هزینه سنگین منازعات شورای اول
انتظارات حداکثری و افسردگی سیاسی
جمال رهنمایی
انتخابات دومین دوره شوراهای شهر و روستا در اسفند سال1381 برگزار شد. کمتر از نصف واجدینشرایط در این انتخابات شرکت کردند و مشارکت در شهرهای بزرگ مانند تهران از این هم کمتر بود. مشارکت مردم تهران در این دوره زیر 30درصد بود. منازعات سیاسی شورای شهر اول تهران برای کسانی که با انتظارات و اشتیاق فراوان شخصیتهای نزدیک به دولت اصلاحات را انتخاب کرده بودند بسیار ناامیدکننده و یأسآور بود. تمام عمر شورا صرف مجادلات بیهوده و بینتیجه درونگروهی و تعویض مکرر شهردار در تهران شد. در دومین دوره انتخابات بهدنبال سرخوردگی و عدممشارکت همین اکثریت ناامید و معترض، تمام افراد نزدیک به این طیف فکری از راهیابی به شورا بازماندند و طیف موسوم به آبادگران که متعلق به مجموعه اصولگرایان بود با آرای حداقلی تمام کرسیهای شورای شهر تهران را بهدست آورد. همین شورا محمود احمدینژاد را که یک مدیر میانی ناشناخته و جویای نام بود برای تصدی ریاست شهرداری تهران انتخاب کرد و چنان رفت که میدانیم. این امیدواری حداکثری به یک نهاد و سپس سرخوردگی، ناامیدی و رها کردن انتخابات بعدی شباهت زیادی به دلایل و علایم بروز افسردگی در مجموعه اختلالات خلقی دارد. افسردگی شایعترین بیماری روانی در جهان است که دارای نشانههای احساس خستگی، ناامیدی، بیانگیزگی و بیعملی بوده و باعث مختل شدن عملکرد شخصی، شغلی و اجتماعی فرد میشود. در مقابل این احساسات منفی، احساس قدرت بیش از حد، شکستناپذیر بودن، امیدهای واهی و غیرواقعی داشتن و هیجانات غیرقابل کنترل وجود دارد که نشان از اختلال دیگری به نام « مانیا » یا شیدایی است و با دنیای جنون ارتباط نزدیکی دارد. این رفتارها نیز با غیرواقعبینی و تصمیمات تکانشی و هیجانی باعث مختل شدن زندگی فردی خواهد شد. افرادی که دارای نوسانات مداوم بین این دو خلق افسرده و مانیا قراردارند به نام شخصیتهای دوقطبی معروف هستند. افراد عادی و سالم در میانه این دو قراردارند و در اغلب موارد نه بسیار هیجانی و پرفعالیت هستند و نه بسیار خسته و ناامید. این دسته از افراد نسبی بودن میزان عوامل امیدوارکننده و ناامیدکننده و تناسب میان اعمال و نتایج را با انعطاف بیشتری تحمل میکنند و آن را جزو قواعد زندگی میدانند. انتظارات حداکثری از سیاستمداران و عملکرد حداقلی آنها در شورای شهر اول، طرفداران آنها را دچار افسردگی سیاسی کرد و همین افسردگی و بیعملی راه را برای شکست بزرگتر چند سال بعد و به بار آمدن خسارتهای سنگین فراهم ساخت.