ادامه راه اصلاحات
مردم برای بار دوم سیدمحمد خاتمی را بهعنوان رئیسجمهور انتخاب کردند
علیرضا احمدی
مهمترین رخداد سیاسی سال1380، برگزاری انتخابات هشتمین دوره ریاستجمهوری در 18خردادماه بود که در فضای پیچیدهای انجام شد. با آغاز زمستان1379 فضای سیاسی کشور دیگر کاملا انتخاباتی شده و رایزنیهای فشرده 2جناح برای رقابتی نفسگیر درجریان بود. اینها در شرایطی بود که کشور روزهای پرالتهابی را میگذراند؛ بهنظر میرسید وقوع حوادثی مانند «قتلهای زنجیرهای»، «درگیریهای کوی دانشگاه»، «ترور سعید حجاریان»، «توقیف گسترده مطبوعات» و «محاکمه فعالان سیاسی و روزنامهنگاران» راهبرد «توسعه سیاسی» مدنظر دولت اول اصلاحات را ناکام گذاشتهاست و خاتمی از این بابت فشارهای بسیاری را چه از خودیها و چه ازسوی رقبا تحمل میکند. راستگرایان خاتمی را به بیعملی در مقابل تندروهای اصلاحات و سکوت درمقابل ساختارشکنی طیفی از اصلاحطلبان متهم میکردند و برخی خودیها نیز دولت نخست او را در دستیابی به اهدافی که توقع میرفت، ناموفق میدانستند. بر همین مبنا هم بود که تز «عبور از خاتمی» ازسوی برخی جریانهای دانشجویی اصلاحطلب مطرح شد. عبور از خاتمی نخستینبار از گرگان کلید خورد و در نشست تحکیمیها (اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان دانشگاههای سراسرکشور) در این شهر، عدهای از اعضا معتقد بودند «خاتمی در برآوردهکردن مطالبات جامعه و عمل به شعارهایی که داده، کوتاهی کردهاست.»
آنان 3راهکار را برای انتخابات خرداد1380 مطرح میکردند: «از ایشان حمایت نکنیم و به گزینه دیگری برسیم»، «سکوت کنیم یا انتخابات را تحریم کنیم» یا اینکه «مشروط و در منشوری از ایشان حمایت کنیم». البته درنهایت خروجی این نشست «حمایت بیقید و شرط از خاتمی» بود، اما زمزمههای عبور از خاتمی در میان فعالان سیاسی و افکارعمومی پیچید و جریان رقیب هم بهخوبی از این موضوع استفاده کرد و با مانور تبلیغاتی گسترده بر «تز عبور از خاتمی» سعی داشت نهایت بهره را از این «پیشنهاد آرمانگرایانه» ببرد. درمقابل بخش عمدهای از اصلاحطلبان، تداوم اصلاحات را به حضور خاتمی در انتخابات وابسته میدانستند و او را «پرچمدار اصلاحات» و «بهترین گزینه برای ادامه راه اصلاحات» ارزیابی میکردند.
در چنین شرایطی راستها رغبت چندانی برای حضور پرقدرت در عرصه انتخابات از خود نشان نمیدادند و به نظر میرسید پیروزی خاتمی را حتمی میدانند و در نهایت هم رقبای پرشانسی در مقابل او قرارنگرفتند. آنها معتقد بودند با رقیبی مواجهند که «خودش برگزارکننده انتخابات است و عواملش سعی در رأی آوردن او دارند» و دولت را «رقیب اصلی» خود میپنداشتند و بهنظر میرسد همین موضوع هم این جریان را از انسجام انتخاباتی دور کرد. بر همین اساس تشکلهای راستگرا مانند «جامعه روحانیت مبارز» و «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» به دعوت مردم به شرکت در انتخابات اکتفا کردند.
ساعت 8صبح چهارشنبه، دوازدهم اردیبهشت1380، وزارتکشور درهای خود را روی کاندیداهای ریاستجمهوری گشود تا بهمدت 5روز پذیرای آنان باشد؛ فرایند انتخابات هشتمین دوره ریاستجمهوری رسما کلید خورده بود و همه انتظار میکشیدند ببینند خاتمی بالاخره ثبتنام میکند یا نه، چراکه در ماههای منتهی به اردیبهشت تردیدها برای این اتفاق بیشتر شدهبود و بهنظر میرسید فشارها، رئیس دولت اصلاحات را برای حضور مجدد در عرصه مردد کردهاست. بالاخره پس از مدتها گمانهزنی و انتظار، خاتمی روز جمعه 14 اردیبهشت در وزارتکشور حاضر شد و ثبتنام کرد؛ روزی که با بغضهای او ماندگار شد.
خاتمی از دغدغهها و نگرانیهایش گفت و اینکه «از رهگذر اصلاحات هزینههای زیادی پرداختیم»، با وجود این هنوز معتقد بود «راه دراز ناپیمودهای پیش روی ماست» و با همه مشکلات آن را باید با کمک و حضور ملت پیمود. او با بغضی در گلو، گفت که آبرویش را سرمایه کردهاست؛ «سرمایه اندکی دارم و آن آبروی من است... این سرمایه اندک را در طبق اخلاص نهادم و در برابر تصمیم ملت خاضع هستم... .» و با خواندن شعر «در عاشقی گریز نباشد ز ساز و سوز/ استادهام چو شمع، مترسان ز آتشم» به استقبال رقابتی رفت که نویددهنده 4سال سخت بود.
درطول 5 روز (از 12تا 16 اردیبهشت) 817 نفر بهعنوان داوطلب شرکت در انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کردند که تا آن زمان سابقه نداشت و پس از تفکیک اسامی مشخص شد تعدادی از آنان مدارک کافی برای ثبتنام ارائه ندادهاند و میزان واقعی ثبتنامکنندگان 753نفر بود و «ابراهیم اصغرزاده»، «علی شمخانی» و «احمد توکلی» از چهرههای شاخصی بودند که در آخرین روز ثبتنام کردند. پیش از آن چهرههای سیاسی مانند «حسن غفوریفرد»، «مصطفی هاشمیطبا»، «اسماعیل ططری»، «علی فلاحیان»، «سعید رجاییخراسانی»، «محسن سازگارا»، «عبدالله جاسبی»، «محمود کاشانی» و «قاسم شعلهسعدی» برای حضور در رقابت انتخاباتی ثبتنام کردهبودند. در نهایت شورای نگهبان از میان چهرههای سیاسی ثبتنام کننده، صلاحیت 10نفر از جمله احمد توکلی، سیدمحمد خاتمی، علی شمخانی، عبدالله جاسبی، حسن غفوریفرد، منصور رضوی، شهابالدین صدر، علی فلاحیان، مصطفی هاشمیطبا و سیدمحمود مصطفوی کاشانی را تأیید کرد، اما بهنظر میرسید از میان همه این نامها، توکلی رقیب اصلی خاتمی است. او که برای دومینبار در انتخابات ریاستجمهوری حضور مییافت و در سال1372 از هاشمیرفسنجانی شکست خورده بود، شعار «تحقق جمهوری دوم» را برگزید و قصد داشت «از طریق مقابله با طبقه جدید امتیازطلبان سیاسی و کارآمد کردن دولت از طریق میداندادن به متخصصان کارآزموده، مردمگرا و وطندوست» اعتماد عمومی را احیا کند.
نکته جالب در رقابت انتخاباتی ریاستجمهوری هشتم اینجا بود که 2رقیب خاتمی از کابینه میآمدند؛ شمخانی وزیر دفاع بود و نهایتا با شعار «دولت اقدام ملی»، حدود 700هزار رأی کسب کرد و هاشمیطبا هم که ریاست سازمان تربیتبدنی را برعهده داشت، نفر آخر شد. در انتخابات هشتمین دوره ریاستجمهوری برای نخستینبار تعداد واجدان شرایط رأی دادن از مرز 40میلیون نفر گذشت و به 42میلیون و 170هزار و 230نفر رسید؛ یعنی چیزی حدود 5میلیونو600هزارنفر بیش از انتخابات هفتم در سال1376. از این تعداد واجد صلاحیت، بیش از 28میلیوننفر رأی دادند که بیشاز 21میلیوننفر نام خاتمی را روی برگههای خود بهعنوان رئیسجمهور نوشتند و توکلی بیش از 4میلیون رأی کسب کرد. با وجود اینکه دراین انتخابات تعداد رأیدهندگان نسبت به انتخابات سال1376 کاهش محسوس 13درصدی داشت (از مشارکت 79درصدی به حدود 67درصد رسید)، اما آمارها از افزایش محبوبیت خاتمی حکایت میکرد؛ چراکه او در سال76 حدود 69درصد آرا را کسب کردهبود، اما در انتخابات هشتم توانست نزدیک به 77درصد آرا را بهدست آورد.