الگوی سرسختی
ابوالقاسم سرحدیزاده 16آذر 1366، درباره قانون کار استفساریه کرد
حمیدرضا محمدی
سالها زندان را تجربه کرده بود. تجربه کار مبارزاتی داشت و اصلا به همان خاطر بود که گرفتار شد.
او از اعضای ارشد حزب ملل اسلامی بود که البته عمرش به 3سال هم نکشید و اشتباه یکی از اعضا، بلای جان همه شد و از رهبر آن، کاظم موسوی بجنوردی تا بقیه اعضا که حالا محمدجواد حجتی کرمانی، عباس آقازمانی (ابوشریف)، جواد منصوری، عباس دوزدوزانی، محمدکاظم سیفیان، محمد پیران، سیداصغر قریشی و سیدمحمدعلی مولوی عربشاهی را بیش از دیگرانشان میشناسیم، 55سال پیش به حبس افتادند.
یکی از آنها اما که جزایش، ابد شد، ابوالقاسم سرحدیزاده بود که تنها 20سال داشت؛ کسیکه رهبر حزب، او را «الگوی ایمان، فداکاری، شجاعت و پایداری در برابر همه سختیها» میدانست که «تمام دوران جوانیاش را در زندان گذراند و خم به ابرو نیاورد» زیرا «آن چنان در آرمانخواهی غرق بود که آزاد از تعلق دنیوی میزیست» و در خاطراتش هم آورده که «من و سرحدیزاده تقریبا از قدیمیترین زندانیهای سیاسی بودیم و بهخاطر موضع سرسختی که در برابر رژیم شاه داشتیم مورد احترام همه - حتی کمونیستها - بودیم... .»
او اما پس از انقلاب، اداره جایی را برعهده گرفت که 13سال، روز و شبش در آن گذشت؛ «... بعد از مدتی که [شهید بهشتی] به ریاست دیوان عالی کشور منصوب شدند به من گفت که چون سابقه حضور در زندان داشتید و با محیط آن آشنا هستید بهتر است به سازمان زندانها بروید و من نیز ریاست زندانهای سراسر کشور را برعهده گرفتم. حدود 4-3 سالی آنجا بودم تا سروسامانی به آن بدهم.
در همین زمینه، برخی برنامهها ازجمله اشتغال زندانیان و سوادآموزی در زندان را نیز از خود به یادگار گذاشتم.» علی ربیعی درباره سلوکش در سازمان زندانها نوشته است: «... همان ناهاری که به زندانیان میدادند را با هم خوردیم. بهطرز غریبی با زندانیان مثل یک دوست و همبند رفتار میکرد... آنها را مورد لطف قرار داده و به مشکلاتشان رسیدگی میکرد».