• چهار شنبه 19 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 29 شوال 1445
  • 2024 May 08
دو شنبه 8 دی 1399
کد مطلب : 120142
+
-

اهالی «هادی‌خانی» روی نفت می‌خوابند

«هادی خانی» روستایی روی سفره‌های زیرزمینی نفت در جنوب کشور است که مردم محرومش کار می‌خواهند تا آینده کودکانشان را بسازند

ستاره حجتی- خبرنگار

روستای «هادی‌خانی»، روستایی کوچک با جمعیتی در حدود ۵۰۰ نفر از توابع بخش جولکی شهرستان آغاجاری است. شهرستانی که آن را با منبع عظیم سفره‌های نفتی‌اش در خوزستان می‌شناسیم. این سفره‌ها گویی برای همه ایران گسترده است جز اهالی روستاهای جولکی.
 کافی است جست و جوی کوچکی در گوگل داشته باشید تا نام روستای «هادی خانی» و روستاهای مجاورش را با همه محرومیت‌ها و کاستی‌ها ببینید. هادی‌خانی در کرانه «مارون» قرار دارد؛ افسانه‌ای که علاوه بر زیبایی خدادادی‌اش، به بخشی از حافظه تاریخی خوزستان نیز بدل شده است. حالا بعد از سال‌ها، صدای محرومیت از هادی‌خانی و روستاهای اطراف به گوش می‌رسد. 
علی خدری‌غریبوند، فرماندار آغاجاری می‌گوید: ازجمله طرح‌های اولویت‌دار برای هادی‌خانی و روستاهای محروم بخش جولکی، تکمیل آسفالت جاده‌های روستایی است که بدون شک در توسعه این منطقه تأثیرگذار خواهد بود. 
او ادامه می‌دهد: در بازدیدی که از این منطقه داشتیم، روند اجرای طرح بررسی و طی ابلاغی بر همکاری همه‌جانبه دستگاه‌های شهرستان به‌ویژه دستگاه‌های خدمات‌رسان برای توسعه منطقه تأکید شد. با این همه، آنچه اهالی هادی‌خانی را آشفته می‌کند فقط نبود جاده دسترسی و وضعیت به هم ریخته و قطعی آب و برق روستا نیست، بلکه بیکاری و فقر فزاینده اصلی‌ترین مشکل این مردم است.
محمدصالح یکی از اهالی روستای هادی‌خانی می‌گوید: ما روی بزرگ‌ترین منابع نفتی ایران زندگی می‌کنیم، اما سهم ما بیکاری است. بیشتر اهالی هادی‌خانی منبع درآمدی ندارند اما آنچه نگرانمان می‌کند آینده کودکان است. فقر آموزشی، مشکلات بهداشتی و دسترسی محدود به پزشک و مراکز پزشکی از مشکلاتی است که هر روز با آن دست و پنجه نرم می‌کنیم. او ادامه می‌دهد: فرزندان ما در فقر بزرگ می‌شوند. برایشان درس خواندن سخت است، نه که استعداد نداشته باشند، امکانات ندارند. این یک حرف نیست یک واقعیت است.
یکی دیگر از اهالی می‌گوید ما سرمان به گله‌داری‌مان است.  اما هر سال سیل زندگی‌مان را ویران می‌کند. با هر بارش باران تنمان می‌لرزد. انگار مارون هم با ما سر لج افتاده. با این حال ناشکری نمی‌کنیم. هر چند وقت مسئولی می‌آید، سری می‌زند و می‌رود. بعد هم روز از نو و روزی از نو. ما نمی‌دانیم شکایتمان را پیش چه‌کسی ببریم. شما صدای ما را به گوش دیگران برسانید.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید