
بازار «دارالعلم» کجاست؟

بهاره خسروی
ماجرا مربوط به حکایت سکونت یار مهربان در پایتخت است. یار مهربانی که با اختراع خط جان گرفت و تبدیل به مونس و همدم بسیاری از انسانها شد. در واقع، کتاب تنها پدیدهای است که با وجود رقیبان سرسختی مانند رسانههای دیجیتال، حتی در این روزهای کرونایی که بیشتر فعالیتها بهصورت مجازی انجام میشود، میان مردم جایگاه و اصالتش را حفظ کرده و هستند کسانی که به شوق ورق زدن صفحات کاغذی کتابها، افزایش اطلاعات و معلومات و... کتاب میخرند و مطالعه میکنند. اما اینکه کتابفروشیها در پایتخت قجری از چه زمانی پا گرفتند و نخستینشان در کدام محلههای تهران راه افتادند، ماجرای جالبی دارد. «سید فرید قاسمی» پژوهشگر، در مقالهای با عنوان «کوچ کتابفروشی» در نشریه آنگاه در اینباره مینویسد: «در نقشه (۱۲۵۷ ق) میان دو مسجد پادشاه، شاه، و جمعه بنایی دیده نمیشود.
در نقشه (۱۲۷۴ ق) میان دو مسجد در آن سالها خانه «ملاحسین منجمباشی» و خانه «شیخ عبدالحسین میرزا» را میتوان دید و از بازار حلبیسازها، بینالحرمین و تیمچهسرای حاجبالدوله خبری نیست. باید دانست در دهه نخست کتابفروشیها پراکنده بودند و مجمع، تیمچه و راسته نداشتهاند. شماری در حجرههای متفرق راهروها و کوچههای بازار کار میکردند و عدهای خارج از محدوده بازار به خرید و فروش کتاب اشتغال داشتند. پارهای از نشانیها در روزنامههای آن عهد از این قرار است: نزدیک دروازه دولاب، جنب مسجدجامع، کاروانسرای دولت یا دولتی (امیر)، کاروانسرای ارامنه، محله بازار بین مسجد «حاجی صفرعلی» و سفارت انگلیس، بازارچه امام جمعه، سبزهمیدان، تیمچه کاروانسرای «حاجی ملاعلی»، کارخانه (چاپخانه) آقا «میرباقر»، مدرسه صدر، اتاق زاویه، سنگلج، کوچه ترک مافیها، جنب مدرسهنویس خان و بسیاری دیگر.» این پژوهشگر در بخش دیگری از مقالهاش به اجرای طرح اجباری اسکان اصناف در دوره قاجار اشاره میکند و مینویسد: «با اجرای طرح اجباری صنوف در دوره ناصری و اسکان دادن هرکدام از آنها در بخشی از طهران قدیم، تیمچه حاجبالدوله و بازار حلبیسازان سهم کتابفروشی شد. به دلیل افزایش تعداد کتابفروشیها در بازار حلبیسازان، این بازار میان مردم طهران قدیم بازار دارالعلم هم نامیده میشد.»