شیوع ویروس کرونا چه تأثیراتی بر زیبایی و آرایش زنان داشته است؟
شاید کرونا نگاهمان به زندگی را تغییر دهد
گپوگفت با علی پناهی؛ روان درمانگر درباره تغییر عادتهای آرایشی در روزهای همهگیری کرونا
نگار حسینخانی_روزنامه نگار
آیا کرونا پایان زیبایی است؟ آیا ما با چهرههایی بیآرایش به استقبال سیاهی این ویروس که روی خوشیهایمان سایه انداخته میرویم؟ چرا زیبایی دیگر ذهنمان را درگیر نمیکند؟ برای پاسخ به این پرسشها و بیشتر با علی پناهی، رواندرمانگر و روانشناس بالینی صحبت کردهایم.
توجه به ظاهر و زیبایی از چه نوع نیازی در ما انسانها نشأت میگیرد؟
انسانها بهطور کلی با دو نیاز اساسی متولد میشوند؛ نیاز به دوست داشته شدن و دوست داشتن و نیاز به موفقیت. بخشی از این نیاز به ظاهر انسان بازمیگردد. افراد با ظاهری زیبا و آراسته میخواهند از سوی دیگران مورد توجه قرار گیرند. از اینرو تناسب اندام، آراستگی و پیرایش برای فرد عادی، همیشه مهم بوده و شاید بخشی از این توجه دیگران، نیاز دوست داشته شدن را در او ارضا کند.
بهزعم شما شیوع ویروس کرونا چه تأثیری بر آرایش کردن زنان داشته است؟
هنوز تحقیق و پژوهش میدانی در اینباره انجام نشده اما در یک سال گذشته این ویروس بر انگیزههای درونی انسانها تأثیراتی داشته است. این ویروس با تهدید و به خطر انداختن جان آدمی، انرژی روانی که فرد برای پیرایش و آرایش نیاز داشت، با درگیری ذهنی شخصی و خانوادگی، مختل کرده است. هرچند نمیتوان با قطعیت درباره آن نظر داد، زیرا هر پاسخ قطعی نیاز به فرضیهسازی، پژوهش و طی شدن بازه زمانی خاصی دارد. اما تغییر این میل بهاحتمالی میتواند ناشی از برهم خوردن آرامش روانی افراد باشد.
استفاده از ماسک و تمایل کمتر به آرایش و نمایش زیبایی ممکن است چه تغییراتی در ذائقه ایرانی ایجاد کند؟
بعید بهنظر میرسد مدت زمان 9ماه تا یک سال و چه بسا بیش از این، بتواند نگرش زنان را درباره توجه به زیبایی، آرایش و زیباسازی چهره تغییر دهد. نقلی در اینباره وجود دارد که میگوید اگر زیبایی برای زنان همهچیز نباشد، از مهمترین آنهاست. بهنظر نمیرسد تغییرات ایجاد شده و استفاده از ماسک، این ذائقه را در آنها دگرگون کند. آرایش در زنان بیش از آنکه جنبهای اجتماعی داشته باشد، نیازی فردی و روانی است. در بحرانیترین شرایط روانی نیز دیده شده که زنان آرایش میکنند. این نوعی تلاش برای رسیدن به آرامش روانی در آنهاست که بهنظر با چنین اتفاقهای اجتماعی و پاندمیهایی چون کرونا تغییر نکند.
میل به نشان دادن تصویر خوب و آراسته از خود نشانه چه ابعاد روانیای در فرد است؟ آیا این میل طبیعی است؟
ما با نیاز به دیده شدن، دوست داشته شدن و تهییج شدن و مورد توجه قرار گرفتن به دنیا میآییم. در سالهای اولیه این نیاز باید به شکل درستی توسط والدین برآورده شود. اگر در آن سنین این نیاز به شکل کافی برآورده شده باشد، ما در بزرگسالی اشتیاق به این توجه خواهیم داشت، نه احتیاج. اگر نه؛ با صدمه به روان، محتاج دیده شدن خواهیم بود که توجه افراطی به ظاهر، وسواس و بیماری در اینباره بهوجود میآید. اشتیاق به دوست داشته شدن هر قدر نشانه سلامت فرد است، احتیاج به دوست داشته شدن باعث توجه افراطی و وسواسگونه در فرد خواهد شد که خود نشانههایی از بیماری و خلأ روانی است.
با توجه به اینکه آرایشگاهها همچنان از مراکز خطر شیوع و ابتلا محسوب میشوند- بهدلیل فاصله نزدیک مشتری و آرایشگر،ازدحام در سالن و اصلاح صورت بدون ماسک- چرا همچنان عدهای خود را محتاج این مراکز دانسته و این خطر را به جان میخرند؟
این همان مرز میان اشتیاق و احتیاج است. با وجود توصیه و تأکید متخصصان، وزارت بهداشت و... که حضور در آرایشگاههای زنانه ریسک ابتلا را بهعلت نزدیکی چهره افراد به هم بالا خواهد برد اما همچنان شاهد حضور زنان در این مراکز هستیم. زیبایی از فاکتورهای مهم برای زنان است اما اگر کسی بدون آرایش نتواند وارد اجتماع شود، بحث اختلال به میان میآید؛ اختلال کمبود اعتماد و عزت نفس. این فرد خود را آنگونه که هست دوست ندارد و احساس میکند برای اینکه بتواند خود را مورد تأیید دیگران قرار دهد، باید آرایش کند. درحالیکه مشتاقان زیبایی چنین خطری را به جان نخریده و منطقیتر عمل خواهند کرد.
وقتی هستی یک فرد در گرو این ظاهر زیبا و نمایش آن است، چطور این خلأ میتواند او را دچار نگرانی، استرس و مشکلات کند؟
همیشه از «اضطراب» بهعنوان تب روانی یا نشانه یاد میشود. اضطراب بهعبارتی نشانه آن است که سازماندهی روانی از تعادل خارج شده. یکی از عوامل استرسزا این است که هسته مرکزی شخصیت فرد یا سنگبنای سلامت روانی او که بهعنوان عزت نفس از آن یاد میشود، تهدید شود. این یعنی احساس ارزشمندی، خوب بودن و دوست داشته شدن مورد تهدید قرار گرفته. با نبود آرایش سازمان روانی فرد محتاج به دوست داشته شدن، دچار کجتابی شده و فرد را به دلشوره، نگرانی و اضطراب میاندازد. بسیار زنانی را دیدهایم که دچار استرسهای مداوم هستند. این افراد بعد از مدت کوتاهی افت خلق پیدا کرده و افسردگی میگیرند. به این ترتیب اضطراب در پروسه زمانی، بدل به افسردگی خواهد شد. سیستم روانی ضعیف شده، دچار فرسودگی میشود. بنابراین برای کسی که آرایش کردن به شکل بیمارگونهای مهم است، در چنین شرایطی دچار نگرانی و خلأ عاطفی خواهد شد.
عملهای زیبایی با خطر ابتلا در مراکز درمانی ریسک ابتلا را بالا برده آیا این تأخیر و فاصله از اقدام به ظاهرآرایی و تغییر ممکن است رویه فکر فرد را دگرگون کند؟
عملهای جراحی زیبایی به تصویر بدنی افراد از خودشان بازمیگردد. وقتی این تصویر نسبت بهخود، ضعیف باشد که از آن بهعنوان خود زشتپنداری یاد میشود، مطمئنا فرد با این مسئله درگیر خواهد بود و ممکن است به شکل ذهنی، بدشکلی بدنی در خود ایجاد کند. همانطور که میبینیم، آمار عملهای جراحی غیرضروری که پزشکان نیز به آن اشاره میکنند، زیادشده. درحالیکه گاهی پس از عمل فرد بهدلیل تصویر ذهنیای که از خود دارد به آن رضایت خاطر دست پیدا نمیکند. این خود انگاره تصویر ذهنی منفی و معیوب، حتی با عمل زیبایی هم اصلاح نشده و او را راضی نکرده. بعید است پاندمی یکی دو ساله تغییر فکری ایجاد کند. بهنظر باید این تغییر از خانوادهها و در دوران کودکی اتفاق بیفتد. تغییر رویه فکری در گذر زمان و پذیرش بیقید و شرط و مثبت از خود و جستوجوی ارزشمندی در بسترهای دیگر، مثل توانمندی، استعداد و مهارتها و کیفیت زندگی و شادی و مفید بودن میتواند به فرد کمک کند. شاید این دوران فقط وقفه کوتاهی برای کسانی است که سعی میکنند تغییراتی در طرز فکر خود ایجاد کنند.
کرونا ما را چگونه تربیت خواهد کرد؟
در مسائل روانشناختی آدمها یک مسئله وجود دارد. اینکه گاهی بعضی اتفاقات ممکن است اختلالهایی را درمان کند. مثلا سرطان بسیاری از اختلالهای روانشناختی مانند وسواس، افسردگی و اضطراب را درمان کرده است. بهعبارتی بدون آنکه فرد نقشی در درمان داشته باشد، آن بیماری نگرش فرد را نسبت به زندگی، دنیا، گذشته و آینده تغییر میدهد. نگرانیها معمولا مربوط به چیزهایی بیاهمیت هستند که ارزش اضطراب و نگرانی را ندارند. فرد در مواجهه با بیماری سرطان متوجه بیاهمیتی نگرانیهایش پیش از این در برابر وسعت و عرصه زندگی خواهد شد. این بیماران جملهای دارند با این مضمون که زمانی فهمیدیم چگونه زندگی کنیم که سرطان بدنمان را سوراخ سوراخ کرده بود. بیماری فرد را متوجه معنا و نحوه زندگی کردن خواهد کرد. اگر کرونا را تمثیلی برای درک افراد از معنای زندگی مانند سرطان بدانیم، شاید بتوان گفت این ویروس هم بهعنوان نگرانی بزرگ و تهدید بشریت میتواند باعث تغییر نگرش ما درباره مسائل پیش پا افتاده شود. متأسفانه از آنجا که انسان معمولا قدر داشتهها، آرامش و آزادیاش را نمیداند، درگیر مسائل جزئی است. انسان منفینگر امروز در مواجهه با ویروسی که سبک زندگیاش را تغییر داده؛ انسانی که دیگر به راحتی کسی را در آغوش نمیکشد، سفر نمیرود، از مهمانی رفتن برحذر شده، متوجه از دست دادن چیزهایی خواهد شد که تا پیش از این درک درستی نسبت به آنها نداشته است. کرونا شاید از این طریق نگاه ما را بهمعنای زندگی و کیفیت آن تغییر دهد. امید داریم با عبور از این دوران تأثیرات مثبت و تربیت تازهای شویم و روابطمان را به آشفتگی نکشانیم و کیفیت زندگی خود را بهبود بخشیم.