هیچ گروهی از هواداران طبهای جایگزین تا به حال اینقدر بهخاطر سفارشهای غیرعلمی و گاه غیرعقلانیشان موردتوجه و کنکاش واقع نشده بودند. این البته بدان معنا نیست که دولتمردان سابق خردمندتر یا آگاهتر از امروز بودهاند، یا طایفهای از کمسوادان پیشتر درباره این مسائل کمتر اظهار فضل میکردهاند. آنچه رخ داده، بازنمایی و برجستهسازی این رخدادها در فضاهای مجازی است و امکانی که این شبکه عظیم انسانی برای هماندیشی دربارهاش فراهم آوردهاست.
در این معنا کرونا پدیدهای بیسابقه و نوظهور در تاریخ بیماریهای واگیردار نیست، اما در شرایطی تازه و بیپیشینه به میدان آمده و به همینخاطر همچون پرتوی ناگهانی است که شرایط و اوضاع نوین جوامع انسانی را شفاف و روشن میسازد. آنچه امروز به اسم «پدیده کرونا» میشناسیم، بیش از آنکه رخدادی پزشکی یا فاجعهای جهانی در حوزه اپیدمیولوژی باشد، از شیوه رویارویی جوامع انسانی با این بیماری برآمده و از شفاف شدن سازوکارهایی ناشی شده که پیشتر در ابهام و ظلمت به شکل کنونی فعال و مستقر بودهاند.
کرونا در این معنا رخدادی تعیینکننده و مهم است که ناکارآمدی نهادهای جاافتاده را برملا میکند. این قاعدهای شناختهشده و عام است که نظامهای اجتماعی همواره دستخوش نوعی ماند کنشی و اینرسی رفتاری هستند؛ یعنی روندهای اغلب بیفایده قدیمیشان را همچون سنگوارهای در دل خود حفظ و تکرارش میکنند و نوآوریها و ابداعها را مهار یا سرکوب میکنند. این ایراد عمومی نهادها، از آنجا برمیخیزد که از عناصر برسازندهشان -یعنی «من»های خودآگاه خودمختار- سادهتر هستند. نهادهای اجتماعی همواره در برخورد با موقعیتهای نو از اشخاص عقب میمانند و این الگویی عام است که نظام اجتماعی را به تنگنایی همیشگی مبتلا میکند؛ تنگنای تصلب، تعصب و رخوت که از سادگی علاجناپذیر نهادهای اجتماعی برمیخیزد و بر دوش چارهاندیشیهای خلاقانه افراد سنگینی میکند. بحران کرونا در کشورمان - شاید بیش از بسیاری از کشورهای دیگر- این تنگنا را نمایش داد و فاش ساخت.
شاید به این خاطر که طی دهههای گذشته نظام سیاسی و مدیریتی کشورمان با یک روند پایدار و مزمن کاهش قابلیت و کارآمدی روبهرو بوده است؛ یعنی نوعی انتخاب طبیعی معکوس را داشتهایم که افراد لایق و کارآمد را طرد کرده و افرادی ناتوان و نالایق را جذب کرده و بدیهی است که این روند به فروشکستگی بینجامد. کرونا یکی از شاخصهایی بود که این فروشکستگی نظمهای اجتماعی را نمایش داد. نهتنها بهخاطر کشتاری که در میان سالخوردگان و طبقه مرجع علمی و فرهنگی کشور انجام داد و نه فقط بهدلیل لطمهای که به نهادهای پزشکی و بهداشتی کشور واردآورد.
پیامد کرونا به گمانم قدری عمیقتر از اینها بوده و فراتر از سطح زیستی و بدنهای تندرست یا بیمار، به لایهای شناختی نشت کرده و شیوه برخورد مردم کشورمان با موقعیت پیرامونیشان را تحتتأثیر قرار دادهاست. شیوه رویارویی با کرونا، روشهای مدیریت کلان و رسمی موضوع، چارهاندیشیهایی که انجام گرفت یا نگرفت و سخنانی که مقامهای رسمی در این مورد گفتند و نگفتند و تصمیمهایی که گرفتند یا نگرفتند، همگی علاوه بر پیکرهای زنده مردمان و تندرستیشان، بر انگارهشان از جامعهشان و زمامدارانشان نیز اثر گذاشت.
شاید هنوز برای شرح پیامدهای این تأثیر زود باشد اما دستکم اشاره کردن به آنچه برجسته و نمایان است، ضرورت دارد. بهویژه که این چرخش ادراکی و تحول شناختی مردم ایران از خودشان و جامعهشان و شیوه مدیریتشان انگار نادیده انگاشته شده، یا انکار میشود. فعلا در این حد میتوان گفت که کرونا یا دقیقتر بگوییم، واکنش شناختی به کرونا به همان ترتیبی که بسیاری از نظمهای اجتماعی تکراری و ناکارآمد (مثل نظام آموزشوپرورش) را با پالایش و تراشیدگی روبهرو کرد، نظامهای اجتماعی و سیاسی دیگر را نیز به همین ترتیب دستخوش دگردیسیهای بنیادین خواهد کرد.
یکشنبه 5 بهمن 1399
کد مطلب :
122564
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/J6jz9
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved