میثم قاسمی- شهروند دوچرخه سوار
تصور کنید یک روز صبح، مانند همیشه به نزدیکترین ایستگاه مترو میروید، اما میبینید چند ماشین و موتورسیکلت، درست جلوی در ورودی مترو پارک شدهاند و امکان ورود و خروج نیست و در همین حال کسی مسئولیتی را در این زمینه برعهده نمیگیرند. این وضعیت آنقدر عجیب است که حتی تصور آن نیز باعث خنده میشود، اما همین الان در شهر ما چنین اتفاقی رخ میدهد.
شهرداری در حال افزایش مسیرهای ویژه دوچرخه در شهر تهران است و در همین حال در شبکههای اجتماعی عکسهای زیادی از مسیرهای دوچرخهسواری در شهر تهران منتشر میشود که بیشتر آنها با موتورسیکلت، وسایل مغازهها و حتی اتومبیلها مسدود شدهاند. مسدود شدن مسیر دوچرخه، چیزی شبیه همان بسته بودن راه متروست. چون اینجا نه پلیس به موضوع توجه دارد و نه شهرداری برای آن کاری انجام میدهد.
دوچرخهسوار باید چه کند؟ هر یک متر که میرود، با یک موتوری یا مغازهدار درباره حقش مشاجره کند؟ از صبح تا شب در حال توضیح احترام به حقوق دیگران باشد؟ یا اینکه از دوچرخهاش پیاده شود، آن را به کول بگیرد و دنبال مسیر جدیدی باشد؟ در این وضعیت، بهتر نیست مسیرهای دوچرخه حذف شوند و دوچرخهسوارها به صلاحدید خود از پیادهرو یا خیابان برای عبور و مرور استفاده کنند؟
به پیادهروها نگاه کنید. وقتی از اشغال پیادهروها حرف میزنیم، همه ذهنها به سمت دستفروشها میرود که در این سوز سرما و وضعیت اقتصادی، چارهای غیر از نشستن کنار خیابان ندارند، اما مشکل، آنها نیستند؛ مشکل جایی است که بدون توجه به عرض پیادهرو، بخشی از آن با وسایل مغازهدارها اشغال شده؛ موتورسیکلتها در بخش دیگری پارک شدهاند و اگر احیانا جایی مانده باشد، بنگاههای اتومبیل، آن را گرفتهاند. مسیرهای دوچرخه هم همین وضعیت را دارند. موتورسیکلتها و ماشینها آن را بلااستفاده میکنند؛ نه دستفروشها. موضوع خیلی ساده است؛ اگر امکانی ایجاد میشود، باید برای استفاده از آن هم فکر کرد. نمیشود خانه بدون در ساخت یا خودروی بدون چرخ؛ هرچند دور نیست روزی که چرخ هم جزو «آپشن» قرار بگیرد.
امکان استفاده نیست
در همینه زمینه :