• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
شنبه 13 دی 1399
کد مطلب : 120549
+
-

آوینیون از نگاهی دیگر


علی منتظری  


همه‎‌‎ اهل‎‌‎ تئاتر‎‌‎ کم ‎‌‌و‌بیش در جریان برگزاری چهل‌و‌چهارمین دوره فستیوال بین‎‌‎المللی آوینیون قرار‌گرفته‎‌‎اند. آنچه در پی‎‌‎ می‎‌آید نگاهی‎‌‎ است متفاوت به این جشنواره. در این راه به ناچار با‎‌‎ طرح چند سؤال تلاش‎‌‌‎ خواهیم‎‌‎ کرد که با زاویه‎‌‎ای دیگر به بررسی اجمالی این جشنواره بپردازیم. حضور هنرمندان ایرانی در فستیوال آوینیون چنان بازتابی در محافل‎‌‎ و مجامع بین‎‌‎المللی و در سطح مطبوعات و رسانه‎‌‎های معتبر اروپا و حتی‎‌‌‎ مطبوعات داخلی و محلی فرانسه داشت که گویی در این راه مسابقه‎‌‎ای در کار است. به راستی دلیل این همه استقبال و بازتاب چه بود؟ به‎‌‎نظر می‎‌‎رسد اگر ما پاسخ این سؤال را نیابیم، بعید‎‌‎ می‎‌‎نماید‎‌‎ که بتوانیم برای تجربه‎‌‎های‎‌‎ بعدی از دستاوردهای این حضور به خوبی استفاده‌کنیم.
نگارنده این سطور عامل اصلی موفقیت هنرمندان ایرانی را در آوینیون در یک کلام در جوهر ناب‎‌‎ هنر‎‌‎ مذهبی، ملی و محلی ایران می‎‌‎داند. به درستی روشن است که این قضاوت در پی حذف نقش عوامل دیگر نیست. بلکه آنچه ما بر آن تأکید داریم بازشناسی عامل اصلی‎‌‎ و تعیین‎‌‎کننده‎‌‌‎ چنین رخدادی است. به‎‌‎عبارت دیگر اگرچه خصوصیات فستیوال بین‎‌‎المللی‎‌‎ آوینیون به‎‌‎خاطر حضور هزاران تماشاگر حرفه‎‌‎ای، مدیران فستیوال‎‌‌های‎‌‎ بین‎‌‎المللی، هنرمندان اروپایی و خبرنگاران و گزارشگران مطبوعات جهان‎‌‎ در جای خویش‎‌‎ به‎‌‎ حضور‎‌‎ پررنگ ما در فستیوال ابعاد‎‌‎ گسترده‎‌‎ای‎‌‎ بخشید‎‌‎ اما فراموش نکنیم که نمایش دینی و مذهبی و موسیقی محلی و مقامی ایران‎‌‎ بود که یکباره مخاطبان ناآشنای ما را با دنیایی تازه‎‌‎ از‎‌‎ هنر‎‌‎ این مرزوبوم‎‌‎ شگفت‎‌‎زده کرد. بسیاری از هنرمندان و غیرهنرمندان‎‌‎ در‎‌‎ حوزه کار ما می‎‌‎گفتند و هنوز نیز به اشتباه می‎‌‌گویند: چرا تئاتر معاصر ایران در آوینیون‎‌‎ معرفی نشد؟ چرا فقط تعزیه و خیمه‎‌‎شب‎‌‎بازی‎‌‎ در‎‌‎ چنین‎‌‎ رویدادی شرکت داشت‎‌‎ و چرا مثلا در این میدان بین‎‌‎المللی رنگ‎‌‎ و رخساره مشخصی از تئاتر پس‎‌‎ از پیروزی انقلاب دیده نشد؟
در پاسخ به همه این سؤال‎‌‎ها فقط به این‎‌‎ نکته‎‌‎ اشاره‎‌‎ می‎‌‎کنیم که ما به جز ورود از راه هنر دینی و ملی‎‌‎ خویش‎‌‎ به دروازه قلب مخاطبان بین‎‌‎المللی‎‌‎ راه دیگری نداریم. تا ما نتوانیم هویت منطقه‎‌‎ای و ملی و توانایی‌های فرهنگ‎‌‌‎ دینی‎‌‎ خویش‎‌‎ را به رخ آنها بکشیم، از هر راه دیگری که به عرصه‎‌‎ وسیع‎‌‌‎ و رنگارنگ‎‌‎ فعالیت‎‌‎های هنری بین‎‌‎المللی وارد شویم بیراهه رفته‎‌‎ایم و آب در هاون کوبیده‎‌‎ایم. البته از استثناها‎‌‎ می‎‌‎گذریم‎‌‎. به هرحال‎‌‎ بحث ما این بود که در آوینیون تعزیه و خیمه‎‌‎شب‎‌‎بازی‎‌‎ بهترین مدخل ورود بود و ناگفته‎‌‎ پیداست‎‌‎ آنچه ما دیدیم به خوبی نشان داد که هر راه دیگری در همین‎‌‎ حجم‎‌‎ فعلی‎‌‎ می‎‌‌توانست عدم‎‌‎موفقیت ما را رقم‎‌‎ بزند.
نکته دیگری که تمایل دارم پیرامون آن‎‌‎ سطوری‎‌‎ را قلمی کنم یادآوری‎‌‎ احترام شایسته دست‎‌‎اندرکاران فستیوال آوینیون نسبت به ما و هنرمندان‎‌‌‎ ایرانی‎‌‎ بود‎‌‎. رنجی که ما در جهان سوم همیشه به دوش کشیده‎‌‎ایم یک تحقیر تاریخی است که‎‌‎ اروپاییان‎‌‎ نسبت به ما و فرهنگ ما بروز داده و می‎‌‎دهند. در آوینیون این پدیده‎‌‎ نحس‎‌‎ که‎‌‎ حتی گاه در خودی‌ها باور است و به یک‎‌‎ احساس خودکم‎‌‎بینی تبدیل شده، رنگ‌باخت و ما‎‌‎ در‎‌‎ همه‎‌‎جا‎‌‎ شاهد احترام وصف‎‌‎ناپذیر از سوی مسئولان، هنرمندان و دست‎‌‎اندرکاران آوینیون‎‌‎ نسبت به‎‌‎ خویش‎‌‎ بودیم. این موفقیت را نیز ما مرهون توانایی هنر ایران‎‌‎ می‎‌‎دانیم.
شاید تاکنون کسی نداند که‎‌‎ نگارنده‎‌‎ این سطور از سال46پس از طراحی و راه‎‌‎اندازی جشنواره تئاتر دانشجویان‎‌‎ کشور‎‌‎ از سوی جهاد دانشگاهی‎‌‎ و حتی قبل از‎‌‎ پذیرش‎‌‎ مسئولیت‎‌‎ مرکز هنرهای نمایشی با آقای آلن گرومبک،‎‌‎ رئیس‎‌‎ فستیوال آوینیون مکاتبه داشته و خواستار حضور یک گروه تئاتر ایرانی در این فستیوال‎‌‎ شده‎‌‎ام‎‌‎. آقای گرومبک حتی پاسخ نامه‎‌‎ اینجانب‎‌‌‎ را نداد‎‌‎ ! سال‎‌‎ بعد‎‌‎ موضوع را از طریق سازمان ملی‎‌‎ یونسکو‎‌‎ در ایران و نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در سازمان مرکزی یونسکو در پاریس‎‌‌‎ دنبال‎‌‎ کردم. به هر حال پس از مدت‎‌‎ها ایشان‎‌‎ پاسخ نمایندگی ما را‎‌‎ دادند‎‌‎.
یک پاسخ منفی محترمانه! غرض‎‌‎ اینکه‎‌‎ کسانی که تا دیروز پاسخ یک نامه معمولی را چه مثبت و چه منفی‎‌‎ نمی‎‌‎دادند‎‌‎ اکنون یک‌سال‌و‌نیم در ارتباط صمیمی‎‌‎ و مداوم‎‌‎ در پی معرفی‎‌‎ هنر‎‌‎ ایران بودند و لحظه‎‌‎ای از‎‌‎ تأمین‎‌‎ نظرات‎‌‎ ما غفلت نداشتند.
به راستی این احـترام و این برخورد و علاوه ‎‌‎بر آنها این رفت‎‌‎وآمدها‎‌‎ ناشی‎‌‎ از بروز چه پدیده‎‌‎ای بود؟ فرد پیگیر که‎‌‎ عوض‎‌‎ نشده بود‎‌‎. کادر‎‌‎ برگزاری‎‌‎ فستیوال هم که همان‎‌‌ها‎‌‎ بودند؛ پس در این میان چه چیزی تعیین‎کننده بود؟ اینجانب بر اساس یک تحلیل روشن، باز‎‌‎ هم‎‌‎ معتقدم خلوص هنرمندان‎‌‎ گمنام ما برای‎‌‎ غربیان‎‌‎ و جوهر‎‌‎ ناب‎‌‎ هنر‎‌‎ مذهبی و ملی ما‎‌‎ بود‎‌‎ که توانست‎‌‎ به تحقق چنین رویدادی واقعیت ببخشد. وقتی در پاریس کارشناسان ما با آقای گرومبک‎‌‎ مذاکره‎‌‎ کردند‎‌‎، وقتی برنامه تحول و گسترش تئاتر کشور به‎‌‎ آنها‎‌‎ تفهیم‎‌‎ شد‎‌‎، و وقتی‎‌‎ آقای‎‌‎ گرومبک و همراهان او از برنامه‎‌‎های‎‌‎ جشنواره موسیقی فجر و جشنواره سراسری تئاتر فجر دیدن کردند، و وقتی‎‌‎ گوشه‎‌‎ای از نمایش مذهبی و موسیقی محلی و مقامی ما عرضه شد، و آنگاه‎‌‎ این‎‌‎ هنرمندان صادقانه و باشکوه در آوینیون به هنرنمایی پرداختند، دیگر برای هیچ‎‌‎کس جای شک و شبهه باقی‌نماند که با مردم و نظامی روبه‎‌‎رو هستند که ریشه‎‌‎ای عمیق از یک تمدن دینی و ملی‎‌‎ همراه‎‌‎ خود دارد. دیگر با عناوین ظالمانه و جعلی تروریست و سمپاشی‎های مسموم نمی‎‌‌توان حیات‎‌‎ آنان را منکر شد و چنین است که از این زاویه هم علل حـضور نمایش مذهبی‎‌‎ و سنتی ما در‎‌‎ آوینیون‎‌‎ به‎‌‎عنوان یک چهارراه بین‎‌‎المللی برای گسترش فعالیت‎‌‎های فرهنگی- هنری در مجامع جهانی قابل‌تأمل است.
چه‎‌‎کسی باور می‎‌‎کند که بروک هنرمند‎‌‎ سرشناس‎‌‎ و مشهور به دنبال‎‌‎ ملاقات با نگارنده‎‌‎ باشد؟!  یا چه‎‌‎کسی باور می‎‌‌کند که کانال 2 تلویزیون‎‌‎ فرانسه با مصاحبه و پخش تصاویری از تعزیه به معرفی وضعیت تئاتر کشور ما بپردازد؟ و یا چه‎‌‎کسی‎‌‎ باور‎‌‎ می‎‌کند که در یک‎‌‎ گفت‎‌‎وگوی‎‌‎ مطبوعاتی در حضور جمع قابل‎‌‎توجهی از خبرنگاران، گروه ایرانی و گرومبک به‎‌‎نحوی به‎‌‎ بازتاب موقعیت و شرایط فرهنگ و هنر دوران پس از پیروزی انقلاب‎‌‎ اسلامی و اقدامات جمهوری اسلامی ایران بپردازند‎‌‎ و باورهای‎‌‎ مخدوش‎‌‎ مخاطبان را نسبت به هنر، هنرمند و امور فرهنگی و هنری در این کشور تصحیح کرده و به تبیین ارزش‎‌‎های نظام اسلامی بپردازند؟
هنرمندانی چون ژان کلود کاریر و پیتر بروک که به آسانی‎‌‎ چیزی‎‌‌‎ را تأیید‎‌‎ نمی‎‌‎کنند، اکنون چگونه است که هم به تماشای مکرر برنامه‎‌‎های ما می‎‌‎نشینند و هم در پی گفت‎‌‎وگو و ملاقات‎‌‎ با مسئولان ایرانی هستند؟ از نگاه اینجانب این همه اتفاق امکان‎‌‎پذیر نیست مگر‎‌‎ به‎‌‎ اعتبار‎‌‎ همان‎‌‎ گنجینه‎‌‎ای که در آنجا معرفی شد و ذکر آن رفت و اما بخوانید آنچه این‎‌‎ گنجینه برای تئاتر ‎‌‌‎امروز‎‌‎ به بار آورده که به‎‌‎زودی شاهد آن خواهیم بود:
 1- برگزاری یک دوره آموزش‎‌‎ کوتاه‎‌‎مدت‎‌‎ تئاتر‎‌‎ توسط مدرسین‎‌‎ فرانسوی برای هنرمندان حرفه‎‌‎ای تئاتر و هنرمندان تئاتر شهرستان.
2- اجرای برنامه نمایش توسط یک‎‌‎ گروه فرانسوی در تهران.
3-تنظیم یک برنامه برای معرفی 8متن نمایشی از نویسندگان‎‌‎ تئاتر کشور و ترجمه این‎‌‎ آثار‎‌‎ به زبان فرانسه و قرائت آنها در کانون نویسندگان تئاتر فرانسه و پیامدهای بعدی آن برای انتشار احتمالی و عقد قرارداد با نویسندگان متون توسط ناشرین فرانسوی.
4- معرفی 2نمایشنامه ایرانی به وزارت فرهنگ‎‌‎ فرانسه جهت‎‌‎ ترجمه و چاپ آن به زبان فرانسه.
5- اجرای نمایش سنتی ایرانی در تئاتر مردمی شهر لیون فرانسه و شرکت در جشنواره پاییزی پاریس و جشنواره پاییزی مادرید.
6- قرارها و ملاقات‎های بی‎‌‎شمار برای معرفی‎‌‎ تئاتر‎‌‎ امروز ایران و یک ارتباط دوجانبه با کشورهایی همچون فرانسه،آلمان،سوئیس و... .
در پایان با ‎‌‎یادآوری این نکته که برای معرفی تئاتر معاصر نباید شتابزده عمل کرد و با تذکر این مسئله‎‌‎ که‎‌‎ در پی این موفقیت بزرگ نباید دچار غرور کاذب شویم، در انتظار طلوع هنر جمهوری اسلامی ایران در تمام عرصه‎‌‎ها روزشماری می‎‌‎کنیم و برای همه هنرمندان آرزوی توفیق الهی‎‌‎ مسئلت‎‌‎ داریم‎‌‎.

سرمقاله چهاردهمین فصلنامه تئاتر، تابستان ۱۳۷۰ که سرپرست مرکز هنرهای نمایشی، چگونگی حضور گروه‌های ایرانی در فستیوال آوینیون را شرح داده است.

این خبر را به اشتراک بگذارید