«فقط دهساعت» بهزودی منتشر خواهد شد
احمد پوری از انتشار رمان و ترجمههای تازهاش در سال 97میگوید
مرتضی کاردر/ خبرنگار
احمد پوری برای مخاطبان ادبیات نامی آشناست؛ مترجمی که شعرهای بسیاری را از شاعران بزرگ جهان به فارسی ترجمه کرده است. ترجمههای او از عاشقانههای شاعرانی مثل فدریکو گارسیا لورکا، آنا آخماتوا، ناظم حکمت، و نزار قبانی و... با استقبال بسیار دوستداران شعر در سالهای گذشته مواجه شده است؛ ترجمههایی که هنوز هم از پرفروشهای بازار کتاب هستند و نمونههایی از بهترین ترجمههای شعر به زبان فارسی.
احمد پوری در سال 1387نخستین رمان خود را با نام «دو قدم این ور خط» منتشر کرد؛ رمانی که خیلی زود چاپهای متعددی از آن منتشر شد. سال گذشته دومین رمان پوری با نام «پشت درخت توت» به بازار آمد. پوری در سالهای اخیر مجموعههای کاملتری از شعر شاعرانی که پیشتر ترجمه کرده بود را نیز به بازار نشر فرستاد. در نخستین روزهای کاری سال جدید به سراغ احمد پوری رفتیم تا ببینیم مترجم و نویسنده پرکار سالهای اخیر در سال جدید چه آثار تازهای را به علاقهمندان ادبیات هدیه خواهد کرد.
وقتی رمان اولتان منتشر شد اهالی ادبیات از آن استقبال زیادی کردند و چندین چاپ از «دو قدم این ور خط» در چندماه منتشر شد. اما بهنظرم استقبال از رمان دومتان «پشت درخت توت» کمتر از اولی بود.
رمان دوم من 4سال در ممیزی گیر کرده و به شکل اینترنتی منتشر شده بود که در این 4سال 4000بار دانلود شد. حال اینکه همه آن 4000نفر رمان را خواندهاند یا نه، نمیدانم. به هر حال سال گذشته بعد از 4سال به بازار آمد و خوشبختانه با اینکه هنوز یک سال از انتشار آن نگذشته به چاپ چهارم رسیده است. استقبال از آن کمتر از رمان اولم نبوده است.
سالها شعر شاعران جهان را به زبان فارسی ترجمه کردید و اهالی ادبیات بیشتر شما را بهعنوان مترجم شعر میشناختند. اما بعد رمان اولتان منتشر شد. شاید علاقهمندان ادبیات انتظار داشتند که مجموعه شعر از شما منتشر شود نه رمان.
من ادبیات را با نوشتن رمان آغاز کردم و دوست داشتم که رماننویس شوم. در سالهایی که بیشتر مترجمی میکردم یکی دو رمان هم ترجمه کرده بودم، «دشمنان» از آیزایک باشویس سینگر و «برف سیاه» از ناباکوف. اما علاقه اصلیام داستان نویسی بود. بعد از سالها به عشق اولم بازگشتم و رمان نوشتم.
با این حساب پس رماننویسی را ادامه خواهید داد؟
بله، بهزودی نشر چشمه سومین رمان مرا منتشر میکند.
رمان سومتان هم مثل دو رمان قبلی به گذشتهها میرود و در سالهای قبل اتفاق میافتد؟
نه، رمانی است اجتماعی که در تهران این روزها اتفاق میافتد. عنوان رمان «فقط ده ساعت» است و رمانی است درباره عشق و مرگ.
قصد ندارید که به ترجمه شعر برگردید؟
چرا، در سال جدید میخواهم شعرهای شیمبورسکا را ترجمه کنم. از شیمبورسکا چند مجموعه نحیف به فارسی ترجمه شده است. مدتی است که مجموعه اشعار ویسواوا شیمبورسکا را میخوانم و قصدم این است که شعرهای بیشتری از او به فارسی ترجمه کنم.
شما در سالهای گذشته عاشقانههای شاعران جهان را به فارسی برگرداندید. از بعضی از این شاعران پیشتر شعری به فارسی ترجمه نشده بود مثل آخماتوا اما در این میان شاعرانی هم بودند که شعرهایشان به فارسی ترجمه شده بود مثل نزار قبانی. با وجود ترجمههای خوب عربی از نزار قبانی آیا ضرورتی وجود داشت که شما شعرهای او را از انگلیسی به فارسی برگردانید؟
شما شعرهایی را که از نزار قبانی به فارسی ترجمه کردهام ببینید و با دیگر ترجمههایی که از او تا آن زمان صورت گرفته بود مقایسه کنید. این شعرها پیش از آن به فارسی ترجمه نشده بود. شاید در دو مجموعهای که من از نزار قبانی منتشر کردهام 10 شعر باشد که پیشتر به فارسی ترجمه شدهاند که طبیعتاً اجتنابناپذیر است اما اغلب این شعرها به فارسی ترجمه نشده بود. اتفاقا بعد از ترجمه این شعرها و استقبال از آنها بود که مترجمان دیگر آمدند و این شعرها را از زبان عربی به فارسی ترجمه کردند.
اگر شعرهای یک شاعری به خوبی به فارسی ترجمه شده باشند دست به ترجمه دوباره آنها نمیزنم چرا که هم دوبارهکاری است و هم بیهوده. الان که در حال ترجمه شعرهای شیمبورسکا هستم هم شعرهایی را انتخاب کردهام که به فارسی ترجمه نشدهاند. به جز معدود شعرهایی که دوست داشتم خودم دوباره آنها را به فارسی ترجمه کنم.
پس سال 97سال پرکاری برای شما خواهد بود؛ هم رمان تازهتان به بازار میآید و هم مشغول ترجمه شعرهای شیمبورسکا خواهید بود. یعنی سال خوبی برای دوستداران رمانها و ترجمههای شما نیز هست.
سپاسگزارم، امیدوارم که سال 1397سال بهتری برای ادبیات باشد. امیدوارم که سختگیریها کمتر بشود. من فکر میکنم که اگر سختگیریهای ارشاد در حوزه رمان و داستان، چه در ترجمهها و چه در داستانهای فارسی کمتر بشود آثار بهتری بهدست ما میرسد و شاهد روزهای بهتری برای ادبیات خواهیم بود.