
سردار ملی

محسن تولایی
روایت مشی فردی و سیاسی فرمانده شهید نیروی قدس سپاه تا واپسین سالهای حیات او نیز همچون فعالیتهای برونمرزیاش در جبهه مقاومت منطقهای پررمز و راز و پنهان از دستاندازیهای سیاسی و مقاصد باندی بود. نفوذ سیاسی سردار شهید قاسم سلیمانی در مراوداتش با عالیترین مقامات نظام از این منظر در بالاترین حد تامین منافع ملی دنبال شد و توانست اعتماد مقامات را در تکیه به قدرت رأی و مشورت او جلب کند. این مرز باریک هیچگاه در توفانهای سیاسی به لغزشگاه حب و بغضهای سیاسی سردار سلیمانی نینجامید. وقتی بازیهای سیاسی نام وی را برای انتخابات ریاستجمهوری1396سر زبانها انداخت، زیرکی سردار بیپروای جنگ، او را از لغزیدن به ورطه آلاف و الوف انتخابات بازداشت. تقوای سیاسی سردار سلیمانی مقاومت او در برابر جریانی را به همراه داشت که قصد مصادره نام سردار سلیمانی با اسم رمز «محبوبترین چهره سال» را برای مقابلهجویی با سیاستمداران داشت. سردار سلیمانی به نقلهای متواتر در برابر چنین درخواستهای پنهانی و محفلی گفته بود: «من نامزد گلولهها و نامزد شهادت هستم. سالهاست در این جبههها بهدنبال قاتل خودم هستم، اما او را پیدا نمیکنم.» تقابلجوییهای جناح راست کشور اما در رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری سال96واکنش حسامالدین آشنا، مشاور حسن روحانی، رئیسجمهور را موجب شده بود که «بگذاریم حاج قاسم در قله اسطورهای دفاع از حریم و حرم بماند؛ نگذاریم او را چون محسن و باقر به کارزار کلید و گازانبر بکشانند.»
سردار سلیمانی اما جلوتر خود را از همه این مناقشات روزمره سیاسی مبرا ساخته بود. مبنا برایش انقلاب بود و تفسیر باز و به دور از تنگنظری هم نسبت به جریان سیال انقلاب داشت. او در اظهاراتی برخی مدعیان انقلاب و انقلابیگری را که خود را جلوتر از ولیفقیه حرکت میدادند، خطاب قرار داده بود که «قبول اصل ولایت فقیه به این نیست که ما بگوییم ما معتقد به ولایتفقیه هستیم. ما باید حکمت، تشخیص و ترسیم رهبری را مورد توجه قرار دهیم؛ نه اینکه صرفا بگوییم ما تابع ولایتفقیه هستیم و فقط همین که ولایتفقیه را قبول داریم، کافی است. نه اینکه دیگران میگویند ذوب در ولایت خیلی خوب است و اوج یک اعتقاد است و نه اینکه کسانی هم سرسری بگذرند. توجه به ولایتفقیه یعنی توجه به حکمت و تشخیص او. اگر ما به حکمت و تشخیص او اعتنا نکردیم، کلامی فرمود و ما کلامی خلاف او گفتیم، این توجه به ولایتفقیه نیست. اگر ما به این اصول توجه کردیم وحدتمان حفظ خواهد شد و بر مشکلات غلبه خواهیم کرد.»
طرح مواضع سیاسی سردار سلیمانی در حوزههای مختلف اگرچه فراوانی نداشتند، اما همان اندک جملات نیز حکایت از مشی معتدل و به دور از افراط و تفریطهای وی داشتند. او در سخنانی به بهانه روز مسجد در سال96در جمع ائمه جماعات با انتقاد از نوع نگاه و رفتار برخی روحانیون و افراد مذهبی اینگونه به حرفهایش ادامه داده بود: من و آدمهای خودم، من و رفقای خودم، من و مریدهای خودم، این بیحجاب است، این باحجاب است، این چپ است، آن راست است، این اصلاحطلب است و او اصولگراست. خب، پس چهکسی را میخواهید حفظ کنید؟ همان دختر کمحجاب دختر من است. دختر ما و شماست؛ نه دختر خاص من و شما، اما جامعه ماست. سلیمانی با موشکافی نوع تبلیغ و رفتار افراد مذهبی نظر خودش را اینطور مطرح کرد: فقط رابطه حزباللهی با حزباللهی معنا ندارد. رابطه حزباللهی با کسی که دینش ضعیفتر است، موضوعیت دارد. جامعه ما خانواده ماست. اینها همه مردم ما هستند. اینها بچههای ما هستند. او در ادامه نقدهایش به عملکرد امامان جماعت تأکید کرده بود که امام جماعت باید بتواند با حجاب و بیحجاب را با هم جذب کند.
محسن غرویان، مدرس حوزه علمیه پس از شهادت سردار سلیمانی با اشاره به همین مشی سیاسی، مذهبی و اجتماعی فرمانده شهید نیروی قدس سپاه در مراودات و تعاملاتش با گروههای مختلف، او را فراتر از جریانهای سیاسی توصیف کرده بود. غرویان با بیان اینکه شهیدسلیمانی در سخنرانی خود در پی وحدت بود نه تفرقه، گفته بود: «او انقلابیگری را بهمعنای تفرقه، خطکشی، خودی و غیرخودی نمیدانست، بلکه آن را مبنای وحدت قلمداد میکرد.»
غرویان با بیان اینکه برخی انقلابیگری را به تفرقهافکنی معنا و تفسیر میکنند، گفته بود: اعمال، رفتار و اظهارات برخی مدعیان انقلابیگری بهگونهای است که همه را به جان هم بیندازند و میان مسئولان تفرقه ایجاد کنند؛ درحالیکه سردار سلیمانی انقلابی بود، تمام زندگی خود را در جبههها سپری و در حال مبارزه به نفع منافع کشور بود، اما سعی میکرد بین مردم و دولت و مسئولان وحدت ایجاد کند.
در برخی اسناد و مکتوبات نیز به همین مشی سردار سلیمانی اشاره شده است. ازجمله ۱۷اردیبهشتماه ۷۶ حدود ۱۵ روز مانده به انتخابات ریاستجمهوری دوم خرداد درحالیکه نظرسنجیها حکایت از برتری سیدمحمد خاتمی در رقابت با علیاکبر ناطقنوری داشت، آیتالله هاشمیرفسنجانی در خاطراتش مینویسد: «عصر سردار (قاسم) سلیمانی از کرمان آمد. از اوضاع و دخالت سپاه در انتخابات و خطر دودستگی اظهار نگرانی کرد و از دلسرد شدن آقای (محسن) رضایی (فرمانده کل سپاه) گفت و برای علاج کمک خواست. در جلسه هیأت دولت مصوباتی داشتیم.»
جلوگیری از جریان تحریف میراث فکری و رفتار سیاسی سردار سلیمانی پس از شهادتش به همان اندازه اهمیت دارد که توانسته بود او را در زمان حیاتش از طمعورزیهای سیاسی مصون نگه دارد. سردار چنان زندگی کرد که در مصادره هیچ جناحی درنیاید. او سردار ملی بود.