سیمای ملوکالطوایفی
سعید مروتی_منتقد فیلم و روزنامهنگار
گزارشگر تبریزی روی آنتن زنده جای پرسپولیس میگوید پیروزی. بار اولش هم نیست. احتمالا طرفداران دو آتشه تراکتورسازی و مالک متمولش جناب زنوزی هم دلشان خنک شده از این کار گزارشگر. خود استاد هم راضی است که با دهانکجی به سرخپوشان پایتخت، تعصبش را به تیم شهرش نشان داده. ظاهرا یکی از بهترین جاها برای کری خواندن آنتن تلویزیون است. بار اولش هم نبوده و چون دفعه قبل برخورد و تذکری صورت نگرفته کارش را تکرار کرده. فقط هم او نیست که رسانه ملی را با کانالهای هواداری اشتباه گرفته، در بسیاری از شهرها همین بساط پابرجاست. فقط در تبریز ماجرا پررنگتر است. مالک ثروتمند تراکتور هم بر آتش این کریها میدمد.پرسپولیس در مقطعی با کجسلیقگی آشکار مدیران دهه 60، به پیروزی تغییر نام داد. البته که مردم هرگز این نام را به رسمیت نشناختند.
هیچکس نگفت پیروزی جز گزارشگران تلویزیون و مطبوعات. تازه اغلب نشریات هم به تبعیت از مردم، جای پیروزی مینوشتند پرسپولیس. کمکم رسانه ملی هم پذیرفت که با استفاده از نام پرسپولیس آسمان به زمین نمیآید و سرانجام آنچه عرف بود رسمیت نیز یافت. حالا گفتن پیروزی به جای پرسپولیس شده اسم رمز هواداری از تراکتور. احتمالا همان تماشاگرانی که روزگاری پرچم آذربایجان به استادیوم میآوردند و 2 سال پیش با پرچم ژاپن در ورزشگاه حاضر میشدند، کیف میکنند که گزارشگر شهرشان لج هواداران پرسپولیس را دربیاورد. در روزهایی که تراکتور با آن همه خرجی که مطابق روال چند سال اخیر کرده، در پایین جدول جا خوش کرده این هم خودش کاری است. مراکز استانی صدا و سیما هم به شهادت همین رفتار گزارشگر تبریزی بهصورت ملوکالطوایفی اداره میشوند. این نه اتهام که توصیفی ساده است. توصیف وضعیتی که هر کس در هر مقام، هرچه بخواهد میگوید و پرسپولیس هم خط قرمز نیست که قرار بر رعایت باشد. این نگاه نادرست، که با سکوت رضایتبخش مدیران استانی صورت میگیرد و این نفرتپراکنی و کریخوانیهایی که جایش هر جا باشد آنتن زنده تلویزیون نیست، روزی دامن مسئولان صامت امروز را هم خواهد گرفت. فعلا این فوتبال است و شاید همین حاشیهها، کریها و جنجالها، برای عدهای رضایتبخش هم باشد که به هر حال سر جوانها گرم میشود و... اما فهم اینکه ماجرا به تعصب ورزیدن به تراکتور و نیش زدن به پرسپولیس منحصر نخواهد ماند، هوش چندانی نمیخواهد. مسئولان تلویزیونی که هر شهرش در آن ساز خودش را میزند، اما عین خیالشان نیست. تلویزیونی که تا همین جا هم بازی را به رسانههای رقیب باخته و ظاهرا در مراکز استان، هواداری از تیم شهر، وظیفه گزارشگر است و تکه انداختن به تیمی که چشم دیدن موفقیتش را نداریم حداقل کاری است که میشود انجام داد. هر انتقادی هم که بشود عدهای میگویند چرا ماجرا را زیادی جدی میگیرید؟ بگذارید ملت چند روزی هم سرشان با همین کریها گرم باشد.
با این منطق میشود همچنان در برابر هر رفتاری به شرط عبور نکردن از خطوط قرمز، سکوت و حتی همراهی کرد. میشود هویت یک باشگاه را به سخره گرفت. میشود هر اتهامی ازجمله مهندسی نتایج را زد و هیچ جایی هم پاسخگو نبود. این فوتبال ایران است و مخاطبش هم بیشتر نوجوانان و جوانان. سر فوتبال با هم دعوا کنند بهتر است تا چیزهای دیگر. با چنین توجیهاتی که البته بهصورت رسمی بیان نمیشود، سر و ته هر رفتاری به هم آورده میشود. کاش ماجرا به همین سادگی بود. کاش مسئله فقط فوتبال بود، که متأسفانه نیست. اما کو گوش شنوا؟