این درها را باز کنید
نگاهی به دیروز و امروز معماری بازمانده از خیابان لالهزار
نگار حسینخانی_روزنامه نگار
جعفر شهری در کتاب «طهران قدیم» آورده: «طول لالهزار را بیکارهها هشتصد قدم تعیین کردهاند. لالهزار از آنجا لالهزار شد که قسمت شرق آن تا فیلخانه و غرب آن یکسره تا خیابان علاءالدوله، باغ پُر دار و درختی بود. لالههای خودرو در آن میرویید و با نردههای چوبیاش ازجمله تفرجگاهها بهحساب میآمد». حالا اما نه از آن بیکارهها خبری است و نه از دار و درخت این خیابان خاطرهساز. مردم با سرعت درحالیکه انگار دقایق آخر زندگیشان را زندگی میکنند، با شتاب میگذرند و خیابان، بورس روشناییهای کاذب است. ما اما میخواهیم آرام قدم بزنیم؛ آرام و کُند. میخواهیم از کنار خاطره تخریبشده مردم این خیابان بگذریم و به بازماندگان دل خوش کنیم؛ به خانه اتحادیه که قرار است درهایش را رویمان باز کند. و آرزو کنیم سینما ایران زنده بماند؛ سینمایی که روزی صفهای بلندش خیابان را بند میآورد و هنوز میتوان آن شوق را در صدای لرزان تماشاگران سن و سالدارش حس کرد. باید امید داشت، خیابان هنوز نفس میکشد.
کافه پارس
کافه پارس در یکی از قدیمیترین ساختمانهای لالهزار قرار گرفته. در یک سهکنج دنج با معماری پهلوی و تراس گردی که سقف گنبدی دارد. بنایی بازمانده از دهههای ۳۰ و ۴۰ شمسی.
به روایت تاریخ
قدمت کافه به سال ۱۳۱۳ برمیگردد. همان وقتها که معلم ورزشی در انجام حرکات نمایشی از بالای کافه به خیابان پرید. کافه پارس طبقه دوم این ساختمان بود و در زمانی طبقه اول، جواهرفروشی مظفریان قرار داشت. زمینهای این بخش متعلق به سعدالدوله بوده. سعدالدوله از رجال دوره ناصرالدینشاه بود که در سفارت ایران در کشورهای اروپایی سِمت داشت و در دوره مظفرالدینشاه به وزارت رسید. او داماد خاندان هدایتی، یعنی داماد علیقلی مخبرالدوله بود. هرچند این وصلت به جدایی انجامید. عبدالله انوار، تهرانشناس، میگوید: «در این کافه چند اتاق هم وجود داشت و احتمال اینکه این کافه مسافرخانه هم داشته، وجود دارد.»
حال و آینده
طبقه همکف کافه حالا لباسفروشی است. از کاربری طبقه دوم هم با وجود اینکه بهنظر خالی میرسد، اطلاع دقیقی در دست نیست.
خانه و باغ اتحادیه
«خانه و باغ اتحادیه» با آن ورودی و درهای شگرف، با نام «خانه امینالسلطان» هم شناخته میشود؛ عمارتی مربوط به دوران قاجار و بازماندهای از خیابان لالهزار قدیم. خانهای بین خیابان فردوسی و لالهزار و محل رفتوآمد مهمانان خارجی آن روزها و نشستهای سیاسی مهم و تاریخساز. این خانه در تیرماه۱۳۸۴ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. اما پس از چندی «به حکم دیوان عدالت اداری ایران، خانه اتحادیه، (محل ساخت سریال داییجان ناپلئون) به همراه خانه پدری پروین اعتصامی از فهرست آثار ملی خارج شد و در خطر تخریب قرار گرفت.
به روایت تاریخ
خانه اتحادیه متعلق به امینالسلطان، صدراعظم سه شاه قاجار؛ ناصرالدینشاه، مظفرالدینشاه و محمدعلی شاه بوده که پس از کشته شدنش، حاجرحیم اتحادیه آن را خریداری کرده. بسیاری از شخصیتهای انقلابی و سیاسی دوران مشروطه در این خانه پناه میگرفتند. حتی ناصرالدینشاه نیز به این باغ رفتوآمد داشته. اما نوادگان امینالسلطان، زمین پدری را سالها پیش تفکیک کردند و فروختند. سینما جهان، سینما شهرزاد، یک پارکینگ و مجتمعی تجاری ماحصل این میراثخواری است.
حال و آینده اتحادیه
در بهمنماه ۱۳۹۲، شورای شهر تهران به فوریت طرح الزام شهرداری تهران برای خریداری و بازسازی این خانه تاریخی رأی داد و قرار شد این خانه پس از بازسازی و احیا به مرکز فرهنگی- هنری تغییر کاربری دهد. در شهریورماه۱۳۹۳ بهرهبرداری از خانه اتحادیه مصوب شد. مهرماه۱۳۹۴ توسط سازمان زیباسازی شهر تهران به قیمت ۲۸میلیارد تومان خریداری و به داراییهای شهرداری تهران پیوست. عملیات مرمت در آبان۱۳۹۴ شروع شد و در مهر۱۳۹۹ پایان یافت و قرار است بهزودی برای بازدید عموم بازگشایی شود.
سینما ایران
سینما ایران از نخستین سالنهای مدرن سینمایی بود که در خیابان لالهزار ساخته شد. پیش از آن استودیو درام کرمانشاهی که محلی برای آموزش بازیگران تئاتر بود در این محل قرار داشت. این سینما اکنون متروکه شده و ورودی آن به آبمیوه فروشی و ساندویچی تبدیل شده است.
به روایت تاریخ
نخستین سینماهای تهران در خیابان فردوسی، لالهزار و نادری بودند و سینما البرز متعلق به سال۱۳۰۶ نخستین سینما به شکل نوین بود که در لالهزار ساخته شد و به نام سینما ایران شناخته میشد. عکسی از این سینما وجود دارد که در آن جمعیت زیادی در انتظار دیدن فیلم هستند. مردم در این عکس برای فیلم «توفان در شهر ما» صف کشیدهاند. سینمایی که یک هزار و ۲۰۰ صندلی داشت و در سالهای۱۳۳۵ جزو ۳۸ سینمای درجه یک ایران محسوب میشد، اکنون در انتظار تخریب است. راج کاپور، هنرمند مشهور هند، در همین سال به ایران آمد و فیلم «آقای ۴۲۰» را در این سینما اکران کرد. این سینما در سال۱۳۷۰ به دستور وزارت ارشاد، از گردش کار خارج شد. این وضعیت ادامه داشت تا اینکه دو سال پیش مالک بنای سینما ایران با حکم تخریب و نوسازی این بنا تصمیم به ساخت بنای جدیدی گرفت. اما با مخالفت میراث فرهنگی استان تهران مواجه شد. هرچند بالاخره در آذرماه امسال حکم اجازه تخریب را گرفت.
حال و آینده
مشکل درباره بعضی از این بناها که پس از دوره زندیه ساخته شده و مالک خصوصی دارند، رخ میدهد. دیوان عدالت اداری در این موارد رأی به خروج آنها از فهرست آثار ملی میدهد. در ماده یک «قانون راجع به حفظ آثار ملی» آمده: «ابنیه و اماکنی را که تا اختتام دوره زندیه در مملکت ایران احداث شده اعم از منقول با رعایت ماده ۳ این قانون میتوان جزو آثار ملی محسوب داشت و تحت حفاظت و نظارت دولت دانست.» اما اکنون با توجه به عقبنشینی میراثفرهنگی و... سرنوشت این سینما نامعلوم است.
سینمای متروپل
سینما رودکی یا همان متروپل، در سال۱۳۲۵ در تقاطع خیابان لالهزارنو و خیابان جمهوری افتتاح و از سال۱۳۸۷ تعطیل شد. این سینما با اکران فیلم «نگهبان مبارز» فعالیتش را آغاز کرد. معمار بنا وارطان هوانسیان بود که پیش از آن معماری ساختمانهایی چون هتل دربند تهران، سینما دیاموند، ساختمان مرکزی بانک سپه در تهران و... را انجام داده بود. فیلم سینمایی «متروپل» مسعود کیمیایی درباره این سینماست.
به روایت تاریخ
مراسم افتتاحیه سینما آذرماه سال۱۳۲۵ با حضور اشرف پهلوی بود؛ همان شب که گروه باله هنرستان جانبازیان به اجرای نمایش پرداخت. ساختمان سینما سه ورودی و خروجی در امتداد خیابان لاله زار دارد. ورودی اصلی سینما به شکل دایره طراحی شده که با دو ستون خود در دو طرف حالتی دعوتکننده ایجاد کرده است. ورودی دیگری در شمال ورودی اصلی قرار دارد که دسترسی به فضاهای جنبی سینما را تامین میکند و خروجی سالن نیز در جنوب ورودی اصلی تعبیه شده است. در سانس آخر سینما متروپل که بین ساعت هشت تا ده شب بود برنامه باله اجرا میشد؛ این هنر توسط استاد جانبازیان که تحصیلکرده روسیه بود در ایران پایهگذاری شده بود. گفته میشود بهای بلیت سینما در زمان اجرای باله دوبرابر میشد.
حال و آینده
تابلوی لاتین سینما متروپل هنوز از دور نمایان است، اما دیگر روشن نیست و در میان انبوهی از آشفتگی و شلوغی شهر، خاک میخورد. نمای پلکانی با خطوط افقی و پنجرههای چوبی با شیشههای شکسته امروز محل لانه پرندگان شده است و نام سینما رودکی روی پیشامدگی که بعدها در بالای ورودی شکل گرفته. قسمت راست آن به واحدهای کوچک تجاری الکتریکی و نورپردازی تبدیل شده. سینما متروپل تهران پس از انقلاب با نام سینما رودکی به فعالیت خود ادامه داد و در سال۱۳۸۷ تعطیل شد و دیگر بازدید از فضای داخلی آن امکانپذیر نیست، .
تئاتر نصر
تئاتر نصر که به تماشاخانه نصر یا تئاتر تهران هم معروف است، نخستین سالنهای تئاتر ایران، مربوط به اواخر دوره قاجار است و در خیابان لالهزار جنوبی، جنب گراند هتل واقع شده. این اثر در مهرماه ۱۳۸۱ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
به روایت تاریخ
نصرالله باقر اف سال۱۲۹۴ در قسمت جنوبی گراند هتل، سالنی بنا کرد و برای نخستینبار در آن نمایشی را روی صحنه برد. با افتتاح تماشاخانه دائمی تهران در دیماه۱۳۱۹ و اجرای نمایشهای منظم هفتگی در مکان هنرستان هنرپیشگی و استقبال پایتختنشینان از تئاتر و محدودیت ظرفیت تماشاخانه هنرستان هنرپیشگی، سیدعلیخان نصر سالن گراند هتل را اجاره کرد و از بودجه هنرستان هنرپیشگی برای مرمت و تبدیل غرفههای کوچک به سالنی با صندلی هزینه کرد تا تماشاخانه دائمی تهران ۷ الی ۹شب پنجشنبه ۱۰مهرماه ۱۳۲۰ در سالن گراند هتل افتتاح شود. نصر پس از پست سفیر ایران در چین، مدیریت تماشاخانه را به احمد دهقان سپرد و او مدیر داخلی تئاتر شد. در این زمان تماشاخانه نصر شد «تئاتر تهران». دهقان که نماینده مجلس و مدیر مجله «تهران مصور» بود در خرداد سال۱۳۲۹ در دفتر همین تماشاخانه ترور شد. تماشاخانه تا سال۱۳۲۹ بر پا بود. سال۱۳۳۷ و پس از آن چندبار آتشسوزی بسته شد. اما پس از تعمیر در سال۱۳۴۱ به پاس خدمات نصر که در ۱۳۴۰ فوت شده بود با عنوان تئاتر نصر بازگشایی شد. این تماشاخانه اوایل انقلاب توسط کمیته امداد امامخمینی مصادره و نهایتاً تعطیل شد. سال۱۳۶۷ جهاد دانشگاهی برای احیای تئاتر نصر این مکان را اجاره و آن را بازگشایی کرد، اما بهدلیل فرسودگی در مرداد۱۳۸۱ حین اجرای نمایش تعطیل شد.
حال و آینده
کار مرمت و بازسازی تئاتر نصر در فاز نخست بازسازی این ساختمان در اردیبهشت۱۳۸۷ آغاز شد، اما در خردادماه بهدلیل کمبود بودجه و اعتبار متوقف شد. در دیماه ۱۳۹۶ با امضای تفاهمنامهای بین کمیته امداد امامخمینی بهعنوان مالک و جهاددانشگاهی که سرقفلی این بنا را در اختیار داشت با شهرداری تهران، تملک این بنا در اختیار سازمان زیباسازی شهرداری تهران درآمد تا این سالن نمایش تاریخی مورد مرمت و بازسازی قرار گرفته و تبدیل به موزه شود. بعد از گذشت سه دهه متروکماندن این بنای تاریخی در سال96 به رؤیای موزهشدنش نزدیک شد. آنقدر که سال گذشته سازمان زیباسازی شهر تهران با همکاری «شیار استودیو»، در آستانه روز جهانی بناها و محوطههای تاریخی اجرای پرفورمنسهای محدودی را در تئاتر برگزار کرد. علی شاکری، معمار با گروهش در تئاتر نصر مستقر شدند تا سرگذشت این تماشاخانه را قبل از مرمت و تبدیلشدن به موزه تئاتر برای مردمان شهرشان روایت کنند. با این حال سالن نصر که فاز یک آن احداث شده، هنوز خبری از موزهشدنش نیست.
خانه پیرنیا
عمارت مشیرالدوله، یا منزل حسن پیرنیا، در میانه سده نوزدهم میلادی بنا شد. این عمارت بهعنوان اثری ملی در سازمان میراث فرهنگی به ثبت رسید. حسن پیرنیا، ملقب به مشیرالدوله، آثاری چون نخستین کتاب تاریخ ایران باستان، نخستین قانون مدون حقوق بینالمللی به زبان فارسی و از همه مهمتر فرمان مشروطیت را در این خانه نوشته است. این خانه محل فیلمبرداری مجموعه تلویزیونی «هزاردستان» و فیلم «شطرنج باد» بودهاست. میگویند وقتی در سال۱۲۸۵ فرمان مشروطه صادر شد، حسن و حسین پیرنیا از معدود کسانی بودند که میتوانستند قانون اساسی مشروطه را به نگارش درآورند یا به تعبیری قانون اساسی کشورهای اروپایی مانند فرانسه و بلژیک را متناسب با شرایط ایران ترجمه کنند. بدین سان این دو برادر در همین سه اتاق این خانه نشستند و قانون اساسی مشروطه و متمم آن را تدوین کردند.
به روایت تاریخ
خانه پیرنیا خانهای بوده که خاندانی بزرگ از فرزندان میرزانصراالله خان نائینی ملقب به مشیرالدوله در آن ساکن بودند. خانه در سال۱۳۵۰ خورشیدی تخلیه و متروک شد و سپس در سال۱۳۵۸ خورشیدی توسط مهدی و ولیالله پیرنیا، به وزارت بهداشت و بیمارستان فرح پهلوی (شهید اکبرآبادی فعلی) واگذار شد، اما اسناد آن به نام پژوهشگاه علوم انسانی ثبت شد. مرمت و احیای این بنای ارزشمند اواسط دهه80 شمسی به پایان رسید و هماکنون این مجموعه بهعنوان «مؤسسه مطالعات تاریخ پزشکی، طب اسلامی و مکمل» به سرپرستی دکتر سیداشرفالدین گوشهگیر در حال فعالیت است و به همین دلیل بازدید از آن درصورت تأیید وزارت بهداشت و دانشگاه علوم پزشکی امکانپذیر است. هماکنون ورودی خانه مشیرالدوله در قسمت جنوبی مجموعه قرار دارد. این مجموعه تاریخی در سال۱۳۹۷ توسط سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری به ثبت رسید.
حال و آینده
آذرماه امسال بود که مدیرعامل سازمان نوسازی شهر تهران اعلام کرد عملیات آوار و نخالهبرداری و اقدامات حفاظتی برای استحکام بناهای تاریخی مجموعه عمارت پیرنیا که سه ساختمان از دوره قاجار تا پهلوی را شامل میشود، در حال انجام است. این مجموعه به همت سازمان نوسازی و پس از چندینماه مذاکره، از ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) خریداری شد. گفته شده در مذاکراتی، امکان اینکه این عمارت به خانه مشروطه تهران و موزه حقوق نوین تبدیل شود، وجود دارد. ساختمانهای قاجاری عمارت پیرنیا، مرمت اساسی نیاز دارند، اما ساختمان پهلوی سرپاست و فقط اقدامات مرمتی سبک نیاز دارد و تا نوروز به بهرهبرداری میرسد.
هتل لاله
هتل لاله بعد از شهریور 1320، در دوره پهلوی دوم ساخته شد؛ تکبنایی ساخته شده از سیمان و سنگ قرمز و تحتتأثیر معماری قفقاز و روسیه. این هتل تا دودهه پیش فعالیت خود را ادامه داد. هتل با معماری وارطان هوانسیان و در دوره دوم زندگی حرفهای او ساخته شد؛ هتلی که بعدها یکی از سمبلهای بصری خیابان لالهزار بهحساب آمد.
به روایت تاریخ
تاریخ ساخت و آغاز بهکار هتل لاله به پس از شهریور1320 برمیگردد. کار ساخت هتل تا سال1324 طول کشید، چون به تاسیساتی نیاز بود که از مسافران پذیرایی شود، اما درنهایت 6سال بعد و در سال1330 هتل افتتاح شد.
حال و آینده
ناهید طباطبایی، داستاننویس، درباره این هتل مطلبی با عنوان «ارواح هتل لاله» نوشته است: «...مهمانپذیر لاله [...] حالا تبدیل شده به انبار مغازههای خیابان. بالایش چند طبقه دیگر هم دارد که عقب نشسته. چرچیل و استالین و روزولت اینجا ماندهاند. اینجا را خاچیک ساخته. درش باز است، بروید نگاه کنید. [...] از سوراخی در انتهای دالان، زمین بزرگی را دیدم که زمانی پارکینگ هتل بود و بعد در دو طرف دالان، درهایی بزرگ به سرسراها باز میشد و پلههایی عریض به طبقات میرفت. همهجا خاک گرفته و تاریک بود، اما دو بالابر بزرگی که در انحنای پلهها کار گذاشته بودند، نشان میداد که از این ساختمان نهایت استفاده را میکنند. کمی که بالاتر رفتم صدایم کردند و گفتند برگردم چون آنجا ملک خصوصی است.» این هتل تا 1347 کاربریهای مختلف داشت. متأسفانه چند سالی است که هتل به پارکینگ آن محله تبدیل شده است. 20خردادماه امسال مصطفی پورعلی در جلسه شورای ملی ثبت آثار تاریخی و فرهنگی غیرمنقول گفت: هتل لاله در لالهزار در فهرست آثار ملی بهعنوان میراث معماری معاصر ثبت شده. به این ترتیب امید است این ساختمان تاریخی دوباره بهصورت هتل دربیاید یا در قامت مکانی فرهنگی و هنری، با زیباییاش روزهای خاکستری لالهزار را رنگ بزند.