پروازِ بیفرود
سینه سفیدکوه، سرخ شد
حسنا مرادی
حادثه خبر نمیکند و تجربه یک خلبان با بیش از 10هزار ساعت پرواز با هواپیماهای مختلف هم توان مقابله با آن را ندارد. همهچیز درست بود. توپولوف 154 ایران ایرتور از نظر فنی سالم بود و خلبان پرویز احمدیفر باسابقه نیز سرحال و آماده نشان میداد. او همراه با کمکخلبان (ثامر زهیری) و مهندس پرواز (فرهاد علیبیگی ممقانی)، مشغول چکهای پیش از پرواز بود. علاوه بر این تیم، تئودور کاراواس ازبکستانی (مکانیک پرواز) هم حاضر بود. سفر آغاز شد. سرمهماندار به مسافران خوشامد میگوید و راهنماییها انجام میشود. 107مسافر متشکل از تاجرین اسپانیایی و استاد دانشگاه و پزشک و دانشجو، حتما درحال فکرکردن به برنامههای پس از فرود بودند، در انتظارِ رسیدن. حالا ساعت 7صبح است و تراتلها را فشار میدهند و پرواز شروع میشود. تقویم روز 23بهمن 1380 را نشان میدهد و توپولوف فرودگاه مهرآباد تهران را به مقصد خرمآباد ترک میکند. هواپیما به ارتفاع 9هزار پایی رسیده و زمان آن رسیده تا گردش به راست کند و به راستای باند برسد. گردش به راستی در کار نیست، خلبان به سمت شمال ادامه مسیر میدهد. هواپیما در چشم برهمزدنی با قله 10هزار پایی سفیدکوه - تنگه گلیج و منطقه چگنی- برخورد میکند. مدیرعامل شرکت هواپیمایی ایران ایرتور درخصوص هواپیمای توپولوف چنین توضیح داده بود: «هواپیمای توپولوف154 که در مسیر تهران- خرمآباد سقوط کرد، از نظر فنی در سلامت کامل بود و بعد از تحویل آن به ایران، تنها مدت 14روز با 80ساعت پرواز، معادل 75نشست و برخاست داشت. هواپیمای سانحهدیده ساخت سال1991میلادی و تا قبل از تحویل به شرکت ایران ایرتور 12هزار و 610ساعت عملیات پروازی انجام داده بود. میانگین زمان پرواز برای هواپیماهای توپولوف درصورت انجام تعمیرات فنی و اساسی تا 35هزار ساعت است». معدندارانِ حوالی خرمآباد نخستین گروهی بودند که خبر را به پاسگاه سرآسیاب رساندند. گفته شده که در زمان حادثه آبوهوا خوب بوده، اما دید کافی وجود نداشته است. تلاشها آغاز و گروه نجات هوانیروز فعال شد. از اینور و آنور کمک خواسته شد، اما هر 4بالگردی که از کرمانشاه، اصفهان و مسجدسلیمان آمده بودند بهدلیل بدی هوا به پایگاههای خود بازگشتند. خبر پیچیده بود و همه بهدنبال راهی برای کمک و کشف محل حادثه و اجساد بودند. مسئول عملیات این سانحه چنین گفته بود: «از نخستین ساعات حادثه 3گردان از لشگر84 به ارتفاعات سفیدکوه نزدیک شدند و حدود ساعت16و30دقیقه توانستند از فاصله بسیار دور قسمتی از لاشه هواپیما را که شامل دم هواپیما و چرخ بود، پیدا کنند». 2روز گذشته بود و صخرهنوردان و کوهنوردان و بسیاری از نیروهای دیگر در تلاش بودند. از تکاورهای کلاهسبز هم کاری ساخته نبود؛ چراکه زور هوای ناسازگار خرمآباد بیشتر بود. امیر سرتیپ دوم «احمدرضا پوردستان» فرمانده لشگر84 خرمآباد روز پنجشنبه 25بهمنماه درخصوص این حادثه گفت: «از آنجا که هوا رو به تاریکی است و در این منطقه حیوانات وحشی و درنده زیاد است، دستور دادهایم برای حفاظت از اجساد، چند اکیپ تا حد ممکن به محل سانحه نزدیک شده و تا صبح علاوه بر روشنکردن آتش اقدام به تیراندازی کنند، تا بدینوسیله اجساد تا صبح از گزند حیوانات وحشی در امان بمانند و بقیه عملیات را در هوای روشن و مساعدتری ادامه دهیم و بتوانیم اقدام به تخلیه اجساد کنیم». سختیهای کار، پیدا کردن اجساد را یک هفته به تعویق انداخت. جعبه سیاه سرانجام پس از 10روز توسط نیروهای سپاه کشف شد. پس از بررسی، سازمان هواپیمایی کشور خطای انسانیِ خلبان را عامل اصلی بروز این حادثه اعلام کرد. 107سرنشین و 12خدمه هواپیما در یک صبح زمستانی، آخرین لحظههای عمر خود را در آسمان گذراندند. یک پروازِ بیفرود و همیشگی.
کاغذهای بیجواب
بین جانباختگان این حادثه نام سیدابراهیم اصغرزاده هم به چشم میخورد. مستندسازی که به دستیاری فیلمهای ابراهیم حاتمیکیا، بازی در «مهاجر» او و ساخت مستند «سکوت طولانی» شهرت داشت. او که زاده سال1346 در مشهد بود، از سال63 در جبهههای جنگ تحمیلی خبرنگاری و عکاسی میکرد و در همان دوران چند مستند کوتاه برای سپاه ساخت. او در بیشتر فیلمهای حاتمیکیا دستیار کارگردان بود، نقشی کوتاه در «از کرخه تا راین» ایفا کرد و در نقش محمود در فیلم مهاجر جلوی دوربین رفت. در کنار دستیاری، ساخت مستند را فراموش نکرد و در سالهای دهه70 در چند منطقه جنگی در نقاط مختلف جهان حضور یافت و آثاری تولید کرد: «باز بهخاطر همان روحیه خبرنگاری، فیلمهای مستندی از منطقه کشمیر، افغانستان، شبهقاره هند و جنوب لبنان گرفتم که هرکدام نگاه متفاوتی به جریانهای مستندسازی دارد؛ یعنی یک نگاه خبری نسبت به جنگ نداشتم، سعی میکردم مفهومی دیگر از زندگی را دنبال کنم». او در سال۱۳۷۸ برای تدوین مستند تازهاش، «سکوت طولانی» که حاصل سفر او به فرانسه در ایام برگزاری جامجهانی فوتبال بود به روایت فتح پیوست. در مدت دوسالونیم حضور در روایت فتح، نزدیک به 40برنامه مستند تلویزیونی را تدوین کرد که از این میان، کارگردانی 10قسمت از آنها را خودش بهعهده داشت. مجموعههایی نظیر «نفسهای ماندگار»، «عطر سیب، شکوفه زیتون»، «سنگ و الماس»، «سنگ و ستاره»، «ویژهبرنامه امامموسی صدر» از آثار او در این مدت بود. اصغرزاده در این سفر در حال تکمیل آخرین ساخته مستندش به نام «کاغذهای بیجواب» درباره مادران شهدا بود که میخواست برای تکمیل صدای فیلم به خرمآباد برود که بر اثر سقوط هواپیمای توپولف154 در ارتفاعات «سفیدکوه» درگذشت. پیکرش را زیر صحن انقلاب در حرم مطهر رضوی به خاک سپردند.