• جمعه 6 مهر 1403
  • الْجُمْعَة 23 ربیع الاول 1446
  • 2024 Sep 27
دو شنبه 3 آذر 1399
کد مطلب : 116560
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/BBX8N
+
-

مبارزه مسلحانه مد روز آرمانگرایان

مبارزه مسلحانه مد روز آرمانگرایان

محمد رحمانی  

ظهور گروه‌های مسلح و چریکی در ایران، واکنشی بود به شکست‌های پی‌درپی روش‌های مسالمت‌آمیز و اصلاح‌طلبانه کنشگران اجتماعی و انسداد سیاسی حکومت شاه. مبارزه رفرمیستی و پارلمانتیستی در چارچوب قانون اساسا وجود نداشت و تبعیض‌های اجتماعی و شکاف طبقاتی، جوانان آرمانخواه را آماده انفجار کرده بود و هیچ سوپاپ اطمینانی برای این دیگ در حال جوشش لحاظ نمی‌شد. برای تأیید این مدعا کافی است به نتایج نظرسنجی در سال 1345 (1966) اشاره کرد؛ پرسشنامه‌ای ‌که نظر دانشجویان دانشگاه‌های تهران و ملی (شهیدبهشتی فعلی) را می‌جست، اقتباسی بود از یافته‌های سیمور مارتین لیپست و به‌دنبال کشف خواسته‌ها و اولویت‌های دانشجویان ایرانی. در جمع‌بندی داده‌های این تحقیق مشخص شد که 2مشکل به‌ترتیب بیشترین توجه پاسخگویان را به‌ خود اختصاص می‌دهد؛ نابرابری و بی‌عدالتی و ساختار نظام آموزشی؛ تقریبا نیمی از پاسخ‌دهندگان، نابرابری و بی‌عدالتی و یک‌سوم دیگر هم نظام آموزشی را به‌عنوان اصلی‌ترین مشکل انتخاب کرده بودند.
این اعتراضات و درک نابرابری‌ها، محرک اولیه بسیاری از چریک‌های مشهور ایرانی شد.  درست در همین ایام، رژیم استبدادی پهلوی، اساسا تمامی راه‌های سیاسی برای ابراز مخالفت را مسدود کرده بود. حتی اقدام دانشجویان دانشگاه‌های تهران در کمک به زلزله‌زدگان محدود می‌شد و دانشجویان متعددی دراین رابطه به ساواک احضار شدند. 
در مجموع مخالفان سیاسی و حتی اجتماعی همه محدود، محصور یا تبعید شده بودند؛ چه امام خمینی، چه مهندس بازرگان و چه سایر ناراضیان مذهبی، چپ و ملی‌گرا. در این شرایط جوانان آرمانخواه تحت‌تأثیر جنبش‌های بزرگ چپ در جهان برای مبارزه با استبداد و استعمار به تبعیت از حرکت‌های شکل‌گرفته در ویتنام، چین، الجزایر و خصوصا کوبا، تکنیک چریکی را برای مقابله با اقتدار پلیسی انتخاب کردند.
انقلاب فیدل کاسترو در سال1959 برای تمام چریک‌های ایرانی الهام‌بخش بود و به آنان امید می‌داد تا با رهبری پیشاهنگ و همراهی  خلق بر ارتش حرفه‌ای پیروز شوند. در الجزایر نیز این هسته‌های کوچک مبارز بودند که درنهایت توده‌ها را آگاه کردند و به میدان مبارزه کشاندند. مدل چینی مائو هم در ایجاد جنگ توده‌ای موجب شد تا چریک‌های ایرانی این جمله مائو را به آنانی که مبارزه مسلحانه را نمی‌پسندیدند یادآور شوند که «قدرت سیاسی از درون لوله تفنگ درمی‌آید». 

مطالعه کتاب «انقلاب در انقلاب» رژی دبره نیز الهام‌بخش تئوریک برای اقدام مسلحانه بود. اما مرگ چه‌گوارا، در اکتبر1976در دره ال‌یوروی بولیوی به‌دست نیروهای دولتی، مشی چریکی کوه را با شکست مواجه کرد و مدل مائو در تجهیز روستا علیه شهر نیز عملا در بسیاری از کشور‌ها ازجمله ایران غیرقابل الگو‌برداری بود، از این‌رو جنگ چریکی نوین شهری براساس نظریات کارلوس ماریگلا، انقلابی برزیلی مورد توجه جدی قرار گرفت. ماریگلا برخلاف کاسترو، چه‌گوارا و دبره، مرکز ثقل جنگ چریکی را شهر می‌دانست. در ایران نیز امثال بیژن جزنی، علی‌اکبر صفایی‌فراهانی، مسعود احمد‌زاده و امیرپرویز پویان به بومی‌سازی‌ مفاهیم جنگ چریکی پرداختند. به هر حال آنانی که بیگانه با آموزه‌های مذهبی بودند و خاستگاه غیرمذهبی داشتند، درنهایت جذب گروه‌هایی همچو سازمان انقلابی حزب توده و بعدها چریک‌های فدایی خلق شدند و آنان که دارای گرایش‌های مذهبی بودند با تلفیق مذهب و اندیشه‌های چپگرایانه جذب گروه‌هایی همچون مجاهدین خلق شدند که از دل نهضت آزادی برآمده بود.
مارکسیست‌ها پیشقراول و جریان‌ساز مبارزه مسلحانه سازمانی در ایران بودند و درنتیجه حتی اگر گروه مسلمانی نیز دست به مبارزه مسلحانه می‌زد با تلفیق نظرات و استدلال چپ‌ها لزوم مبارزه مسلحانه را توجیه می‌کرد. بیژن جزنی، پایه‌گذار جریانی که بعدها به چریک‌های فدایی شهرت یافت، در متنی که به «تاریخ سی‌ساله ایران» موسوم است، در توضیح این نکته که چرا پس از حادثه 15خرداد1342مبارزه مسلحانه ضرورت یافته، در صفحه 131، چنین دلایلی را در مقام پاسخی ارائه می‌دهد: «از سر گرفته شدن دیکتاتوری نظامی که با کودتای 28مرداد استقرار یافته و با سرکوبی آخر سال41[13] تا 42[13] شدت تازه‌ای یافته بود؛ شکست فعالیت مخفی از 35[13] به بعد که بی‌اثر‌بودن فعالیت‌های سیاسی گروهی را ثابت می‌کرد؛ شکست فعالیت‌های جبهه ملی دوم و از بین رفتن امکانات قانونی و سرخوردگی از فعالیت‌های علنی و عمومی؛ به میدان آمدن نسل تازه‌ای از مبارزان طی سال‌های 39[13] تا 42[13] که نیروی لازم برای جریان‌های بعدی را فراهم کردند؛ انعکاس پیروزی‌های انقلاب الجزایر در جهت تایید مشی قهرآمیز و نتایج انقلاب کوبا...؛ انعکاس نبرد ویتنام و جنبش‌های انقلابی آفریقا (مثل کنگو) در جهت تشدید تمایلات مسلحانه؛ انعکاس برخورد ایدئولوژیک چین و شوروی در جهت تأکید بر ضرورت ‌گذار قهرآمیز و تأکید بر جنبش‌های رهایی بخش ضد‌امپریالیستی... ».
علاوه بر چریک‌های فدایی خلق و سازمان مجاهدین خلق، درست در همین مقطع زمانی گروه‌های شناخته‌شده دیگری همچون حزب ملل اسلامی توسط سیدمحمد کاظمی‌موسوی بجنوردی، جاما به رهبری دکتر کاظم سامی و دکتر حبیب‌الله پیمان و هیأت‌های موتلفه که مرکب از بازاریان و هیأت‌های مذهبی مرتبط با امام‌خمینی بودند، در کنار گروه‌های کوچک دیگر همگی اقداماتی را در حوزه تئوریک یا عملی درخصوص مبارزه مسلحانه انجام دادند که با مشت آهنین دستگاه امنیتی، درنهایت سرکوب شدند.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :