• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
چهار شنبه 1 بهمن 1399
کد مطلب : 122231
+
-

سقوط از طبقه متوسط

سالی سرشار از شگفتی برای سیاست ایران رقم خورد

گزارش یک
سقوط از طبقه متوسط


علیرضا احمدی 

1384 را می‎‌‎توان «سال شگفتی» نام نهاد، چراکه برگزاری نهمین انتخابات ریاست‎‌‎جمهوری و نتایج آن، جریان‎‌‎های غالب در حوزه گفتمان‎‌‎های سیاسی را کنار زد و قدرت اجرایی کشور را به پدیده‎‌‎ای به‎‌‎نام محمود احمدی‎‌‎نژاد سپرد. البته این نخستین‎‌‎ بار نبود که در انتخابات ریاست‎‌‎جمهوری نتیجه‌ای دور از انتطار رقم می‎‌‎خورد؛ در دوره‎‌‎های قبل هم کمتر کسی پیروزی همراه با آرای بالای بنی‎‌‎صدر، شهید رجایی و سیدمحمد خاتمی را پیش‎‌‎بینی می‎‌‎کرد.
فروردین‎‌‎ماه1384 که آغاز شد، فضای سیاسی کشور دیگر کاملا انتخاباتی شده بود و جریان‎‌‎های سیاسی کشور خود را برای ماراتن حساس 27خردادماه آماده می‎‌‎کردند و حتی تحولات مهم پرونده هسته‎‌‎ای ایران و روند گفت‎‌‎وگوهای لندن با طرف‎‌‎های اروپایی که به‎‌‎نظر می‎‌‎رسید سازنده نیست هم کمتر توجه محافل سیاسی کشور را به‎‌‎خود جلب می‎‌‎کرد.
تا اواسط اردیبهشت‎‌‎ماه صف‎‌‎بندی انتخاباتی جریان‎‌‎های سیاسی چندان روشن نبود. آمدن یا نیامدن هاشمی‎‌‎رفسنجانی تمرکز انتخاباتی اصولگرایان را ضعیف کرده‎‌‎ و تثبیت لاریجانی به‎‌‎عنوان کاندیدای اصلی «شورای ‎‌‎هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی» با چالش‎‌‎های بسیاری مواجه بود، چراکه با وجود خروج احمد توکلی از جمع شش‎‌‎نفره کاندیداهای شورای هماهنگی به نفع قالیباف، به‎‌‎نظر می‎‌‎رسید 5نفر دیگر شامل محمدباقر قالیباف، محسن رضایی، علی لاریجانی، محمود احمدی‎‌‎نژاد و علی ‎‌‎اکبر ولایتی قصد ترک‌کردن میدان را ندارند و تا انتها ایستاده‎‌‎اند که درنهایت ولایتی پس از ثبت‎‌‎نام به‎‌‎نفع هاشمی‎‌‎رفسنجانی کنار کشید و رضایی هم دوسه روز مانده به انتخابات انصراف داد.
تلاش‎‌‎های شورای هماهنگی به ریاست علی‌‎‌‎اکبر ناطق‎‌‎نوری برای رسیدن به کاندیدای واحد در اردوگاه اصولگرایان درنهایت به شکست انجامید و این شورا به هدف نهایی خود نرسید؛ شورایی که از اواسط سال1383 و با عبرت از شکست‎‌‎های پی‎‌‎درپی اصولگرایان پس از دوم‎‌‎خرداد با محوریت چهره‎‌‎هایی از جریان‎‌‎های مختلف اصولگرا مانند علی‌‎‌‎اکبر ناطق‌نوری، حسین فدایی، حبیب ‎‌‎الله عسگراولادی و محمدرضا باهنر تشکیل شد. بعدها اصولگرایان ناسازگاری‎‌‎های احمدی‎‌‎نژاد با سیاست‎‌‎های شورای هماهنگی را از اصلی‎‌‎ترین دلایل شکست «پروژه وحدت» ارزیابی کردند. او معتقد بود شورا تصمیمش را برای حمایت از لاریجانی یا ولایتی گرفته و باقی‌ماندنش دراین چارچوب بی‎‌‎فایده است.
 احمدی‎‌‎نژاد در سال1381 و انتخابات شوراها، مسئول ستاد انتخاباتی شورای هماهنگی نیروهای انقلاب بود و در پیروزی کاندیداهای این جریان نقش مؤثری داشت و در انتخابات مجلس هفتم خوش درخشیده و شهرداری‎‌‎تهران را هم به نماد «نواصولگرایی» تبدیل کرده بود، بنابراین شانس زیادی برای پیروزی خود قائل بود و درنهایت هم با خروج از جریان اصلی اصولگرایان، وارد کارزار انتخاباتی شد. اوضاع در اردوگاه اصلاح‎‌‎طلبان هم چندان بهتر نبود. حضور یا عدم‎‌‎حضور هاشمی‎‌‎رفسنجانی بر ترکیب انتخاباتی آنان هم تأثیر منفی داشت و مهدی کروبی، مصطفی معین و محسن مهرعلیزاده به اجماع تن ندادند و زمینه‎‌‎ساز شکست نهایی اصلاح‎‌‎طلبان شدند و تجربه تلخی برای آنان به یادگار ماند.
سه‎‌‎شنبه 20اردیبهشت‎‌‎ماه، درحالی فرآیند ثبت‎‌‎نام کاندیداهای نهمین دوره انتخابات ریاست‎‌‎جمهوری آغاز شد که حضور هاشمی‎‌‎رفسنجانی در رقابت انتخاباتی مسجل شده بود و نوید انتخاباتی سه‎‌‎قطبی را می‎‌‎داد؛ اصولگرایان، هاشمی‎‌‎رفسنجانی و اصلاح‎‌‎طلبان. در نخستین روز ثبت‎‌‎نام، 112نفر کاندید شدند؛ 105مرد و7زن. در دومین روز، سه‌کاندیدای نامدار به ستاد انتخابات وزارت کشور رفتند و ثبت‎‌‎نام کردند. مصطفی معین که به‎‌‎عنوان کاندیدای جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی شناخته می‎‌‎شد، نخستین کاندیدای سرشناس بود که فرآیند ثبت‎‌‎نام را تکمیل کرد. بعد از او محسن رضایی به وزارت کشور آمد و پس از ثبت‎‌‎نام، انتخابات را «رقابت بین‎‌‎نسلی» قلمداد کرد که میان نسل اول و دوم انقلاب برگزار می‎‌‎شود. عصر سه‎‌‎شنبه هم هاشمی‎‌‎رفسنجانی درمیان هیجان نمایندگان رسانه‎‌‎ها، به وزارت کشور آمد و پس از ثبت‎‌‎نام با اشاره به‎‌‎نظرسنجی‎‌‎ها، «نیمی از مردم ایران» را مایل به انتخاب خود دانست. او همچنین اعلام کرد برای حضور در عرصه انتخابات با رهبر معظم انقلاب صحبتی نداشته و گفت که کابینه‎‌‎اش جناحی نخواهد بود.
با پایان‌یافتن مهلت ثبت‎‌‎نام کاندیداها، گمانه‎‌‎زنی‎‌‎ها برای حضور یا عدم‎‌‎حضور چهره‎‌‎های سیاسی هم به انتها رسید و برخی که در انتظار ثبت‎‌‎نام میرحسین موسوی بودند، ناامید شدند. دراین میان همه‎‌‎چیز تحت‎‌‎تأثیر انتخابات بود، حتی تصمیم ایران برای ازسرگیری بخشی از فعالیت‎‌‎های هسته‎‌‎ای‎‌‎اش که درپی ناموفق‌بودن آخرین دور از مذاکرات ایران و اروپا درلندن، از سوی مقام‎‌‎های ارشد نظام اتخاذ شد و بازتاب جهانی فوق‎‌‎العاده‎‌‎ای داشت.
پس از پایان فرآیند ثبت‎‌‎نام که طی آن حدود 1015نفر به‎‌‎عنوان کاندیدا اعلام حضور کردند (200نفر بیش از ثبت‎‌‎نامی‎‌‎های انتخابات هشتم در سال1380)، بررسی صلاحیت‎‌‎ها از سوی شورای نگهبان، آغاز و با جنجال‎‌‎هایی نیز همراه شد؛ احمدی‎‌‎نژاد، هاشمی‎‌‎رفسنجانی، قالیباف، لاریجانی، کروبی و رضایی تأیید صلاحیت شدند، اما مهرعلیزاده و معین از حضور در عرصه رقابت بازماندند که پس از اعتراض‎‌‎های گسترده به ردصلاحیت این دو، حدادعادل، رئیس مجلس هفتم، در نامه‎‌‎ای به رهبرمعظم انقلاب، خواستار تجدیدنظر در بررسی صلاحیت کاندیداها شد که به «حکم حکومتی» آیت‎‌‎الله خامنه‎‌‎ای در دوم‎‌‎خرداد1384 به آیت‎‌‎الله جنتی، دبیرشورای‎‌‎نگهبان، انجامید و دو کاندیدای اصلاح‎‌‎طلبان به ماراتن انتخابات بازگشتند.
دوهفته منتهی به 27خردادماه روزهای سرنوشت‎‌‎سازی برای سیاست در ایران بود؛ مثلث شکل گرفته میان هاشمی، احمدی‎‌‎نژاد و معین از سه‌جریان سیاسی کشور هر روز پر‌رنگ‎‌‎تر می‎‌‎شد و با اینکه در روزهای آخر محسن رضایی کنار کشید و نظرسنجی‎‌‎ها هم نتایج خوبی برای قالیباف پیش‎‌‎بینی می‎‌‎کردند، اما فضای شکل‌گرفته در جریان تبلیغات از رقابت هاشمی-احمدی‎‌‎نژاد-معین حکایت می‎‌‎کرد که البته نگرانی اصلاح طلبان و اصولگرایان را توأمان درپی داشت. از یک‎‌‎سو لاریجانی به‎‌‎عنوان کاندیدای اصلی شورای هماهنگی در تقابل با احمدی‎‌‎نژاد و قالیباف وضعیت مناسبی نداشت و از سوی دیگر خطر جدی شکسته‎‌‎شدن آرای معین (کاندیدای اصلی اصلاح‎‌‎طلبان) در رقابت با کروبی و مهرعلیزاده، جبهه دوم خرداد را تهدید می‎‌‎کرد.
در این انتخابات، بیش‎‌‎ از 46میلیون‎‌‎و786هزارنفر واجد شرایط رأی‌دادن بودند که حدود 63درصد آنان (29میلیون‎‌‎و362هزارنفر) پای صندوق‎‌‎های رأی رفتند، اما پیش‎‌‎بینی‎‌‎ها درست از آب درآمد و تکثر کاندیداها سبب شد هیچ‎‌‎یک حائز اکثریت آرا نشوند و هاشمی‎‌‎رفسنجانی (با بیش‎‌‎از 6میلیون رأی معادل 21درصد آرا) و احمدی‎‌‎نژاد (با بیش‎‌‎از 5میلیون رأی، معادل 48/19درصد آرا) به دور دوم، که قرار بود در سوم تیرماه1384برگزار شود، راه یابند. کروبی نفر سوم فهرست آرا بود که یکی ‎‌‎دودرصد کمتر از احمدی‎‌‎نژاد رأی آورد و حاشیه‎‌‎هایی را نیز به‎‌‎همراه داشت. قالیباف و معین به‎‌‎ترتیب چهارم و پنجم شدند و لاریجانی و مهرعلیزاده هم در رتبه‎‌‎های ششم و هفتم قرار گرفتند که شکست سنگینی برای کاندیدای اصلی شورای‎‌‎ هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی محسوب می‎‌‎شد.
رقابت هاشمی‎‌‎رفسنجانی و احمدی‎‌‎نژاد در دور دوم، هماورد تبلیغاتی دوطرف در میان پایگاه‎‌‎های اجتماعی آنان را درپی داشت که تب سیاست در کشور را بالا برد و با نمادسازی‎‌‎هایی درسطح جامعه هم همراه بود. هاشمی کاندیدای طبقه متوسط و احمدی‎‌‎نژاد نماد طبقات محروم پنداشته می‎‌‎شد که با شعارهایی مانند «ساختار ناسالم اقتصادی»، «تمرکززدایی» و «مقابله با تجمل‎‌‎گرایی» بخش زیادی از آرای متمایل به اصولگرایان در دور نخست را جذب کرد. این دوقطبی سهمگین به سود احمدی‎‌‎نژاد تمام شد و با وجود اینکه در دور دوم اجماع وسیعی در میان اصلاح‎‌‎طلبان بر سر حمایت از هاشمی‎‌‎رفسنجانی شکل‎‌‎گرفت، اما پرش ناگهانی آرای احمدی‎‌‎نژاد کار را برای اصلاح‎‌‎طلبان و میانه‎‌‎روها تمام کرد؛ او حدود 62درصد آرا (بیش‎‌‎از 17میلیون‎‌‎و250هزار رأی) را کسب کرد؛ یعنی صعود 42درصدی داشت. درمقابل آرای هاشمی‎‌‎رفسنجانی فقط 15درصد رشد کرد و از حدود 6میلیون رأی دور نخست به بیش‎‌‎از 10میلیون رأی رسید تا صبح روز چهارشنبه، 12مرداد1384، حکم ریاست‎‌‎جمهوری احمدی‎‌‎نژاد از سوی رهبرانقلاب تنفیذ و عصر جدیدی در عرصه سیاست ایران آغاز شود.
آغاز عصر احمدی‎‌‎نژاد با تغییر رویکردهای مهمی در پرونده هسته‎‌‎ای ایران نیز همراه بود که در نخستین روزهای1384 و از سوی مجلس هفتم ریل‎‌‎گذاری شد. 25اردیبهشت‎‌‎ماه و در روزهایی که فضای سیاسی کشور تحت‎‌‎تأثیر رقابت‎‌‎های انتخابات ریاست‎‌‎جمهوری قرار داشت، مجلس قانون دستیابی به فناوری صلح‎‌‎آمیز هسته‎‌‎ای را تصویب کرد. از سوی دیگر به سرانجام نرسیدن گفت‎‌‎وگوها با سه‎‌‎کشور اروپایی که از سال قبل آغاز شده بود، سبب شد ایران 10مرداد1384 با ارسال نامه‎‌‎ای به آژانس بین‎‌‎المللی انرژی اتمی از قصد خود برای ازسرگیری برخی فعالیت‎‌‎های هسته‎‌‎ای ازجمله در اصفهان خبر دهد. برهمین اساس 17مرداد فرآوری اورانیوم در اصفهان از سر گرفته شد و در 20دی‎‌‎ماه نیز غنی‎‌‎سازی درنطنز استارت خورد. اقدامات ایران سبب شد شورای حکام آژانس در 15بهمن1384 (4فوریه2006) جلسه اضطراری تشکیل دهد، قطعنامه‎‌‎ای علیه ایران تصویب کند و پرونده را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع دهد تا سال‎‌‎های سختی برای دیپلماسی ایران درپیش باشد.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید