مرد انقلاب و اصلاح
«مهدی بازرگان» 30دی 1373درگذشت
حمیدرضا محمدی
وقتی دار فانی را وداع گفت، ایران نبود، سوئیس بود، در بیمارستانی در جوار دریاچه لمان. رفته بود برای دوا و درمان اما پایش به آنجا نرسیده در همان فرودگاه جانسپرد. و عجیب بود، چنین مرگی در غروب غربت غرب، آن هم برای اویی که در سختترین روزها ماند و مبارزه کرد اما مبارزهای که او داشت، اصلاحگری بود و در پی روشنگری. سلاحش، قلم بود.
«مهدی بازرگان»، اگرچه نیمه بهمن1357، نخستوزیر دولت موقت شد او یک سال بعد، از سمتش کناررفت. خیلیها او را مخالف انقلابیگری خواندند اما همانها که او را چنین لقب دادند، بعضیهایشان، شاید آن زمان که او در اعتراض به کنسرسیوم نفتی، در سال1333، بههمراه یدالله سحابی، کریم سنجابی، محمد قریب و 8استاد دیگر، بیانیهای امضا کردند و صراحتا اعلام کردند «تمام زحمات و محرومیتها و خدمات و قربانیهای ملت ایران در راه حصول حق ملی را میخواهند بر باد دهند. هیچ وقت وضع کشور ما به این اندازه اسفانگیز و دلخراش نبود...» و از دانشگاه اخراج شدند، حتی به دنیا نیامده بودند.
او یک انقلابیعیار بود اما بر مدار اصلاح نیز گام برمیداشت. او همان کسی است که 4روز پس از واقعه نیمه خرداد1342، اعلامیه «دیکتاتور خون میریزد» را امضا کرد و دادگاهی هم شد؛ دادگاهی که اگرچه از یکسو «مهندس بازرگان هم بر حسب عادت خیلی منضبط دفاعیاتی را تنظیم کرده بود که آنها را بیان کرد» اما در مقابل، صراحتا هم اعلام کرد «ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون با شما صحبت میکنیم. این پیام را به شخص اول [مملکت] برسانید.»
مهدی بازرگان غریب ماند، علیالخصوص که در جمعهروزی هم درگذشت. او که یدالله سحابی دربارهاش گفته بود: «ایران، مردانی شریفتر و بزرگتر و وطنپرستتر از این آقا ندارد.»