سال پرکاری
جوایز ادبی متعددی متولد شدند
محمد مقدسی
عطاالله مهاجرانی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در سخنرانیاش در اختتامیه جشنواره بیست سال ادبیات داستانی انقلاب اسلامی خطاب به نویسندگان گفت که برای اینکه میان طیفهای متنوع افکار و ایدههای ادبیات داستانی همه آثار بررسی شوند، جایزههای ادبی مختلف برگزار کنید. از سوی دیگر، تنوع آثار ادبی خلقشده سبب شد در این سالها جایزههای ادبی متعددی متولد شوند و خیلی زود هم رونق بگیرند. از نخستین جایزههای ادبی این سالها میتوان به جایزه شهید حبیب غنیپور، جایزه منتقدان و نویسندگان مطبوعات، جایزه مهرگان، جایزه یلدا و جایزه هوشنگ گلشیری اشاره کرد. تنها اثر داستانی منتشرشده از بیژن نجدی در زمان حیاتش مجموعه داستان «یوزپلنگانی که با من دویدهاند» بود. بعد از فوت او در سال 1376، در سال 1379و با تلاش همسرش، دومین مجموعه داستانی بیژن نجدی با نام «دوباره از همان خیابانها» منتشر شد. نقطهقوت داستانهای نجدی که دستی در شاعری هم داشت، ابتدا نگاه خیالانگیزش در داستانها و دیگری نثر داستانگو و خیالانگیز او بود. او بدون اینکه زبانش سختخوان شود، از استعارهها و تشبیههای ادبی فراوان در آثارش استفاده میکرد. گلی ترقی در این سال مجموعه داستان «جایی دیگر» را منتشر کرد. ترقی که نویسندگی را از انتهای دهه 1340آغاز کرده بود، سالها بیحاشیه در ادبیات ایران حضور مستمر داشت. جایی دیگر، مجموعه داستانی بود که مانند دیگر آثار او رنگی از خاطره داشت. مهمترین داستان این مجموعه داستان درخت گلابی بود که داستان مرد نویسندهای را روایت میکرد که دچار انسداد در نوشتن شده بود. او به باغ دوران نوجوانیاش بازمیگشت و خاطرات عشق دوران جوانیاش را مرور میکرد. داریوش مهرجویی با اقتباس از این داستان فیلم درخشان «درخت گلابی» را ساخت. شاگردان هوشنگ گلشیری که در سالهای انتهایی دهه1360 و ابتدای 1370در حلقهای که او تشکیل داده بود، آثاری نوشته و خوانده بودند، در این سالها داستانهایشان را منتشر میکردند. ابوتراب خسروی، نویسنده شیرازی، در این سال رمان «اسفار کاتبان» را منتشر کرد. روایت عشق ممنوعه بین اقلیما ایوبی، دختر یهودی و سعید، پژوهشگر مسلمان بود. این رمان در واقع سفری میان متون کهن و کشف رازهایی جدید از حضور قدیسان در همه دورههای تاریخی بود. خسرو حمزوی، نویسنده تکرو و کهنسال ادبیات داستانی ایران با رمان «شهری که زیر درختان سدر مرد» در این سال حضور داشت. این رمان روایت حضور معلمی به نام کیان در روستای سالیان سفلا بو ماجراهایی بود که آنجا از سر او میگذشت. رمان حمزوی، روایتی از نوع رئالیسم جادویی داشت و نثر کتاب سنگین و پیچیده بود. «رویماه خداوند را ببوس»، دومین اثر مصطفی مستور در این سال منتشر شد. مستور، پیش از این در سال1377مجموعه داستان «عشق روی پیادهرو» را منتشر کردهبود. نخستین داستانهای کوتاه مستور در مجله کیان منتشر میشد.