رو به افول
سرنوشت چریکها در سالهای پایانی رژیم پهلوی
ضربات وارده از ساواک که ناشی از اعترافات و همکاری فراگیر عناصر تغییر ایدئولوژیداده همچون وحید افراخته، محسن خاموشی، منیژه اشرفزاده کرمانی و... بهحساب میآمد و مهمتر از آن بحران حاصل از تغییر ایدئولوژیک و عدمحمایتهای مادی و تامین نیرو که مهمترین سرمایه انسانی و اعتباری سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقین) در سالهای55 بود، باعث تضعیف شدید سازمان شد، به شکلی که مهدی ابریشمچی تأکید میکرد؛ «جریان اپورتونیستی (فرصتطلب) چپ نما در سازمان مجاهدین در سال1354 کاریترین ضربه را به موجودیت سازمان زد».
مهدی ابریشمچی از سران اصلی نفاق در این مورد معتقدبود؛ «بعد از سال54 سازمان مجاهدین جاذبهای نداشت؛ فحش دادند، کوبیدند، بدترین مارکها را زدند، لعن و نفرین کردند، تکفیر کردند، نجس دانستند، فتوا علیهاش دادند [اقدام حداقلی بود].»
با کشته شدن بهرام آرام به عنوان بازوی عملیاتی تقی شهرام، عملا پشت «پرچمدار» سازمان شکست و به حاشیه رانده شد و تشکیلات کاملا از هم پاشید. در پایان سال55تشکیلات به2شاخه تقسیم شد. نقطه اوج این اختلافات، انتقاد به خطمشی سازمان در گذشته بود. جالبتر اینکه تحلیلی وجود داشت مبنی بر آنکه وضعیت انقلابی در جامعه ایران ایجاد نشده و بهدلیل افزایش درآمد نفتی، وضع اقتصادی اقشار مختلف جامعه طی سالهای گذشته بهبود یافته که نتیجه آن بهجریانافتادن مبارزه ایدئولوژیک علیه خطمشی مسلحانه چریکی بود.
برای مدتی در نیمهدوم سال56 اطلاعیههای این سازمان با نام «بخش مارکسیست- لنینیست سازمان مجاهدین خلق» پخشمیشد. در مهر57 چند نفر از افراد شناختهشده سازمان که مارکسیست شده بودند با نام شورای مسئولین، در یک بیانیه مفصل به مرکزیت سابق انتقادکرده و بعضی ترورهای درون سازمانی را محکوم کردند. در آستانه انقلاب اسلامی در بهمنماه57 مجموعه افراد باقیمانده با رهاکردن نام سازمان مجاهدین خلق در 3گروه چندنفره به نامهای «پیکار در راه آزادی طبقه کارگر»، «نبرد» و «آرمان» به فعالیت پرداختند.
پس از اعلام رسمی تغییر ایدئولوژی سازمان در بهار54 همانطور که توضیح رفت، حاکمیت مارکسیستی بر تشکیلات سازمان ادامه یافت اما نیروهای پراکندهای که این خطمشی و ایدئولوژی را قبول نداشتند از سازمان جداشده و به فکر تأسیس تشکیلات جدیدی افتادند. به تعبیر طرفداران سازمان مسعود رجوی (منافقین)، گروههای وفادار به مذهب «مرتجعانهتر به راستگرایی دچار شدند». در سالهای 56 و 57 در استانها و شهرهای ایران تعداد زیادی گروههای مسلمان منشعب از این گروه بهوجود آمد که بعد از انقلاب این گروهها با وحدت و ادغام در یکدیگر، نام مجاهدین انقلاب اسلامی را برگزیده و از اصلیترین بانیان سپاه پاسداران شدند که بررسی اختلافات آتی آنان در این فصل نمیگنجد. غیر از تشکیلاتی که در بیرون زندان فعالیت داشت حوادث و مسائلی که درون زندان و پس از سال51 بهوجود آمد، قابلاهمیت است. بهویژه که تا پس از آزادی از زندان نیز این اختلافات ادامه داشت.