• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
دو شنبه 15 دی 1399
کد مطلب : 120804
+
-

بازگشت تکنوکرات‌ها

بازیگران اقتصاد ایران در سال‎‌‎های سازندگی این چهره‎‌‎ها بودند

بازگشت تکنوکرات‌ها


علیرضا احمدی 

رکود بزرگ اقتصادی که در اواخر دهه20 میلادی اقتصاد ایالات‎‌‎متحده آمریکا و در سطحی گسترده‎‌‎تر اقتصاد جهان را درگیر کرد و تقریبا یک‌دهه ادامه داشت، آن‌قدر بزرگ و همه‎‌‎گیر بود که اقتصاددانان و سیاستمداران از گشودن گره‎‌‎های آن عاجز ماندند و بستری مناسب برای شکل‎‌‎گیری نهضتی به‎‌‎نام «تکنوکراسی» یا «فن‌سالاری» در سال1932 فراهم شد که از دانشگاه کلمبیا کلید خورد. این نهضت که واکنشی به «رکود بزرگ» بود، مهندسان و فن‎‌‎سالاران را به‎‌‎ چشم فرصتی می‎‌‎دید که شاید قادر باشند این بحران بزرگ را مهار کنند؛ ایده‎‌‎ای که بیش از یک‌دهه قبل ویلیام هنری اسمیث، نویسند‎‌‎ه‎‌‎ آمریکایی مطرح و پیشنهاد «حکومت تکنوکرات‎‌‎ها» را تئوریزه کرده بود.
تکنوکراسی پس از اینکه در آمریکا مورد نقد متفکران اجتماعی قرار گرفت و البته هوادارانی یافت و کتاب‎‌‎هایی درباره‎‌‎اش نوشته شد، پس از فرونشستن خاکستر جنگ‎‌‎جهانی دوم و در دهه1960 میلادی، به اروپا رسید و به‎‌‎ویژه در فرانسه رواج یافت، چراکه آن را در ادامه نظریات سن ‎‌‎سیمون، فیلسوف نجیب‎‌‎زاده‎‌‎ای از نسل شارلمانی می‎‌‎دانستند که از پایه‎‌‎گذاران نهضت سوسیالیتی بود و «جامعه‌‎‌‎ای را پیش‎‌‎بینی کرد که در آن حکومت به ‎‌‎دست دانشمندان و مهندسان خواهد بود». 
پس از آن، این ایده تقویت شد که «در هر ساخت سیاسی و اجتماعی‌ای، تکنوکرات‎‌‎ها از حاملان توسعه یا صنعتی‌شدن محسوب می‎‌‎شوند» و می‎‌‎توانند با به‎‌‎کارگیری دانش‎‌‎تخصصی به‎‌‎ویژه در حوزه اقتصاد، راه‎‌‎گشای بسیاری از مشکلات گریبانگیر یک جامعه باشند؛ موضوعی که در ایران معاصر نیز بحث‎‌‎های داغی را دامن زده و منتقدان و هواداران سرسختی داشته است که گاه از سوی متفکرانی مانند علی شریعتی و جلال آل‎‌‎احمد با ادبیات تندی نواخته شده و زمانی هم مورد تفقد روشنفکران و سیاستمداران قرار گرفته است، اما هرچه بود ظن ریشه‎‌‎دار به تفکر تکنوکراسی هیچ‎‌‎گاه از ذهن ایرانیان پاک نشد و تکنوکرات‎‌‎ها همواره در صف نخست تصمیم‎‌‎سازانی بوده‎‌‎اند که با تردید به کارنامه عملکرد آنان نگریسته شده ‎‌‎است.
به ‎‌‎هر روی نمی‎‌‎توان از تلاش‎‌‎های فن‎‌‎سالاران در ایران معاصر چشم‎‌‎پوشی کرد، چراکه بخش مهمی از تغییرات بنیادین به‎‌‎ویژه در حوزه‎‌‎های اقتصادی و سیاسی محصول فعالیت‎‌‎های آنان است. با چشم‎‌‎پوشی از تعاریف تئوریک تکنوکراسی و تکنوکرات‎‌‎ها، شاید بتوان راه‎‌‎اندازی مدرسه دارالفنون از سوی امیرکبیر در عصر ناصری را به‎‌‎عنوان پیشینه‎‌‎ای برای پایه‎‌‎گذاری تفکر تکنوکراتیک در ایران معاصر قلمداد کرد؛ اقدامی که با «اعزام دانشجویان به اروپا» دوگام مؤثری بود که ابتدا برای نوسازی ارتش و سپس صنعت کشور برداشته شد و در گذشته عباس‌میرزا اقداماتی در این مسیر انجام داده بود.
صنیع ‎‌‎الدوله با طرح‎‌‎های صنعتی‌ای که اجرا کرد و بودجه‎‌‎ای که برای ایران نوشت و علی‌اکبر داور با تدوین قانون مدنی ایران و سپس مدیریت اقتصادی کشور، از شهره‎‌‎ترین تکنوکرات‎‌‎های عصر قاجار و پهلوی اول هستند؛ دوره‎‌‎ای که به‎‌‎ویژه پس از قدرت گرفتن رضاخان تکنوکرات‎‌‎ها بستر مناسب‎‌‎تری برای فعالیت داشتند، اما محدودیت‎‌‎های نخستین دولت مطلقه مدرن اجازه عرض‎‌‎اندام به آنان نمی‎‌‎داد و بیم از «خشم ملوکانه» فضای عملی برای تکنوکرات‎‌‎ها باقی نمی‎‌‎گذاشت.
تقریبا همه اتفاق‎‌‎نظر دارند که دهه40 شمسی را می‎‌‎توان دوره تسلط تکنوکرات‎‌‎ها بر ارکان مختلف کشور دانست، اگرچه پیش از آن تکنوکرات‎‌‎هایی مانند علی ‎‌‎ امینی دولت هم تشکیل داده بودند یا ابوالحسن ابتهاج، سازمان برنامه و بودجه را متحول کرده بود، اما در «عصر طلایی» اقتصاد ایران، تکنوکراسی حرف اول را می‎‌‎زد و نسلی از تکنوکرات‎‌‎ها توانستند اقتصاد و به‎‌‎ویژه صنعت کشور را متحول کنند.
علینقی عالیخانی که «تکنوکرات طلایی دهه40» لقب گرفته ‎‌‎است، توانست هماهنگ‎‌‎ترین تیم از فن‎‌‎سالاران غالبا تحصیل‎‌‎کرده در غرب را با هدف تغییر چهره صنایع کشور دورهم جمع کند؛ افرادی مانند محمد یگانه، رکن‎‌‎الدین‎‌‎سادات تهرانی، ضیایی و رضا نیازمند در کنار چهره‎‌‎های بانکی و برنامه‎‌‎ریز ازجمله سمیعی، خداد فرمانفرماییان، مقدم، صفی‎‌‎اصفیا، غلامرضا کیان‎‌‎پور و مهران، کارنامه‎‌‎ای در اقتصاد کشور برجا گذاشتند که اشکال گرفتن از آن کار ساده‎‌‎ای نیست. در واقع آنان نخستین گروه از تحصیل‎‌‎کردگان ایرانی بودند که لقب «تکنوکرات» گرفتند.
علی‌‎‌‎اصغر سعیدی، جامعه‎‌‎شناس، درباره این نسل از تکنوکرات‎‌‎ها معتقد است که «اگرچه دوره چیرگی آنان و به‎‌‎طورکلی تکنوکراسی در این دوره (1341 تا 1346شمسی) کوتاه بود، اما تأثیر شگرفی در ساختار اقتصادی کشور گذاشت. دراین دوره با دست‌شستن موقتی شاه از برخی اقدامات اقتدارگرایانه اقتصادی‎‌‎اش، تکنوکرات‎‌‎ها بر اغلب تصمیمات و سیاستگذاری اقتصادی حاکمیت یافتند»، اما این تأثیرگذاری ماندگار نبود و ایده‎‌‎های بلندپروازانه شاه که غالبا در تضاد با آموخته‎‌‎های این نسل از تکنوکرات‎‌‎ها بود، سبب شد که از «تصمیم‎‌‎گیری نهایی درباره سرنوشت اقتصادی کشور» کنار گذاشته شوند.
پیروزی انقلاب اسلامی، فصل جدیدی در فعالیت تکنوکرات‎‌‎ها گشود؛ دولت موقت مجالی برای فن‎‌‎سالارانی بود که می‎‌‎خواستند با رژیم جدید همکاری کنند، جمشید بهنام درکتاب «ایرانیان ‎‌‎ و اندیشه‎‌‎ تجدد» به این مقطع پرداخته و معتقد است که «بخشی از تکنوکرات‎‌‎ها پس‎‌‎ از رویدادهای‎‌‎ سال‎‌‎1357 راهی‎‌‎ غرب‎‌‎ شدند و برخی‎‌‎ نیز با دولت‎‌‎ اسلامی‎‌‎ به‎‌‎کار خود ادامه‎‌‎ دادند». برخی از این عده که نسخه‎‌‎های غربی برای کشور و به‎‌‎ویژه اقتصاد داشتند، دولت مهندس بازرگان را که خود یک تکنوکرات قلمداد می‎‌‎شد، بهترین فرصت برای فعالیت می‎‌‎دانستند که با چربش رویکردهای انقلابی بر آرمان‎‌‎های ایده‎‌‎آلیستی، تکنوکرات‎‌‎ها هم به حاشیه رفتند و فضا برای فعالیت نسل جدیدی از فن‎‌‎سالاران مهیا شد که غالبا جوان، تحصیل‎‌‎کرده غرب و همدل با آرمان‎‌‎های انقلاب اسلامی بودند و اعتقاد داشتند که می‎‌‎توان به‎‌‎جای مدل‎‌‎های غربی، به «توسعه درون‎‌‎زا» دل بست.
گذر از فضای ایدئولوژیک دهه نخست انقلاب ‎‌‎اسلامی و مقتضیات جنگ تحمیلی، فرصت تازه‎‌‎ای برای ظهور نسل جدیدی از تکنوکرات‎‌‎ها بود و روی کارآمدن دولت سازندگی در سال1368 دومین مقطع از حضور پررنگ تکنوکرات‎‌‎ها در ساخت سیاسی- اقتصادی کشور پس از دهه40 شمسی است که زمینه‎‌‎ساز تغییر بنیادین در رویکردهای مدیریتی کشور به‎‌‎ویژه در حوزه اقتصادی شد.
آیت‎‌‎الله‌هاشمی‎‌‎رفسنجانی در پنجمین دولت جمهوری اسلامی آرمان‎‌‎های اقتصادی - اجرایی خود را برای بازسازی و توسعه زیرساختی کشور برمبنای استفاده از تکنوکرات‎‌‎ها استوار کرده بود، چراکه او قصد داشت مدیریت اجرایی کشور را از چهره‎‌‎های صرفا سیاسی به افراد فنی و متخصص منتقل کند.
تحقق دیدگاه‎‌‎های توسعه‎‌‎محور آیت‎‌‎الله‌هاشمی‌رفسنجانی به فن‎‌‎سالارانی نیاز داشت که از پس کار برآیند و بررسی کارنامه آنان در دولت‎‌‎های پنجم و ششم نشان می‎‌‎دهد در حوزه‎‌‎های عمرانی و زیرساختی موفق عمل کرده‎‌‎اند. این موفقیت تا جایی نمود داشت که جمعی از این تکنوکرات‎‌‎ها با هدف «تداوم سازندگی و آبادانی ایران» در آذرماه1374 با انتشار بیانیه‎‌‎ای با عنوان «خدمتگزاران سازندگی» بنیان‎‌‎های حزب کارگزاران سازندگی را بنا نهادند تا با تأثیرگذاری بیشتری در ساختارهای قدرت جمهوری ‎‌‎اسلامی نقش‎‌‎آفرینی کنند.


 رکورددار ریاست بانک‎‌‎ مرکزی
محسن نوربخش 


 محسن نوربخش یکی از برجسته‎‌‎ترین تکنوکرات‎‌‎های 8سال دولت سازندگی بود که از وی به‎‌‎عنوان یکی از محوری‎‌‎ترین چهره‎‌‎های اقتصادی کشور، به‎‌‎ویژه در سه‌دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی نام برده می‎‌‎شود. او که در سال1327 و در خانواده‎‌‎ای با پیشینه نظامی‎‌‎گری و تجارت به ‎‌‎دنیا آمده بود، در دانشگاه تهران کارشناسی اقتصاد خواند و در کالیفرنیا کارشناسی‎‌‎ارشد و دکتری اقتصاد گرفت و با پیروزی انقلاب اسلامی، جزو جوانان دانشجویی بود که به کشور بازگشت و همراه با جریان انقلابی، در زمره منتقدان بنی‎‌‎صدر قرار گرفت.
نوربخش که با مقالاتش در نقد مشی اقتصادی بنی‎‌‎صدر شناخته می‎‌‎شد، از سوی محمدعلی رجایی (به‎‌‎جای علیرضا نوبری که گزینه بنی‎‌‎صدر برای ریاست بانک مرکزی بود) در سال1359 به‎‌‎عنوان دومین رئیس‎‌‎کل بانک مرکزی پس از انقلاب برگزیده شد که تا سال1365 هم در این سمت باقی ماند. او در دولت دوم هاشمی‎‌‎رفسنجانی هم دوباره به این سمت گماشته شد که تصدی وی در دولت نخست سیدمحمد خاتمی و تا هنگام درگذشت او (فروردین1382) هم ادامه داشت؛ نوربخش با حدود 15سال تصدی، رکورددار ریاست بر بانک ‎‌‎مرکزی ایران محسوب می‎‌‎شود.
نوربخش که در دودهه پس از پیروزی انقلاب بارها به‎‌‎عنوان گزینه‎‌‎ای پرشانس برای کسب سمت‎‌‎هایی مانند نخست‎‌‎وزیری و ریاست ‎‌‎جمهوری مطرح شده بود، در دولت نخست هاشمی‎‌‎رفسنجانی بر صندلی وزیر اموراقتصادی و دارایی نشست و یکی از اثرگذارترین تکنوکرات‎‌‎های دولت سازندگی نام گرفت؛ او از اصلی‎‌‎ترین طراحان سیاست تعدیل اقتصادی بود و همواره از سیاست‎‌‎های آزادسازی اقتصادی حمایت می‎‌‎کرد. تلاش‎‌‎های نوربخش برای تاسیس بانک‎‌‎های خصوصی در ابتدای دهه80شمسی از اقدامات برجسته‎‌‎ای است که در کارنامه اقتصادی  او دیده می‎‌‎شود.

اولین وزیر تعاون
 غلامرضا شافعی 


 غلامرضا شافعی که در سال1330 در مرند به‎‌‎ دنیا آمد و مدرک مهندسی مکانیک خود را در سال1354 از دانشگاه صنعتی‎‌‎شریف گرفت، از تکنوکرات‎‌‎هایی است که در حوزه صنایع پس از انقلاب نقش‎‌‎آفرینی کرده و همواره به‎‌‎عنوان یکی از مدیران کلیدی این عرصه مطرح بوده ‎‌‎است. 
پس از اینکه قانون «حفاظت و توسعه صنایع ایران» در تیرماه1358 به تصویب شورای انقلاب رسید و به‎‌‎دنبال آن «سازمان صنایع ملی ایران» با هدف اجرای مناسب این قانون تشکیل شد، شافعی به‎‌‎مدت 2سال مدیریت این سازمان را برعهده داشت.
او بعد از آنکه مدتی معاونت «فلزات غیرآهنی» وزارت معادن و فلزات را برعهده داشت، در سال1363 به‎‌‎عنوان وزیرصنایع از مجلس‎‌‎شورای اسلامی رأی اعتماد گرفت و تا پایان دولت میرحسین موسوی در این سمت باقی ماند و در قامت تکنوکراتی مؤثر در عرصه صنعت کشور، نقش ویژه‎‌‎ای در هماهنگی صنایع و نیروهای مسلح برای رفع نیاز جبهه‎‌‎های جنگ داشت. شافعی در دولت پنجم جمهوری ‎‌‎اسلامی ابتدا در سمت معاون امور تولیدی و به‎‌‎دعوت روغنی زنجانی به سازمان برنامه و بودجه رفت تا اینکه بحث‎‌‎های مفصل بین مجلس و دولت درباره تعاونی‎‌‎های کشور، به تأسیس وزارت تعاون انجامید و او در دهمین روز دی‎‌‎ماه1370 و در روزی که فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به‎‌‎صورت رسمی اعلام شد، بدون اینکه هیچ مخالفی صحبت کند، با رأی بالا از مجلس شورای ‎‌‎اسلامی رأی اعتماد گرفت و بر صندلی ریاست این وزارتخانه تکیه زد و اساسنامه‎‌‎های آن را به‎‌‎گونه‎‌‎ای طراحی کرد که «تعاونی‌‎‌‎ها کمک‌کار وزارتخانه‎‌‎های دیگر باشند» و تداخلی در این حوزه به‎‌‎وجود نیاید.
6سال تصدی شافعی بر وزارت تعاون با اقدامات مؤثری، ازجمله سازماندهی مؤثر این وزارتخانه در سطح کشوری و ستادی و همچنین در استان‎‌‎ها و شهرستان‎‌‎ها همراه بود و در دولت خاتمی به وزارت صنایع بازگشت.

شاگرد اول کابینه
 حسین محلوجی 

 حسین محلوجی از دیگر تکنوکرات‎‌‎های دوره موسوم به سازندگی است که اجرای بسیاری از پروژه‎‌‎های صنعتی مهم به‎‌‎ویژه در حوزه صنایع سنگین از قبیل ذوب‎‌‎آهن و فولادسازی را در کارنامه دارد تا جایی که هاشمی‎‌‎رفسنجانی در جلسه استیضاحش در آذرماه 1373 از او با تعابیری مانند «شاگرد اول کابینه» و «سنمار» (معمار ایرانی عصر ساسانیان) یاد کرد. محلوجی در کاشان (سال1326) ‎‌‎زاده شد، در هنرستانی درس خواند که یکی از هنرآموزانش مصطفی شعاعیان (از چهره‎‌‎های مبارز چپگرا) بود و در سال1350 از دانشگاه تهران با مدرک مهندسی مکانیک فارغ‎‌‎التحصیل شد و مدتی هم به سازمان مجاهدین خلق پیوست، اما از آنها جدا شد و تا مقطع پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیت‎‌‎های انقلابی خود ادامه داد.
او پس از انقلاب در مشاغلی ازجمله استاندار لرستان، قائم‎‌‎مقام وزیر معادن و فلزات و نماینده کاشان در مجلس ‎‌‎شورای اسلامی فعالیت کرد و در دولت هاشمی‎‌‎رفسنجانی 8سال بر صندلی وزارت معادن و فلزات تکیه زد و با توجه به پیشینه‎‌‎ای که در این وزارتخانه داشت و با تمرکز بر 5حوزه اصلی فولاد، آلومینیوم، مس، طلا و سنگ‎‌‎های تزئینی، توانست عملکرد قابل‎‌‎توجهی در اجرای طرح‎‌‎های عظیم زیرساختی در فولادسازی و ذوب‎‌‎آهن از خود برجا بگذارد تا جایی که استیضاحش در دولت دوم هاشمی‎‌‎رفسنجانی (آذرماه سال1373) با وجود اینکه حامیان سرسختی داشت و عزم خود را برای عزل محلوجی جزم کرده بودند، رأی نیاورد و تا پایان دولت ششم به ‎‌‎کار خود ادامه داد و با وجود اینکه همه متفق‎‌‎القول بودند که او باید در کابینه اول خاتمی هم حضور داشته باشد تا طرح‎‌‎های نیمه‎‌‎تمام آغازشده به نتیجه برسد، جایش را به اسحاق جهانگیری از حزب کارگزاران سازندگی داد. محلوجی پس از خروج از دولت، بنیاد فرهنگ کاشان را راه‎‌‎اندازی کرد، 4سال رئیس کمیته ملی المپیک بود و درحدود 8سال هم ریاست باشگاه پرسپولیس را برعهده داشت.

تکنوکرات برنامه‎‌‎ریز
مسعود روغنی‌زنجانی


 مسعود روغنی‌زنجانی از چهره‎‌‎های کلیدی اقتصاد ایران در دوره جنگ و پس از آن در دولت سازندگی بود که روایت‎‌‎های بسیاری از میزان تأثیرگذاری وی بر روندهای اقتصادی این دوران روایت شده ‎‌‎است. او که تحصیل‎‌‎کرده اقتصاد در ایالات متحده بود، بعد از انقلاب اسلامی به‎‌‎عنوان پنجمین رئیس سازمان برنامه و بودجه (پس از افرادی مانند علی‌‎‌‎اکبر معین‎‌‎فر، عزت‌‎‌‎الله سحابی در کابینه مهندس بازرگان و موسی خیر و محمدتقی بانکی در کابینه محمدعلی‎‌‎ رجایی) در کابینه محمدرضا مهدوی‌کنی فعالیت خود را آغاز کرد و در دولت‎‌‎های میرحسین موسوی و هاشمی‎‌‎رفسنجانی، از سال1360 تا 1374، در این سمت باقی ماند تا تنها مدیری باشد که سابقه ریاست حدود چهارده‌ساله در سازمان برنامه و بودجه از خود باقی می‎‌‎گذارد. نخستین سند توسعه پس از انقلاب اسلامی که با نام «برنامه اول توسعه پنج‌ساله کشور» مطرح شد، در زمان ریاست روغنی‎‌‎زنجانی بر سازمان برنامه و بودجه نوشته شد؛ برنامه‎‌‎ای که کار تدوین آن از اوایل دهه60شمسی و در دولت میرحسین موسوی آغاز شد، اما تصویب و اجرای آن تا سال1368 و دولت نخست هاشمی‎‌‎رفسنجانی به‎‌‎طول انجامید و توانست نقشه‎‌‎راه تعدیل ساختاری اقتصاد کشور باشد. او از محوری‎‌‎ترین مدیران اقتصادی در دولت هاشمی‎‌‎رفسنجانی به‎‌‎حساب می‎‌‎آمد که حضورش در کابینه سازندگی به‎‌‎عنوان نمادی برای تعیین‎‌‎کنندگی تکنوکراسی در دولت مثال زده می‎‌‎شد. روغنی‎‌‎زنجانی، هاشمی‎‌‎رفسنجانی را یک «نواندیش دینی» می‎‌‎دانست که «برخلاف برخی از هم‎‌‎صنفانش با مدرنیته مقابله نمی‎‌‎کرد، بلکه از آن بهره می‎‌‎گرفت» و براساس قرابت فکری‌ای که با آیت‎‌‎الله داشت، پس از دولت جنگ، در دوره سازندگی هم در دولت باقی ماند و به چهره کلیدی اقتصاد کشور، به‎‌‎ویژه در حوزه برنامه و بودجه‎‌‎ریزی تبدیل شد.

مدیر نفتی
غلامرضا آقازاده

 غلامرضا آقازاده از آن دست دانشجویانی بود که با پیروزی انقلاب اسلامی به ایران بازگشتند و در قامت مدیران اجرایی، به تکنوکرات‎‌‎هایی تبدیل شدند که تأثیرگذاری آنان بر اوضاع اقتصادی کشور، به‎‌‎ویژه در دولت سازندگی، غیرقابل انکار است. او که مدرک کارشناسی کامپیوتر خود را در سال1354 از دانشگاه تهران دریافت کرده و برای تحصیلات تکمیلی به آمریکا رفته بود، پس از پیروزی انقلاب به حزب جمهوری اسلامی پیوست و به‎‌‎عنوان مدیرداخلی روزنامه جمهوری ‎‌‎اسلامی با مدیریت میرحسین موسوی، فعالیت خود را آغاز کرد. با حضور مهندس‌موسوی در وزارت ‎‌‎خارجه، آقازاده به‎‌‎عنوان معاون امور اقتصادی و سرمایه‎‌‎گذاری وزیر امور خارجه انتخاب شد و بعد از آن با آغاز دوره نخست‎‌‎وزیری موسوی، او معاونت اجرایی نخست‎‌‎وزیر را برعهده گرفت و از سال1364 هم وزیر نفت شد که این سمت تا پایان دولت سازندگی در سال1376 هم ادامه یافت و در دولت سیدمحمد خاتمی به سازمان انرژی اتمی رفت.

اقتصاددان دیپلمات
محمدحسین عادلی

 محمدحسین عادلی را که در دولت نخست هاشمی‎‌‎رفسنجانی عهده‎‌‎دار ریاست بانک مرکزی بود، یکی از اصلی‎‌‎ترین طراحان سیاست‎‌‎های تعدیل اقتصادی می‎‌‎دانند که نقش مؤثری در تصمیمات اقتصادی این دوره داشت. او‎‌‎ زاده سال1331 در اهواز و ازجمله نیروهای سیاسی - اقتصادی جمهوری اسلامی است که به‎‌‎دلیل فعالیت‎‌‎هایش در حوزه دیپلماسی اقتصادی، چهره شناخته‎‌‎شده‎‌‎ای به‎‌‎حساب می‎‌‎آید.
عادلی که مدرک کارشناسی‎‌‎ارشد خود را در رشته اقتصاد بین‎‌‎الملل از دانشگاه تهران گرفته بود، یک دکتری در رشته مدیریت کسب‎‌‎وکار از دانشگاه کالیفرنیا دارد و دکتری دیگر خود را در رشته اقتصاد گرفته است.
 او پس از پیروزی انقلاب و در سن بیست‌و‌هفت‌سالگی به‎‌‎سمت مدیرکل اقتصادی در وزارت خارجه منصوب شد و بعد از آن به‎‌‎عنوان مشاور وزیر نفت، به نمایندگی از ایران در جلسات مختلف اوپک شرکت می‎‌‎کرد و در بسیاری از طرح‎‌‎های ایران در حوزه انرژی نقش مؤثری داشته ‎‌‎است. با پایان 8سال جنگ تحمیلی، عادلی از تکنوکرات‎‌‎هایی بود که اصلاحات اقتصادی ایران را با هدف عبور از شرایط بحرانی سال‎‌‎های جنگ و نوسازی زیرساخت‎‌‎های کشور پیش می‎‌‎بردند. سر و سامان دادن به سیاست‎‌‎های پولی کشور و برقراری تعادل در بازار ارزی ازجمله اقداماتی‎‌‎ است که در کارنامه اقتصادی وی در مسیر بهبود اوضاع اقتصاد کلان کشور در مدت حدود 5سال ریاستش بر بانک‎‌‎ مرکزی ایران دیده می‎‌‎شود.
عادلی که قبل از تشکیل دولت سازندگی در سمت سفیر ایران در ژاپن هم فعالیت کرده بود و نقش ویژه‎‌‎ای در بهبود روابط جمهوری ‎‌‎اسلامی با قدرت‎‌‎های شرق آسیا داشت، در دولت دوم هاشمی‎‌‎رفسنجانی به‎‌‎عنوان سفیر ایران به کانادا رفت و پس از آن در پست معاون وزیر امور خارجه در امور اقتصادی و رئیس شورای هماهنگی روابط اقتصادی خارجی به ایران بازگشت و پس از خروج از دولت در دوره ریاست‎‌‎ جمهوری احمدی‎‌‎نژاد هم مؤسسه خصوصی «روند» را راه‎‌‎اندازی کرد تا در حوزه مطالعات اقتصادی و بین‎‌‎المللی فعالیت‎‌‎های خود را ادامه دهد. 

فن‌سالار حوزه کارگری
حسین کمالی


حسین کمالی ازجمله فن‌سالاران 8سال دولت سازندگی محسوب می‌شود که سابقه‌ فعالیت طولانی‌مدت در حوزه‌ کارگری دارد و او را از بنیانگذاران «خانه کارگر» می‌دانند. کمالی که متولد1332در شهرستان دورود استان لرستان است، مدرک فوق لیسانس اقتصادسیاسی از دانشگاه تهران و دکتری اقتصاد سیاسی دارد. او پس از انقلاب در دوره‌های اول، دوم و سوم مجلس شورای اسلامی به‌عنوان نماینده مردم تهران انتخاب شد و در انتخابات دوره سوم مجلس بعد از هاشمی و کروبی، سومین نفر تهران ازنظر کسب اکثریت آرا بود.
کمالی در کابینه اول و دوم هاشمی‌رفسنجانی به‌عنوان وزیر کار و اموراجتماعی حضور داشت که این سمت در کابینه نخست سیدمحمدخاتمی هم ادامه یافت. کمالی همچنین سابقه‌ همکاری نزدیک با رئیس دولت سازندگی را داشت و تا پایان عمر آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، مشاور رئیس مجمع‌تشخیص‌مصلحت نظام بود و تالیفاتی هم در حوزه کارگری و اقتصاد سیاسی روابط کار به رشته تحریر درآورده است.

از فرمانداری تا بودجه‎‌‎ریزی
حمید میرزاده

 حمید میرزاده، تکنوکرات سیرجانی دولت سازندگی (متولد1329)، به‎‌‎عنوان یکی از نزدیک‎‌‎ترین چهره‎‌‎ها به هاشمی‎‌‎رفسنجانی شناخته می‎‌‎شود که در سال پیروزی انقلاب ‎‌‎اسلامی، در مقطع کارشناسی‎‌‎ارشد رشته مهندسی پلیمر دانشگاه پلی‎‌‎تکنیک تهران فارغ‎‌‎التحصیل شد و در سال1358 به عضویت هیأت‎‌‎ علمی دانشگاه کرمان درآمد و در سال1373 هم دکتری خود را در همین رشته از دانشگاه «نیو ساوت ولز» استرالیا دریافت کرد. میرزاده در دولت محمدعلی رجایی وارد فعالیت‎‌‎های اجرایی شد و تا آغاز دولت پنجم در سِمت‎‌‎هایی ازجمله فرماندار سیرجان، استاندار کرمان و معاون امور اجرایی نخست‎‌‎وزیر میرحسین موسوی فعالیت کرد.
با آغاز عصر سازندگی، میرزاده همچنان به‎‌‎عنوان معاون امور اجرایی رئیس‎‌‎جمهور در کابینه ماند، در دولت ششم مسئولیت سازمان برنامه و بودجه را برعهده گرفت و به یکی از کلیدی‎‌‎ترین چهره‎‌‎های عصر سازندگی تبدیل شد. در دوران حضور او در سازمان برنامه و بودجه، اقدامات مؤثری در حوزه برنامه‎‌‎ریزی‎‌‎های کلان اقتصادی انجام شد که تدوین برنامه «ایران1400»، سرشماری سال1375، تهیه برنامه «اقتصاد بدون نفت» و طرح «فقرزدایی» ازجمله آنهاست.
با پایان دولت دوم هاشمی‎‌‎رفسنجانی و خروج میرزاده از کابینه، او فعالیت‎‌‎های علمی و پژوهشی خود را که در دوره پست‎‌‎های اجرایی و اقتصادی در دولت هم آنها را رها نکرده بود (مانند تاسیس مرکز تحقیقات پلیمر ایران در سال1364 و راه‎‌‎اندازی شهرک‎‌‎های تحقیقاتی پژوهش تهران در سال 1364 و «کاوش» کرج در سال1369)، گسترش داد که تاسیس مرکز رشد فناوری پلیمر در سال1381 ازجمله آنهاست.

وزیر کشاورزی در 4دولت
عیسی کلانتری

 عیسی کلانتری را می‎‌‎توان کلیدی‎‌‎ترین تکنوکرات دولت سازندگی دانست که برای حدود 12سال، بیشترین تأثیر را بر سیاستگذاری‎‌‎های حوزه کشاورزی کشور داشت.
 او که‎‌‎ زاده مرند (1331شمسی) است، در دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه دوره کارشناسی زراعت، اصلاح نباتات را گذراند و سپس کارشناسی‌ارشد خود را در رشته فیزیولوژی زراعی در دانشگاه نبراسکا و دوره دکتری فیزیولوژی و بیوشیمی محصولات زراعی را در سال1360 در دانشگاه ایالتی آیوا آمریکا اخذ کرد.
کلانتری در 4دولت سمت وزیرکشاورزی را برعهده داشت؛ در سال پایانی دولت‎‌‎ میرحسین موسوی، در دولت‌های پنجم و ششم هاشمی‎‌‎رفسنجانی و در 3سال اول دولت نخست سیدمحمد خاتمی و از سال1381 پس از ادغام 2وزارتخانه کشاورزی و جهادسازندگی، با تشکیل خانه کشاورز به‎‌‎عنوان یک تشکل صنفی-سیاسی بخش کشاورزی، دبیرکل آن شد و در دولت یازدهم سمت «دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه» را برعهده گرفت و در دولت دوازدهم از سوی حسن روحانی به‎‌‎عنوان رئیس سازمان حفاظت محیط‎‌‎زیست برگزیده شد.
 

از صنعت تا نفت
محمدهادی نژادحسینیان


محمدهادی نژادحسینیان ازجمله تکنوکرات‌های تأثیرگذار در حوزه عمران و نفت است که در دولت سازندگی تأثیرگذاری فراوانی ابتدا در حوزه اقتصادی داشت. او که در سال 1325در تهران متولد شد، مدرک فوق‌لیسانس خود را درسال1349از دانشکده فنی دانشگاه تهران گرفت و در سال 1354برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و در رشته سازه، موفق به دریافت فوق‌لیسانس شد و تحصیلات خود را در مقطع دکتری ادامه داد که با پیروزی انقلاب اسلامی، تحصیل را نیمه‌کاره رها کرد و به کشور بازگشت. نژادحسینیان که قبل از انقلاب سابقه فعالیت سیاسی در تشکل دانشجویی انجمن اسلامی دانشگاه تهران و سپس انجمن‌های اسلامی دانشجویان ایرانی آمریکا و کانادا را درکانامه داشت و مدتی هم رئیس شورای رهبری انجمن‌های اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا بود، پس از انقلاب ابتدا به‌عنوان مسئول بخش عمرانی بنیاد جانبازان وارد فعالیت‌های اجرایی و سپس با سمت وزیر راه و ترابری وارد کابینه آیت‌الله مهدوی‌کنی و پس از آن میرحسین‌موسوی شد و در دولت پنجم سکان وزارت صنایع‌سنگین را به‌دست گرفت و 5سال در این سمت فعالیت کرد. معاونت مهندسی طرح‌های وزارت نفت مقصد بعدی نژادحسینیان بود و پس از آن در سمت‌هایی مانند نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد (یک‌دوره)، نمایندگی ایران در سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) و معاون بین‌الملل وزارت نفت فعالیت کرد.

سازندگی و بازرگانی
عبدالحسین وهاجی

 عبدالحسین وهاجی از تکنوکرات‎‌‎های دولت هاشمی‎‌‎رفسنجانی است که پس از پایان جنگ تحمیلی وارد همکاری نزدیک‎‌‎تری با آیت‎‌‎الله می‎‌‎شود و در شورای‎‌‎عالی بازسازی که به دستور امام‎‌‎خمینی(ره) تشکیل شده بود، در زمینه تسهیل امورتجاری فعالیت می‎‌‎کند و پس از آن به گزینه اصلی رئیس دولت سازندگی برای تصدی وزارت بازرگانی تبدیل می‎‌‎شود و فعالیت خود را از مرداد1368 در این سمت آغاز می‎‌‎کند.
شرایط ویژه کشور پس از جنگ تحمیلی فعالیت در وزارت بازرگانی را برای وهاجی که فارغ‎‌‎التحصیل مدیریت بازرگانی از آمریکا بود و بعد از آن در دانشگاه شهید بهشتی ادامه تحصیل داد، دشوار می‎‌‎کرد؛ اصلاح سیاست‎‌‎ها باید به‎‌‎سرعت انجام و برخی مجوزهای صادراتی و وارداتی حذف می‎‌‎شد. همچنین سرمایه‎‌‎گذاری در پروژه‎‌‎های زیربنایی باید موردتوجه قرار می‎‌‎گرفت و امنیت‎‌‎غذایی کشور تأمین می‎‌‎شد و وزارت بازرگانی باید در زمینه افزایش ظرفیت ذخیره‎‌‎سازی غلات، به‎‌‎ویژه گندم اقدامات اساسی صورت می‎‌‎داد. همه اینها از ماموریت‎‌‎هایی بود که از سوی هاشمی‎‌‎رفسنجانی به وهاجی محول شده بود. او در کابینه دوم سازندگی جای خود را به یحیی آل‌اسحاق داد و به گمرک رفت.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :