سرانجام قهرمانی
تیم ملی فوتبال ایران، بعد از سالها ناکامی، در پاییز1369 قهرمان بازیهای آسیایی شد
جواد نصرتی
آسیا، در دهه60 یک قهرمانی به ما بدهکار بود؛ در 3 دوره جام ملتها، ما با قهرمانی فاصله اندکی داشتیم اما یکبار جنگ و ناداوری، یکبار گل بهخودی و اشتباه مربی و یکبار هم جوانی و خامی تیم، دست ما را از قهرمانی دور نگهداشت. برای تیمی که در انتهای دهههای40 و50 قهرمان بیرقیب آسیا بود، این همه سال دوری از قهرمانی در قاره هضمنشدنی بود. چیزی که این درد را عمیقتر میکرد این بود که ما در هر سه دوره جامملتها شایسته قهرمانی بودیم. دست سرنوشت اما ایران را در جای دیگری و با نسل دیگری از فوتبالیستها به چیزی که مستحقش بود رساند؛ تیم ملی، نه در جام ملتهای آسیا که در بازیهای آسیایی، که آن سالها با حضور تیمهای اصلی برگزار میشد و اعتباری در حد جام ملتها داشت، قهرمان شد. این قهرمانی شاگردان علی پروین، در نخستین سالهای بعد از جنگ و بعد از سالها ناکامی و حسرت، به جشنی ملی در ایران تبدیل شد. تیم ملی ایران که بعد از جدایی پرویز دهداری و آمدن علی پروین، تغییر شکل داده بود، در این بازیها با نسلی فراموش نشدنی از بازیکنان به میدان رفت؛ احمدرضا عابدزاده، جواد زرینچه، مجتبی محرمی، مهدی فنونیزاده، محمد پنجعلی، سیروس قایقران، مرتضی کرمانیمقدم، شاهرخ بیانی، مهدی ابطحی، صمد مرفاوی، ناصر محمدخانی، شاهین بیانی، محسن عاشوری، رضا حسنزاده، نادر محمدخانی، علی افتخاری، فرشاد پیوس، مجید نامجومطلق، محمد حسن انصاریفرد و بهزاد غلامپور. ایران در مرحله گروهی، مالزی را با هتتریک پیوس و کرهشمالی را با 2گل پیوس و بیانی شکست داد تا صعود کند. سختترین بازیها در انتظار ایران بود: ژاپن و کرهجنوبی. بازی با ژاپن در مرحله یک چهارم نهایی، رقابت نفسگیری بود که سرنوشت آن را گل زودهنگام صمد مرفاوی در دقیقه 6تعیین کرد. ایران با همین یک گل به نیمهنهایی رسید و برابر کرهجنوبی، بهترین تیم آسیا در آن سالها به میدان رفت. گره این رقابت سنگین را این بار مرحوم سیروس قایقران در انتهای بازی باز کرد و گل او در دقیقه106بازی، ایران را به فینال رساند. در فینال، ایران در ورزشگاه کارگران پکن دوباره برابر کرهشمالی به میدان رفت. تلاش دو تیم در انتهای 120دقیقه بازی بیثمر بود و کار به پنالتی کشید. غلتزدنها و گرمکردنهای روحیهبخش احمدرضا عابدزاده در ابتدای ضربات پنالتی همین بازی، به تصویر ماندگار تاریخ فوتبال ایران تبدیل شده است. درخشش عابدزاده و مهار 2پنالتی حریف، باعث پیروزی 4بر یک ایران در ضربات پنالتی شد. سرانجام، قهرمانی. این قهرمانی، شروع راه تازهای در فوتبال ایران بود که با 2 قهرمانی دیگر در بازیهای آسیایی و صعود به جامجهانی ادامه پیدا کرد.
دوگانه امید
در سالهای جنگ در ورزش هر چه میزدیم به در بسته میخورد؛ شایستهترین تیمهای فوتبال تاریخ کشورمان چیزی جز ناکامی در آسیا نصیبشان نمیشد و یک نسل از فوتبالیستها و هواداران، در حسرت قهرمانی ماندند. در دیگر ورزشها هم بیبهره و بینصیب مانده بودیم. آنقدر جنگ ما را غرق کرده بود که دیگر قید خیلی چیزها را زده بودیم. پایان جنگ، شروع امیدواریها بود. جوانانمان پرپر نمیشدند، خاکمان را دستهای کثیف اجنبیها آلوده نمیکرد و خنده دوباره راهش را به لبهایمان باز کرده بود. چیزی اما کم بود؛ جایی باید اتفاقی میافتاد تا دوباره قهرمان شدن یادمان بیاید. نسلی نو، قهرمانی جدید میخواستیم تا طعم پیروزی نهایی را دوباره به ما بچشانند. علیرضا سلیمانی، گمشده ما در کشتی بود؛ او به ما قهرمانی دوباره در دنیایی کاملا جدید را یاد داد. هنوز طعم قهرمانی او را در دهانمان مزه مزه میکردیم که تیم ملی فوتبال ایران در بازیهای آسیایی ۹۰ پکن، زنجیره ناکامی فوتبال ایران را قطع کرد. طلای تاریخی و همچنان بینظیر مرحوم سلیمانی و قهرمانی یکی از محبوبترین تیمهای تاریخ فوتبال ایران در بازیهای آسیایی، نقطه عطف تاریخ ورزش ماست. برای بسیاری از ما، پیروزی و شادمانی در ورزش از همین دو قهرمانی شروع میشود. سلیمانی، و تیم ۹۰ پکن، چیزی فراتر از قهرمانیهای بینظیر به ما دادند؛ آنها دوباره بردن را به ما یاد دادند.