میثم قاسمی ـ شهروند دوچرخهسوار
سالها زندگی در هر شهری، عادتهای مردم آن شهر را به شما آموزش میدهد. حتی اگر با این عادتها موافق نباشید و آنها را تکرار نکنید. یکی از این عادتها، میزان توجه افراد به قوانین راهنمایی و رانندگی است. مثلاً میدانیم که تعداد زیادی از شهروندان تهرانی، اعتقادی به استفاده از راهنما در خودرو ندارند. از کمربند ایمنی فقط در زمانی استفاده میکنند که احتمال جریمه وجود داشته باشد و رانندگی میان خطوط را امری بیدلیل میدانند. همین همشهریها در هنگام پارک خودروی خود، چندان برایشان مهم نیست که مقابل پل ایستادهاند یا نزدیک چهار راه.
ابتدای این هفته ناچار به خروج از خانه شدم. همان روزی که پس از 2هفته تعطیلی نصفه و نیمه برخی از کسبوکارها در تهران، کرکرهها کامل بالا رفته بودند و جمعیت در خیابان موج میزد. چند خیابان را در مرکز شهر رکاب زدم. نکتهای که در این خیابانها به چشم میآمد، نحوه پارک خودروها بود. آنها همه جا بودند. مقابل پل، زیر تابلوی پارک ممنوع و ایستگاه اتوبوس. در حاشیه شمالی خیابان کریمخان، ماشینهایی را دیدم که در مسیر دوچرخه پارک کرده بودند اما نکته مهمتر، دوبله ایستادن خودروها بود. پیش از این و در روزهای خیلی شلوغ سال - مثل روزهای نزدیک عید نوروز- خودروهایی را میدیدم که دوبله ایستاده بودند و یک نفر هم در آن بود که نشان دهد راننده بهزودی خواهد آمد؛ اما چیزی که این بار در خیابان دیدم عجیب بود. خودروها پشت سر هم دوبله ایستاده بودند و رانندهای هم نبود. از آن بدتر، زمانی بود که خودروی سوم هم در خیابان میایستاد و راننده پیاده میشد. این یعنی پارک سهلایه ماشین در خیابانی با عرض کم.
حالا همه اینها چه ارتباطی با دوچرخهسواری دارد؟ ربطش زمانی است که تنها یک مسیر خیلی باریک برای عبور باقی میماند. یکی از مواردی که امنیت دوچرخهسوار را بهشدت تهدید میکند، رفتن به میانه خیابان است؛ جایی که ماشینها از پشت سر میآیند و دوچرخهسوار نمیتواند آنها را ببیند. دوبله و سوبله پارک کردن ماشینها در کنار خیابان، مسیر دوچرخهسوار را مسدود و او را به وسط خیابان هدایت میکند. آن هم درحالیکه تنها یک راه باریک برای عبور باقی مانده و همه میخواهند نخستین نفری باشند که از این راه، عبور کنند.
من نمیدانم چه اتفاقی در شهر رخ داده که ماشینهای پارک شده در کنار خیابان، چند لایه شدهاند و کسی هم به فکر نظم بخشیدن به این بلبشو نیست؛ اما با این روند، باید نگران سرنوشت دوچرخهسوارها بود.
دوبله و سوبله
در همینه زمینه :