سئانس بعد از کرونا
نگاهی به خشاب پر سینماهای ایران برای مبارزه با ورشکستگی
مسعود میر- روزنامه نگار
این یک رویاپردازی است اما رویاها به ساحل واقعیت خواهند رسید و اینگونه است که جهانیان سال جدید را نه با هراس مرگبار کرونا که با امید چیرهشدن علم بر درد، جشن گرفتهاند. ما هم گوشه این دنیا ایستادهایم و اندکاندک خیالمان را از وهم مرگ فلهای هموطنان به پیشگیری و درمان و راههای برونرفت از زیر سایه بلند نابودی هدایت میکنیم. با همین دلخوشی است که منتظریم فردا آفتاب دلگرمکنندهتر بر زندگیهای ما بتابد و مهتاب، گشادهدستتر از همیشه سبب شود تیرگیها و پلشتیها از یادمان برود. حالا منتظریم تا کرونا اگر هم قصد رفتن نکند چنان زمینگیر و بیقدرت بشود که روزهای عبور از آن را مشتاقانه زیست کنیم، به همین دلخوشی است که با خودمان فکر میکنیم اگر روزی کرونا را شکست دادیم احوال سینماییمان چگونه خواهدبود. این یک رویاپردازی است اما پای رویاها به خنکای ساحل واقعیت میرسد...
کرونا بهمثابه فیلتر
این قاعده اولی بود که کرونا با همه بدیهایش به جریان سینما در دنیا تحمیل کرد و ما هم در ایران از این تحمیل که اگر به آن دقیق شویم مطلوب هم هست بینصیب نماندیم: قاعده فیلتر. زندگی با ماسک و شستوشوی بیشتر همراه شد و فیلترها برای عبور نکردن ویروسها انگار خیلی سمبلیک در حوزه سینما این مهم را یادآور شدند که اولا نمیتوان با هر شرایط بیخودی فیلم ساخت و ثانیاً نباید هر اثر بیخودی را به نام سینما به کام جماعت تسلیم در سالن سینما ریخت. موضوع از این قرار بود که هم شرایط ساخت فیلمهای سینمایی دشوار شد و کوچکترین بیتفاوتی درباره رعایت پروتکلها باعث مواجه شدن پروژهها با مشکلات متعدد شد و هم وضعیت نیمبند باز بودن سینماها باعث شد که به سخرهگرفتن ذائقه رو به رشد تماشاگران، راهی به موفقیت یک اثر نمیبرد و محکوم به شکست است.
این 2نکته قطعا در آینده اثرات مهمی در چرخه تولید در سینمای ایران و ارتقای کیفیت همه آن چیزی است که در سینمای ایران از آن بهعنوان تولید با روشها و امکانات غیرحرفهای یا قدیمی یاد میشود.
کار هر فیلم نیست اکران شدن
کرونا که اکران در سینماها را متوقف کرد زمزمه اکران آنلاین در همه دنیا با صدای واضحتری به گوش رسید. ایران هم از این سفره بهاندازه سهم خودش بهرهبرد و البته بیش از آنکه در کسب درآمد و جابهجایی آمارهای فضای مجازی موفق باشد در شناخت و مواجهشدن با کاستیها و ایرادها به موفقیت رسید. نخستین موفقیت، پررنگ شدن همان هشدار همیشگی بود تا زمانیکه محصولات فرهنگی در ایران شامل قوانین کپیرایت نشوند سرنوشت خوبی در فضای مجازی در انتظارشان نیست. کپی شدن غیرقانونی فیلمها تنها بعد از چند دقیقه و نه حتی چند ساعت بعد از آغاز نمایش آنلاین، این شبهه را برای هر سازنده و فعال فرهنگی برطرف کرد که تنها راه برونرفت از سایه سنگین قاچاق محصولات فرهنگی و بیقیمت شدنشان در چنگال دلالان فرهنگی و سایتها و شبکههای مختلف، امضای قوانین بینالمللی کپیرایت و پیوستن به این معاهده جهانی است. موضوع دیگر از آب و گل درآمدن مسئله انتخاب فیلم برای اکران آنلاین بود. تا پیش از اینکه فیلمها در ایام کرونا با اکران آنلاین محکی جدی بخورند بسیاری فکر میکردند چون در اکران آنلاین هزینه تماشای فیلم برای افراد زیاد نیست و با یک بلیت چند نفر میتوانند در تلویزیون خانه به تماشای فیلم بنشینند، بنابراین میتوان هر محصولی را به امید موفق شدن راهی بازار اکران آنلاین کرد. کرونا و قرنطینه و اکران آنلاین چند ده فیلم سینمای ایران در این ماهها، این فرضیه را باطل کرد و حالا همه میدانند فیلمی که در تجربه اکران سینماها موفق است در اکران آنلاین هم موفق خواهد شد و برعکس. ضمن اینکه میتوان امیدوار بود با جدی شدن موضوع خلوت شدن صف اکران برای انبوه فیلمهایی که بیتردید سرنوشتی جز شکست نداشتند، رقبای جدیتر زودتر به ابتدای صف برسند. اکران آنلاین ثابت کرد انبوه فیلمهای سطحی که هر سال در کشور ساخته میشود حتی با هزینه نمایش پایین هم مشتری و مخاطب ندارد و ما سالها برای به نمایش درنیامدن فیلمهایی نگران بودیم که اکرانشان با بلیت ارزانتر هم برای خانوادهها جذابیتی ایجاد نمیکند. شاید این اتفاقات سبب شود آمار تولید در سینمای ما منطقیتر و البته کیفیت آثار صعودیتر شود.
خشاب اصلی
اگر افزایش کیفیت تولید و البته جبر مفید برای ساختن و اکرانکردن فیلمهای مرغوب را 2گلوله مهم سینمای دوران کرونا برای مبارزه با هیولای ورشکستگی قلمداد کنیم، باید عنوان خشاب اصلی سینما برای این نجات را به فیلمهایی اهدا کنیم که میتوانند در فصل گرم یا سرد، با ماسک و بدون ماسک، با فاصلهگذاری اجتماعی یا بدون آن، با واکسن یا بیواکسن و خلاصه در یک کلام با هر شرایط دشواری مردم را به سینماها بکشانند. برای رسیدن به فهرستی از این فیلمها میتوان از سوگلیهای جشنوارههای سپری شده شروع کرد. از آتابای و روز صفر که طیفهای مختلفی را به سینماها خواهندکشاند. وقتی یک سریال امنیتی پلیسی در تلویزیون با مبتدیترین وضعیت ساخت و بازی، گریم و داستان آنقدر برای مخاطبان مهم میشود چطور ممکن است فیلمی به خوشساختی روز صفر که اتفاقا مضمونی امنیتی هم دارد مورد توجه قرار نگیرد؟ وقتی هنوز برشهای یکسریال عاشقانه معمولی در فضای مجازی با لایک و کامنت داغ میشود، عاشقانهای مثل آتابای بیتردید تماشاگران را کیفور خواهد کرد.
بعد از اینها باید رفت سراغ توقیفیها و آنهایی که سوءتفاهمهای مختلف سبب دیدهنشدنشان شدهاست. نظرتان درباره اکران مارمولک یا رستاخیز چیست؟ شک نکنید این فیلمها برای تماشاگر سینما جذابند. حالا میتوان دایره محدود اکران را با شعاع بیشتری رصد و روزهای رونق بعد از کرونا را بهتر در ذهن مجسم کرد.
مسئولان حوزه فرهنگ یادتان باشد سینماها باید دوباره زنده شوند پس لطفا تا هنوز کرونا هست و سینماها تعطیلند، جلسات و رایزنیها و مذاکرات برای پرکردن خشاب سینما را به نتیجه برسانید. سانس بعد از کرونا دیر یا زود برقرار میشود.