حزب واحد
حزب رستاخیز با انحلال همه احزاب دولتی تشکیل شد
مرتضی برکتی همدانی
3سال بعد از جشنهای 2500ساله درحالیکه شوک ناشی از درآمدهای بالای نفتی، اقتصاد ایران را سرشار از پول کرده بود، محمدرضا شاه همه احزاب و دستههای سیاسی که البته محفلی برای رسیدن به قدرت بودند را منحل کرد و دستور تشکیل یک حزب واحد به نام «رستاخیز» را براساس 3اصل نظام شاهنشاهی، قانون اساسی و انقلاب شاه و ملت داد؛ حزبی که به گفته خودش هر ایرانی؛ «یا به سه اصلی که گفته شد ایمان دارد یا ندارد. اگر اعتقاد ندارد میتواند از این مملکت برود».
بسیاری معتقدند که تشکیل حزب رستاخیز در واقع اوج استبداد شاهانه بود چه آنکه شاه بهقدری مقهور قدرت خود بود که اساسا همان احزاب بله قربانگو و محفلی را نیز برنمیتابید و دستور تشکیل یک حزب واحد را داد؛ مثل همه کشورهایی که یک دیکتاتور بر آن حکم میراند. هرچند که شاه هیچوقت خود را دیکتاتور نمیپنداشت. او در کتاب ماموریتی برای وطنم گفته«اگر من دیکتاتور بودم تا پادشاه مشروطه، سعی میکردم مانند هیتلر یا آنچه امروز در کشورهای سوسیالیستی (کمونیستی) میبینید، رهبری یک حزب واحد و مسلط را بهدست بگیرم». شاه با تشکیل حزب رستاخیز نهتنها از اصول انقلاب مشروطه که قانون اساسی برپایه آن نوشته شده بود عبور کرد که حتی در نظام رفتاری سیاسی کشور نیز به نوعی حزبی برپایه فاشیسم با ساختارهای فرهنگی و اجتماعی بنا کرد؛ این موضوع را میتوان تا سال 1355یعنی جشنهای 50سالگی پادشاهی پهلوی در رفتار سیاسی و اجتماعی شاه دید.
تشکیل حزب رستاخیز شوک بزرگی به جامعه ایران بود که حتی صدای انتقاد برخی از رجال قدیمی و وفادار به شاه را نیز در محافل خصوصی درآورد. یکی از آنها امیراسدالله علم، وزیر دربار بود. او در کتاب خاطراتش نوشته«به دستور شاه در نخستین کنگره حزب جدید بهنام رستاخیز، حضور یافتم. در حدود 4هزار و 400نماینده از سرتاسر کشور شرکت کرده و آماده بحث درباره اساسنامه موقت حزب بودند. همه مراسم خیلی خوب کارگردانی شده بود اما توخالی بود؛ به کلی توخالی و ساختگی...».
حزب رستاخیز نهتنها کمکی به شاه نکرد که بهعنوان یک ساختار فربه و بزرگ به سیستم وصل شد، بسیاری از کارمندان دولت، اصناف و گروههای سیاسی مجبور شدند که در حزب ثبتنام کنند و همین مسئله بستری برای باندها و بازیگران سودجوی سیاست شد تا با حضور در حزب به مناصب دولتی برسند. این موضوع را میتوان در گزارشهای متعدد ساواک و حتی سفارت انگلیس و آمریکا مشاهده کرد. حزب رستاخیز باعث افول قدرت هویدا هم شد. گرچه او تا حدود 2سال بعد از تشکیل حزب همچنان نخستوزیر ماند اما رفتهرفته وضعیت به سویی رفت که هویدا نیز گرچه نخستین دبیرکل حزب شد اما در میان مخالفان خود که با حضور در ارکان حزب جان تازهای یافته بودند، کاری از پیش نبرد. همین مسئله باعث ضعیفتر شدن نهاد دولت در کشور شد.
از سوی دیگر منتقدان و مخالفان سیاسی و مذهبی شاه نیز نسبت به سلب آزادی سیاسی با تشکیل حزب واحد رستاخیز ابراز مخالفت کردند. امامخمینی(ره) در فتوایی که از نجف صادر شد، حضور در حزب رستاخیز را حرام اعلام کرد: «نظر به مخالفت این حزب با اسلام و مصالح ملت مسلمان ایران، شرکت آن بر عموم ملت حرام و کمک به ظلم و استیصال مسلمین است».