• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
دو شنبه 29 دی 1399
کد مطلب : 122000
+
-

سال کیمیا

کیمیا‌خاتون، نوشته سعیده قدس اثر پرمخاطب این سال بود

داستان
سال کیمیا


محمد مقدسی   

سال‌های ابتدایی دهه1380 سال‌های ارج و قرب داستان کوتاه بود و نویسندگان به نوشتن داستان کوتاه روی آورده بودند. داستان کوتاه، مقتضیات زمانه نویسنده ایرانی بود. نوشته‌شدن در زمانی کوتاه‌تر، بی‌نیازی به پیرنگ پرشاخ‌و‌برگ و مستدل و راحتی شخصیت‌پردازی سبب شده بود که داستان کوتاه مورد توجه قرار بگیرد اما داستان‌ها به همان سرعت که نوشته می‌شدند، فراموش می‌شدند. از همین رو بود که در سال‌های بعد باز هم نیاز به نوشتن رمان و رفتن به عمق روایت‌ها مورد توجه قرار گرفت.
ابوتراب خسروی که در سال‌های قبل رمان «اسفار کاتبان» را نوشته بود، آن سال رمان «رود راوی» را منتشر کرد. کیان که فرزند یکی از بزرگان یک فرقه بود، به پاکستان سفر می‌کرد تا طب بخواند اما به کسوت فرقه رقیب درمی‌آمد. وقتی او به شهر خود باز می‌گشت، به او دستور می‌دادند که تاریخ فرقه رقیب را بنویسد. اسفار کاتبان درباره قدیسین بود و رود راوی درباره فرقه‌گرایی. کتاب، روایتی سوررئالیستی داشت و نثر سنگین خسروی، خوانش رمان را سخت‌تر می‌کرد. این کتاب جلد دوم سه‌گانه ابوتراب خسروی بود که جلد سومش در سال‌های ابتدایی دهه1390 چاپ شد.
«چه‌کسی باور می‌کند رستم؟» نخستین رمان روح‌انگیز شریفیان بود که پس از انتشار، بسیار ستایش شد. این رمان، روایت سفر زن و شوهری در قطار بود که با شروع سفر، زن به خاطرات گذشته پناه می‌برد و روایتی عاشقانه همراه با غم غربت را از گذشته از دست‌رفته به‌دست می‌داد. رمانتیسم و اندوه گذشته طلایی و حسرت‌بار تمام رمان را در برگرفته بود.
اما پدیده این سال رمان سعیده قدس با نام «کیمیاخاتون» بود؛ داستان زندگی دخترخوانده مولانا که با شمس تبریزی ازدواج می‌کرد و در ادامه سرنوشتی تراژیک پیدا می‌کرد. رمان ساده، خطی و روان سعیده قدس در واقع استعاره‌ای بود درباره حضور پررنگ مردسالاری در ایران که از قدیم تا به امروز ادامه پیدا کرده بود. تازگی رمان به این بود که تا آن زمان کسی به سراغ این موضوع در بستر عرفان ایرانی نرفته بود. جسارت و قداست‌زدایی او از اسطوره‌های عرفان و تصوف ایرانی سبب توجه بسیار مخاطبان به کتاب شد. این رمان بعد از سال‌ها همچنان مخاطب دارد و تجدیدچاپ می‌شود.
داوود غفارزادگان، نویسنده بی‌حاشیه این سال‌ها که آهسته و پیوسته داستان می‌نوشت، در این سال «دختران دلریز» را منتشر کرد. او که از دهه1360 و حضور در کیهان‌بچه‌ها هم داستان کودک و نوجوان می‌نوشت، هم به کسب تجربه‌ در داستان بزرگسال می‌پرداخت، در این سال با مجموعه داستان دختران دلریز مورد توجه قرار گرفت. این مجموعه، شانزده داستان کوتاه داشت که قدرتمندترین عنصر در آنها تصویرسازی نویسنده در دل داستان‌های کوتاه بود.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید