
آموزه آموزگار
نثر و زبان از اسطورهشناسی آموزگار مزیتمیبرد

علیاکبر شیروانی
ژاله آموزگار را بیشتر بهعنوان استاد زبانهای باستانی میشناسند و کتاب «زبان پهلوی، ادبیات و تاریخ آن» یا «تاریخ اساطیری ایران»، اما آموزگار سالها 2کار ویژه دیگر را ادامه داد: پرورش شاگردانی حساس به زبان و ریشههای آن و اهتمام به زبان باستانی. آموزگار در دورهای پای زبان ایستاد که بسیاری از فحول زبان که در دهههای قبل و به اقتضای زمانهای کمهیاهو و دور از رسانه کار زبان میکردند، یا دیده از خاک فروبسته بودند یا جایی دیگر به کاری دیگر اشتغال داشتند. آموزگار برخلاف زبانشناسان سلف، به لحاظ تألیف پرکار نبود اما ثمراتش را، همانطور که گفته شد، فقط در آثار مکتوبش نباید جست. اسطورهشناسی آموزگار مزیت او بود در کار زبان و نثر و زبانش نیز از این مزیت بهرهمیبرد.
«همۀ ما با یک زبان واحد شعر فردوسی را میخوانیم و توانایی را در دانایی مییابیم، با ضربآهنگ زیبای شعر ـ زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست ـ به دنیای خوش حافظ گام مینهیم و همزبان با او از تغابنی که خزف بازار لعل را میشکند دلگیر میشویم و با تکبیتی از صائب، جهان را جز اتاق انتظار مرگ نمیبینیم، با همین زبان با مولوی همآوائیم و از جمادی میمیریم و نامی میشویم، با همین زبان با رودکی دختر رز را قربانی میکنیم و با منوچهری در وقت خزان برمیخیزیم و خز میآوریم و به تماشای بارداری دخترکان تاک مینشینیم، با همین زبان ارادت بیهقی را به بونصر مشکان درمییابیم و بر حسنک وزیر اشک میریزیم، با همین زبان بر خرابههای ایوان مدائن با دیدۀ حسرت مینگریم و با همین زبان با سعدی هر نفسی را که برمیآید ممد حیات میدانیم».