ابراهیم حاتمیکیا و پرویز پرستویی
پرویز، ابراهیم و مخاطب
محمد عدلی_روزنامه نگار
اولین مفهومی که واژه «زوج سینمایی» به ذهن میرساند، تصویر آقا و خانمی است که در چند فیلم موفق شدهاند مخاطب را با ترکیب دونفرهشان همراه سازند و ردی را در ذهنها بسازند که بازهم این حضور دونفره را طلب کند. اما زوجهای سینمایی موفق همیشه از این جنس نیستند، بهویژه آنکه این جمع دونفره از فیلمهای جنگی برداشت شده باشد؛ 2سینماگری که همکاریشان فیلمها و خاطرات خوبی را بهجا گذاشته است. یکی درون قاب و دیگری پشت قاب، زوج سینمایی ماندگاری ساختند که دیگر حتی خودشان نیز نتوانستند آن را تکرار کنند. ابراهیم حاتمیکیا و پرویز پرستویی زود به هم نرسیدند، اما زود از هم جدا شدند تا حسرت آن برای هر دوی آنها و نفر سوم، یعنی مخاطب فیلمهایشان باقی بماند. ترکیب قلم ابراهیم حاتمیکیا و حنجره پرستویی، جادویی در فیلمهای مشترکشان رقم زد که تکرار آن برای هرکدام از آنها در کارهای غیرمشترک، ممکن نشد.
ابراهیم حاتمیکیا بعد از 11سال فعالیت در سینما و ساختن 8فیلم به سراغ پرویز پرستویی آمد و با «آژانس شیشهای» تولدی دوباره را در سینما تجربه کرد. این فیلم فصلی تازه در دوران فیلمسازی او و البته سینمای ایران ایجاد کرد. پرویز پرستویی هم بعد از 14سال بازیگری در سینما و حضور در 10فیلم، به آژانس حاتمیکیا رسید. او در فیلمهای «لیلی با من است» و «آدمبرفی» درخشیده بود، اما آژانس شیشهای شناسنامه جدیدی برایش ساخت که سالهای فعالیت او را به قبل و بعد از آن تقسیم کرد. بعد از آن هیچگاه نام حاجکاظم از پرستویی و مسلک او از حاتمیکیا جدا نشد.
همکاری دونفره این دو ستاره ادامه یافت تا حاصل آن نفع سهنفره باشد؛ «پرویز، ابراهیم و مخاطب». آنها به ترکیب برنده دست نزدند و پس از آژانس فیلمهای «روبان قرمز» و «موج مرده» را از سر گذراندند. بعد از آن، 2فیلم «ارتفاع پست» و «به رنگ ارغوان» بدون حضور پرویز پرستویی ساخته شد و بار دیگر این زوج بعد از 5سال جدایی در «به نام پدر» بههم رسیدند. جدایی دوم طولانیتر بود و فاصله میان آنها را بیشتر کرد. هر دو نفر فیلمهای موفق دیگری داشتند، اما نفر سوم این معادله چشمانش به پرده خشک شد تا 10سال بعد که «بادیگارد» این دو را بههم رساند.
بعد از این فراق دهساله بود که موفقیت در فیلم بادیگارد، برایشان حسرتهای گذشته را زنده کرد. هر دو در مصاحبههای جداگانهای گفتند که حسرت همکاری در فیلم «چ» برایشان باقی مانده است. پرویز پرستویی در گفتوگویی با فریدون جیرانی گفت که وقتی فیلم چ را دیده است، برای نبودن در نقش چمران، حسرت خورده است. ابراهیم حاتمیکیا هم در حاشیه نمایش بادیگارد در جشنواره فجر از واژه حسرت استفاده کرد؛ «حسرت خوردم. سالها بود پرویز را نداشتم. وقتی از این حسرت میگویم، در مورد فیلم چ صحبت میکنم که دلم گرفته بود از جای خالی پرویز.» او، هم از منش پرستویی در پشت دوربین تعریف کرد و هم تواناییاش در مقابل دوربین را مورد تمجید قرار داد تا مشخص شود که دوری او از زوج هنریاش زیانبار بوده است. باز هم اما آنها قدر یکدیگر را ندانستند. حاتمیکیا برای فیلم «به وقت شام» از نبود پرستویی آسیب دید و نقشی که قرار بود او بازی کند، چندان خوب از آب درنیامد. این فراق بار دیگر کلید خورده است تا شاید بازهم حسرتها برای این دو هنرمند به پایان برسد و نفر سوم این معادله، یعنی مخاطب هم حسرتی به دلش نماند.