کلماتی درست پیدا کنیم
داوود پنهانی ـ روزنامهنگار
شهرها با وجود ساختمانهای زیبا و دیگر دستاوردهای متعدد تمدن بشری، با وجود قطعیتی که در احداث و پایداری آنها در ذهن ما جا افتاده، با وجود آن تصوراتی که ما از ثبات این بزرگترین عرصههای حیات انسانی در ذهن داریم، با وجود وسعت بیانتها و هر چیز دیگری از این دست که میتوان در قالب مفهوم ثبات به آن دامن زد، همزمان فاقد ثبات لازماند. این فقدان ثبات، رویه دیگری از زندگی شهری است که در قالب شکنندگی بیش از پیش تمدن بشری خود را عیان میکند. نمونههای این شکنندگی را میتوان بهعنوان مثال در مواجهه یک شهر با پدیدههای طبیعی و اقلیمی به وضوح مشاهده کرد. آنجا که بهعنوان مثال با وقوع یک زلزله یا سیل، شهری که تا پیش از این برای ما تبدیل به جایی باثبات شده بود، به هم میریزد و بیثباتی دامنش را میگیرد.
«والریا لوئیزلی» نویسنده جوان مکزیکی در جستاری با عنوان «شهرهای پرلکنت» حین بررسی مفهوم زبان و ارتباط آن با شهر ضمن اشاره به زلزله شدید مکزیکوسیتی در سپتامبر سال1985، مینویسد که بعد از این زلزله شهر به جایی موقتی، گذرا و ناپایدار تبدیل شد؛ شهری که به گفته این نویسنده با این همه از هم نپاشیده، فرونریخته، سرنگون نشده، تکان نخورده، نشده، نمیشود. ولی پر است از غیاب. مثل بچهای که با تقلا، با تکاپو، با لکنت، میخواهد کلمه درست را برای پرکردن جایی خالی پیدا کند.
بودن در این وضعیت، ایستادن در فضایی مابین تابآوری و ناپایداری چه تأثیری بر ذهن ما گذاشته است؟ پاسخ «لوئیزلی» اینگونه است: «شهرها، مثل بدنهایمان، مثل زبان، ویرانیهایی در دست ساختاند، ولی این خطر همیشگی زلزله تنها چیزی است که برایمان مانده. فقط چنین صحنهای- منظرهای از آوار روی آوار- است که هلمان میدهد برویم بیرون و دنبال آخرین چیزهای مانده بگردیم. فقط زیر سایه همین تهدید است که دوباره لازم میشود زبان را نقب بزنیم، کلمه درست را پیدا کنیم.»
اگر این تعبیر درست باشد، با استناد به آن میتوان افزود، تابآوری در مفهوم شهری آن یافتن مسیر یا ساختن راهی است که ما را در حد فاصل آن پایداری یا ناپایداری قرار داده و نجات دهد. اینکه بدانیم برای زیستن آرام در شهری که با یک زلزله یا حادثه طبیعی دیگر، به هم ریخته و آرامشاش را از دست میدهد، از چه اصول و معیارهایی پیروی کنیم؛ همان پرکردن جای خالی با تقلا و تکاپو. اگر غیر از این باشد، چیزی ساخته نمیشود و هر چیزی هم که پیش از این ساخته شده، میتواند بر اثر وقوع یک حادثه طبیعی همچون زلزله در خطر از دست رفتن قرار گیرد.
برنامهریزی بر مبنای قواعد تابآوری یعنی اینکه جامعه بتواند در برابر حوادث مقاومت کند و نیز چنانچه حادثهای رخ داد، کارکردهای اصلی خود را حفظ کرده و به حیات خود ادامه دهد و در نهایت هرچه سریعتر و حتی بهتر از قبل به حالت عادی برگردد.
تداوم حیات در فرهنگ واژگان ما مفهومی آشناست. جهان امروز با فراتررفتن از میل غریزی به زیستن با صورتبندی، محاسبه، برآورد و در نهایت تدوین سیاستها و برنامههای مشخص، روشمند و اصولی چارچوبی قاعدهمند برای تداوم حیات آدمی پیدا کرده است. نظم زندگی در این چارچوب دل بسته حوادث نیست و تا آنجا که امکان داشته باشد، تلاش میشود با اجرای درست برنامهها از خسارات احتمالی در مسیر حرکت انسانها جلوگیری شود. این مسیر، چیزی جز زندگی تکتک ما نیست. جوامع مدرن با بهرهگیری از برنامهریزیهای علمی به این قاموس پایبند ماندهاند. همین است که تمدن امروز شباهتی با تمدنهای سنتی ندارد و انسان شهرنشین نیز با رویاها، روایتها و انتظاراتی بیشباهت به پیشینیان خود زندگی میکند. با این حال، تجربه بشر امروز نشان داده که این میل همچنان متاثر از حوادث گوناگون باقی مانده و این تلاش برای زیستن گاه بر اثر همین رخدادها متوقف میشود. به تعبیری دیگر بشر با وجود همه پیشرفتها همچنان در برابر بسیاری از حوادث آسیبپذیر نشان داده و در تلاش است تا میزان آسیبپذیری خود را کاهش داده و تابآوریاش را افزایش دهد. تابآوری در این معنا یعنی اینکه یک جامعه در برابر حوادث و بلایا مقاومت کند، ایمن باشد و اگر حادثهای رخ داد، بتواند تداوم حیات داشته باشد و یا حداقل فعالیتهای حیاتی جامعه صدمه نبیند. همچنین پس از حادثه هرچه سریعتر با اثربخشی بیشتر و منابع کمتر در طول زمان کوتاهتری به حالتی بهتر از قبل برگردد.