• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
سه شنبه 23 دی 1399
کد مطلب : 121639
+
-

بانک مسکن مرمت می‌شود

موزه‎‌‎ای از معماری قرن حاضر

معماری
بانک مسکن مرمت می‌شود


 سعید برآبادی  
 
پیشاپیش برای آنکه قصه شعبه مرکزی بانک مسکن را چنین آلوده‎‌‎ام به سوز و گداز یک تجربه شخصی در 18-17سال پیش عذرخواهی می‎‌‎کنم، اما چه می‎‌‎شود کرد در برابر مکان‎‌‎هایی که برای ما با خاطره همراهند جز همین به قولِ والتر بنیامین، دیدنِ ققنوس خاطره از دلِ ویرانه‎‌‎ها؟ حوالی سال82 بود که برای دریافت وام مسکن به شعبه مرکزی بانک مسکن در خیابان فردوسی رفتم. چند دقیقه بعد فهمیدم که کارم انجام نمی‎‌‎شود و باید به شعبه دیگری بروم، اما پاهایم توان بیرون آمدن از آن معبد کوچک و امن و دایره وار را نداشتند. چیزی در هوای آن ساختمان در جریان بود که گذشته را به حال و حال را به آینده پیوند می‎‌‎زد تا جایی که بعد از نزدیک به دو دهه حالا که دارم اینها را می‎‌‎نویسم به‌خوبی حتی جزئی‎‌‎ترین جزئیات معماری آن بنا در خاطرم هست. داستان این عمارت، چون بسیاری از داستان‎‌‎های آموزنده زندگی ما، داستانی پر از نشدن است. پیش از کودتا، ساخت سالنی برای اپرای بزرگ تهران را به نیکلای مارکوف سپردند، اما این معمار روسی به‎‌‎خاطر فضای سیاسی غالب کشور، نتوانست این تکه از زمین خیابان فردوسی را بسازد. 15سال بعد، بانک رهنی که کارش تهیه سرمایه برای پروژه‎‌‎های کشوری خصوصا در حوزه مسکن بود، پیشدستی کرد و زمین را از شهرداری خرید تا شعبه مرکزی خود را بنا کند. قرعه به نام محسن فروغی و رفیق گرمابه و گلستانش، کیقباد ظفر افتاد. آنها یک یار سوم هم داشتند، علی صادق که نامش را در بسیاری از پروژه‎‌‎های این مجموعه برایتان نوشته‎‌‎ام؛ مرد اول دفتر فنی بانک رهنی. آنها نهایتا، بانک را به همان شکل ساختمان اپرا و پس از تخریب بنای نیمه‎‌‎کاره مارکوف طراحی کردند؛ نوعی یادآوری برای عابرانی که چشم انتظار ساخت این سالن اپرا بودند. حالا بانکی در خیابان فردوسی قرار داشت که حال و هوایش، به مکعب‎‌‎های سختِ بانکی شبیه نبود، چیزی بود میان رؤیا، خاطره و زیبایی. و از آنجا که زیبایی، همواره نوعی درد را در خود دارد، ساختمان بانک در دوره‎‌‎های مختلف دچار مشکلات عدیده شد تا جایی که بالاخره در سال1380، شارستان توانست مرمت نهایی آن را به اتمام برساند و دلیل یادآوری این بنا در این صفحه از سنگ و الماس هم اشاره به همین تاریخ است. مراجعان بانک مسکن، امروز در این ساختمان مدور، ترکیبی از ستون‎‌‎های کشیده بتونی زیر سقفی بشقاب مانند از مس را می‎‌‎بینند. آنها می‎‌‎توانند گرداگرد ساختمان را بگردند و اگر نیاز بود، از فضای پشت بانک برای نشستن و فکر کردن به کارهای بانکی خود استفاده کنند و حین همین زمان، خیره شوند به جزئیات ریز و درشتی که پر است از خاطره. عمارت بانک مسکن شعبه فردوسی، واقعا بیش از یک بانک است؛ انگار موزه‎‌‎ای‎‌‎ است از خاطرات معماری ایران از تلاش مارکوف برای ساخت یک سالن اپرا تا حضور فروغی نکته‌سنج و ظفرِ محاسبه‎‌‎گر و بعد هم بهروز احمدی و تیم شارستان. اکنون می‎‌‎شود دوباره وارد این ساختمان شد، شماره‎‌‎ای برای انتظار‌ماندن در صف گرفت و به جای انجام کار اداری، خیره شد به همین جزئیات؛ البته کرونا اگر بگذارد.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید