همیشه هم اینطور نیست که آدمی به سمت موسیقیهای سادهفهم و معمولی برود، گاهی نیاز است که به سمت و سوی موسیقیهای درست و حسابی و حرفهای و حتی سنگین برود. مثل همین آلبوم مشترک هرمز فرهت و امیرمهیار تفرشیپور. این آلبوم را بهتازگی، نشر بینالمللی دیواین آرت در انگلستان نشر داده که به نوعی کاری از 2 آهنگساز از 2دو نسل متفاوت از موزیسینهای ایرانی است. هرمز فرهت، آهنگساز و مدرس دانشگاه و اتنوموزیکولوگ ایرانی است و تفرشیپور هماهنگسازی است که توانسته آثار در خوری را در حوزه موسیقی حرفهای ایرانی خلق کند. پروفسور هرمز فرهت، در واقع در این اثر نخستین مجموعه آهنگسازی شده خودش را با نام «توکاتا» ارائه میکند که گفته میشود براساس تم «کریشیم» گیلکی است. جالب اینکه سوناتهای پیانوی این آهنگساز هم برای نخستین بار است که پس از سالها منتشر میشود. قطعات امیرمهیار تفرشیزاده نیز شامل 4 اثر پیانو است که با نامهایی چون «یسنا» «جشن در پاسارگاد»، «پندار» و «شبآهنگ» در این مجموعه گنجانده شده است. نام دیگر این آلبوم، «از توکاتا تا یسنا» است. جالب اینکه نوازندگی همه این آثار نیز توسط خانم مری دوالا، پیانیست مشهور ایرلندی انجام شده.
سندت خورده به نامم
خانه اجدادی
سریالی از سیما پخش میشود با عنوان «خانه امن». رویکرد سریال، امنیتی و درباره فعالیت نیروهای اطلاعاتی و امنیتی ایرانی است که به نوعی برای امنیت این مرز و خاک تلاش میکنند. اما تیتراژ این سریال را خواننده خاصخوان کشورمان، رضا یزدانی خوانده است. چند وقت پیش در همین ستونها یکی از آهنگهای او را که دست بر قضا وطنمحورانه هم بود، معرفی کردیم. حالا نوبت آهنگ «خانه اجدادی» است. خواننده و آهنگساز این قطعه خود یزدانی است، ترانهاش را مجید بابازاده گفته و تنظیمش هم با میلاد عدل بوده است. این ترانه را، هم در سایتها و اپلیکیشنهای موسیقی میتوانید دانلود و گوش کنید، هم هر شب در تیتراژ خانه امن بشنوید. آهنگی که باید آن را به سیاهه کارهای وطنیه این خواننده اضافه کنیم. در ترانه این تیتراژ آمده است: «حالا که سهمم از کل جهان تویی/ پس مینویسمت چون داستان تویی/هر رنگ پرچمت رنگ یه دردته/ آغوشمو بپوش وقتی که سردته/رویای هر شبت کابوس دشمنه/ بغض خلیجفارس ای کاش بشکنه/لب واکنو برام از مثنوی بگو/ از درد حافظ و از مولوی بگو/تو تمام سهمم از دنیایی/ خاک تو خونه اجدادیمه/سندت خورده بنامم دیگه/ این همون جواز آزادیمه...».
هر بار تو، هر بار...
تیتراژ کیمیا
این روزها، یکی از طولانیترین سریالهای تاریخ تلویزیون، دوباره در حال بازپخش است؛ «سریال کیمیا». جدا از ماهیت خود سریال، اهمیت آن به واسطه تیتراژ بسیار زیبایی است که هر شب با صدای علیرضا قربانی میشنویم. قطعهای که آرمان موسیپور آهنگسازی کرده و مسعود کلانتری هم ترانهاش را سروده. قربانی یکی از زیباترین و گوشنوازترین صداهای موسیقی سنتی ایران را دارد. او تیتراژهای سریالهای مختلفی چون «مدار صفر درجه»، «شب دهم»، «کیف انگلیسی» و... را خوانده است. بدون شک تیتراژ کیمیا را باید جزو یکی از بهترین قطعات او دانست که برای سریالها خوانده است و شاید در کنار قطعه شب دهم، بتوان جزو بهترین کارهایش دانست. شاید این روزها خیلیها حال و حوصله تماشای دوباره این سریال نفسگیر را نداشته باشند، اما حتماً تیتراژ آن را گوش میکنند و با آن کلی خاطره دارند. در واقع صدای حزنانگیز و جادویی قربانی، دقیقاً روی این قطعه نشسته و یک اثر کامل را ایجاد کرده است. در ترانه این قطعه ماندگار چنین آمده است: «ای لحظه ناب ازل/آیینه دیدار تو/سرّ شکوه هر غزل/مضمون بیتکرار تو/من از که گویم غیر تو؟/در هرچه میبینم تویی/در عین بیتکراریات/هر بار تو هر بار تو...».
بازآفرینی قطعه مشهور
موسیقی فیلم مادر
غالباً وقتی که پای موسیقی بیکلام به میان میآید، همه دنبال موسیقیهای مدرنتر و غالباً خارجی میروند. البته در موسیقی داخل کشور نیز موسیقیهای بیکلام خوبی تولید شده است. حالا یکی از قطعههای خوب را به شما معرفی میکنیم که در واقع بازنوازی یک قطعه مشهور دیگر است. قطعه اصلی فیلم «مادر» علی حاتمی را هم ارسلان کامکار کار کرده بود. حالا سینا و سحاب علم، برادران هنرمند ایرانی سروقت همین قطعه رفتهاند و آن را با کمانچه و تار بازآفرینی کردهاند. موسیقی فیلم مادر با توجه به اثری که خود این اثر در حافظه سینمایی ما ایرانیها گذاشته، بهشدت ماندگار شده. حالا بازآفرینی این قطعه هم توسط هنرمندان سنتی ایران شنیدن دارد و جزو آندست موسیقیهای بدون کلام شما میتواند باشد. از این برادران هنرمند، تا به حال آثار دیگری هم تولید شده است؛ ازجمله «آسمان هفتم»، «تمنای برگ»، «از کران گذر» و.... این قطعه را همین الان در سایتهای موسیقی و اپلیکیشنها و کانالهای مربوطه میتوانید بهراحتی پیدا کنید و حتی بهصورت آنلاین هم گوش کنید. بدینترتیب هم با یک نمونه استاندارد از موسیقی فیلم خوب روبهرو خواهید شد، هم سلیقه موسیقایی شما تقویت خواهد شد.
داستانگویان خانگی
نویسندگی
یکی از بهترین راههای مفید کردن زمان در خانه، نویسندگی است. اگر احساس میکنید که نیمچه استعدادی در نوشتن دارید، باقی راه را با نظم و پشتکار و البته مطالعه میتوانید طی کنید. خوبی نویسندگی در این است که میتوانید ابتدای صبح یا آخر شب یا وقتهای آزاد به آن بپردازید. دنیای ادبیات کم ندارد نویسندگان متاهلی که از کمترین زمان آزاد برخوردار بودند، ولی دست از نوشتن بر نمیداشتند. ادبیات داستانی، حوزهای از نوشتن است که سعی میکند قصه و داستانی را با حرفهایگری هر چه تمامتر و بهصورتی باورپذیر بیان کند. به این منظور، هم دورههای اینترنتی وجود دارد، هم کتابهایی برای آموزش نویسندگی و هم اینکه میتوانید با مطالعه کتابهای داستان و نوشتن و بازخوانی نوشتههای خود، به نقطه خوبی برسید. اگر هم از یک نویسنده دم دست استفاده کنید و هر از چندی بتوانید آثارتان را برایش بفرستید که عالی است. نویسندگی مرد و زن و پیر و جوان هم نمیشناسد. همه میتوانند درگیرش باشند. فقط یادتان باشد که در این حوزه، نظم و تداوم از همهچیز مهمتر است، قرار نیست در هفته یکیدو روز اقدام به این کار کنید و بعد برود تا هفته بعد.
مدافعان جزیره
جزایر سهگانه
یکی از بازیهایی که در بنیاد ملی بازیهای رایانهای معرفی شده، همین بازی است؛ یک بازی در حوزه بازیهای نقشآفرینی. این بازی در زمان خودش، همزمان با روز ملی خلیجفارس رونمایی شده بود. اما چه ارتباطی با خلیجفارس دارد؟ کسانی که تاریخ میدانند در جریان هستند که بین ایران و کشورهای حاشیه خلیجفارس بر سر مالکیت جزایر سهگانه ابوموسی و تنبهای بزرگ و کوچک، همیشه تنشهای سیاسی وجود دارد. البته مالکیت قطعی این جزایر از آن ایران است، اما هر از چندی این کشورها سعی میکنند با این برگه بازی کرده و به ایران فشار بیاورند. حالا این بازی با محوریت «جزایر سهگانه» و توسط تیم پاییز فروزان در مرکز رشد بازیسازی انستیتو ملی بازیسازی تولید شده است. بازی را برای اندروید و گوشیهای همراه ساختهاند. موضوع بازی نیز اینطور است که بازیکن در نقش فرمانده سپاه ایران در جزیره ابوموسی ظاهر میشود. او مأموریت دارد که برای حفظ تمامیت ارضی ایران، برجهای دفاعی ساخته و آنها را ارتقا ببخشید. دشمنان هم سعی میکنند که این جزایر را فتح و به ایران ضربه وارد کنند. این بازی بهصورت رایگان در کافهبازار و دیگر اپهای دانلود بازی در دسترس شماست.
از جنگ تا عشق
وایولت اورگاردن
بهتر است سروقت یکی از انیمههای خوب ژاپنی برویم که هم خودتان میتوانید تماشا کنید، هم در کنار فرزندان میتوانید از تماشای آن لذت ببرید. انیمههای «وایولت اورگاردن» یکی از جالبترین انیمیشنهایی است که ژاپنیها ساختهاند و به نوعی سعی میکند مفاهیم انسانی را از طریق خودش منتقل کند. البته قسمتهای دیگری از این انیمهها هم ساخته شده است که در آنها شخصیت انیمه، نقش سربازی از مجموعهای نظامی را ایفا میکند که باید وظایفش را انجام بدهد. او در واقع فرصت نمیکند که چیزی از احساسات انسانی درک کند. اما جنگ پایان میپذیرد و او در یک شرکت پستی سرگرم کار میشود تا زندگیاش را بگذراند. اینجاست که برگهای تازهای از زندگیاش رو میشود. او حالا نقشی تازه را باید ایفا کند که باعث میشود داستان به پیش برود. نقش جدید او، نامه نوشتن به افراد مختلف از جانب دیگران است. شخصیت اصلی این انیمه که در قسمتهای قبلی دختری بدون احساس و در خدمت جنگ تصویر شده بود، حالا کمکم متوجه میشود که مفاهیمی چون عشق و احترام و... هم وجود دارند و جالب اینکه در تقاطع احساس و واژه، سعی میکند زندگیاش را رنگی دیگر ببخشد.
کارمندان روی ِ اعصاب
سریال صفر 21
این شبها دوباره چشممان به جمال سیدجواد رضویان و سیامک انصاری روشن شده است، در شبکه سوم سیما. البته خبری از تیم مهران مدیری، سروش صحت یا... نیست. اینبار شبکه سه تصمیم گرفته است که به این دو بازیگر شناخته شده طنز، فرصت کارگردانی هم بدهد تا بتوانند سریالی را خودشان بسازند و نقشآفرینی کنند. با همین رویکرد «صفر 21» تولید شده و حالا داریم قسمتهای مختلف آن را تماشا میکنیم. تهیهکننده کار مهدی فرجی بوده و علاوه بر رضویان و انصاری، بازیگرانی چون امیرحسین رستمی، نگار عابدی، سیاوش طهمورث، سروش جمشیدی، رؤیا میرعلمی، علیرضا استادی، آزیتا ترکاشوند، مریم شیرازی، افشین آقایی و... هم در آن حضور دارند. رضویان و انصاری در این سریال با موها و ریشهای جوگندمی و سیاه و سفید ظاهر شدهاند و نقش کارمندانی را دارند که سالهاست از کارشان گذشته. سریال البته هنوز پانگرفته و گفته میشود چه بسا به فصلهای دیگر هم برسد. اما روی هم رفته سریالهایی از این دست نیاز به زمان دارند تا از آب و گل در بیایند. اما رخوت موجود در زندگی این دو و اخلاقیاتی که دارند، واقعاً نمادی از یک زندگی کارمندی استاندارد و خستهکننده درآمده است.
به روایت فرشته
چه زندگی شگفتانگیزی
این رویکرد که کسی از زندگی فعلیاش خسته است و قدر نعمتهایش را نمیداند و تصمیم میگیرد همیشه ناامید باقی بماند یا حتی خودکشی کند، در سینمای جهان و حتی ایران رایج است. بعد ناگهان امیدی، دریچهای و اتفاقی باعث میشود تا درک کنیم که زندگی، چه جنبههای شگفتانگیزی دارد که نمیبینیم. فیلم «چه زندگی شگفتانگیزی»، فیلمی امیدبخش و انسانمحورانه است به کارگردانی فرانک کاپرا. جالب اینکه فیلم اقتباسی از داستان کوتاه «هدیه»، نوشته فیلیپوندور ناسترن است. شخصیت اصلی این فیلم، فردی است که در حال ورشکستگی است. او به خاطرات سالهای گذشته خود مراجعه میکند و درک میکند که همه زندگیاش را صرف دیگران کرده و هیچ وقت دنبال آرزوها و دل خودش نرفته است. این بازبینی گذشته، در او حسرت و عذاب وجدانی ایجاد میکند که باعث میشود تا در ایام کریسمس به فکر خودکشی بیفتد. تا اینکه فرشتهای در این میان مأمور نجات زندگی این فرد میشود. فرشته کار خاصی نمیکند، تنها ادراک و دریچه نگاه او را تغییر میدهد. در واقع پیام فیلم، این است که آدم خوب بودن بهتر از هر دستاورد دیگری در زندگی است. در نقل قولی، فرشته میگوید: «زندگی هر انسانی روی زندگیهای بسیاری دیگر تأثیر میذاره... و وقتی اون نباشه حفره ترسناکی شکل میگیره...».
مستقیم کارائیب
مستند خون و نفت
یکی از وقایع چالشبرانگیز اخیر را باید حرکت نفتکشهای ایرانی به مقصد ونزوئلا بدانیم. ونزوئلا کشوری در شمال شرقی آمریکای لاتین است که سواحل زیادی هم دارد. عملاً بین این کشور و آمریکا فاصله زیادی وجود ندارد و یک فاصله دریایی است. به همین دلیل حضور ایران در این کشور برای آمریکاییها بهشدت حساسیتبرانگیز بود. اما این نفتکشها حرکت کردند و به مقصد رسیدند و کاری هم از دست آمریکاییها ساخته نبود. همه این چالشها حالا موضوع مستندی به نام «خون و نفت» شده است که مصطفی شوقی، مستندساز و روزنامهنگار و همکارمان در مجموعه همشهری، آن را ساخته است. مراسم رونمایی از آن هم که با حضور شخصیتهایی چون رستمی، وزیر اسبق نفت و سبحانی، سفیر اسبق ایران در ونزوئلا برگزار شد. شوقی درباره این مستند میگوید: «بهدلیل ضرورت نیاز بود تا مراسم رونمایی این مستند در چنین شرایطی برگزار شود؛ چرا که نفت و خون درباره ماجرایی است که حداقل برای ما ایرانیها در میان انبوه اخبار بد و ناگوار هشتنهماه اخیر خیلی مورد توجه قرار نگرفت و این خبر خیلی خوب در میان حجم عظیمی از اخبار بد و ناگوار گم شد». تهیهکننده کار نیز مهدی مطهر است.
ما عادتهایمان هستیم
قدرت عادت
عادتها مهمترین جنبه موفقیت هستند. همه ما عادتهای روزانهای داریم که بدون فکر، ما را وادار میکنند تا کارهایمان را انجام بدهیم. همین عادتها، اگر بهخوبی درک شده و بهخوبی مدیریت و دچار تغییر به نفع مثبت شوند، میتوانند زندگی ما را زیر و رو کنند. به قول معروف، انجام هر کاری مثل پیچیدن یک ریسمان نخ به دور خودمان است، کمکم که پیش میرود پاره کردن این ریسمانها سخت میشود. به جایی میرسیم که عملاً این ریسمانها، ما را کنترل میکنند و دیگر نمیشود آنها را پاره کرد. با این رویکرد، کتابهای موفقیتی زیادی نگاشته شدهاند که یکی از درخشانترین آنها را باید همین کتاب «قدرت عادت» از چارلز دوهینگ بدانیم. این کتاب در سال2012 توسط نیویورکتایمز معرفی شد و این روزنامه معمولاً کتابهای پرت و پلا را معرفی نمیکند. کتاب را پروین بیات ترجمه کرده است و میتواند برای شما بهشدت کارگشا باشد. غالباً در جامعه، از عادتها بهعنوان رفتارهای تثبیت شده بدون فکر نام میبرند. اما عادتها میتوانند جنبه خوب و مثبت و سازنده هم داشته باشند، اگر آگاهی شما پشت سرشان باشد. این عادتها قابلیت تغییر هم دارند و این را تحقیقات مختلف ثابت کردهاند.
نصایح یک نویسنده
پندهای سورائو
از فرانتس کافکا چه میدانید؟ طبیعی است که از این نویسنده شهیر که به زبان آلمانی مینوشت چیزهای زیادی میدانیم. او البته در پراگ به دنیا آمده بود. رمان «مسخ» او که دیگر عالمگیر است و نیاز به معرفی ندارد. از این نویسنده مشهور ادبیات داستانگونه غرب، کتابی هم به یادگار مانده است به نام «پندهای سورائو». این کتاب، زمانی که او به دهکده سورائو و پیش خواهرش رفته بود، نگاشته شد. البته در این دوران عهد کرده بود که دست به قلم نبرد، اما یک نویسنده نمیتواند در مقابل جادوی قلم مقاومت کند. این کتاب به واقع، گزینگویههایی از این نویسنده شهیر است که هر کدامشان، دنیایی حرف در دل خودشان دارند. کتاب را بهراحتی میتوانید در یک نشست تمام کنید. اما نکته اینجاست که این گزینگویهها جا برای فکر کردن هم دارند و صرفاً گزینگویههای معمولی قلمداد نمیشوند. او در ابتدای این کتاب، در بخشی از گزینگویههای خود، بزرگترین گناهان انسان را بیصبری و سهلانگاری میداند. بیصبری باعث شد تا از باغ نخستین رانده شود و سهلانگاری نیز موجب شد تا باز نگردد. البته بعد، همه را در همان بیصبری خلاصه میکند. از سوی دیگر در کلامی دیگر، میگوید که انسان منفیها را میآموزد، مثبتها از پیش در او موجود هستند.
هنر انسان بودن
آدمیت
حکمت و قواعد مناسب را هر کجا که باشند، باید روی هوا زد. مهم نیست در کدام زمین و زمان این حکمتها بیان شده باشند. شاید بگردید و بخشی از این حکمتها را از زبان لئو بولیچه بوسکالیا معروف به لئو بوسکالیا بخوانید و بشنوید. این کتاب خواندنی، درباره «هنر انسان بودن» یا «هنر انسان کامل بودن» است. بوسکالیا نویسنده آمریکایی و دارای مدرک دکتری تعلیم و تربیت از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی است. پس انتظار نداریم که کتابی فضایی با قواعدی عجیب و غریب بخوانیم. دستکم میشود انتظار داشت که یک کتاب نسبتاً علمی بخوانیم. او در این کتاب، در واقع قصد دارد ما را به فراسو برده و مراحل رشد یک انسان کامل بودن را به زبان ساده، پیش روی ما نمایان کند. جالب اینکه او در این کتاب از قواعد انسان کامل بودن در همه مکاتب ازجمله در اسلام هم صحبت میکند تا کتابش را کامل کند. او انسان را، موجودی میداند که باید آدمیت را در خودش محقق سازد و این ویژگی را نه یک هدیه که حقی واگذارنشدنی به غیر میداند که باید بهدنبال آن باشیم. این کتاب، در واقع نمادی از یک امید پایانناپذیر است. کتاب با ترجمههای مختلفی راهی بازار نشر ایران شده است.
حماسه گمنامان
بینشانهای ارس
رمان «بینشانهای ارس»، اثر محسن هجری، گزینهای مناسب برای نوجوانان است. اما این رمان درباره چیست؟ در شهریور 1320، ارتش سرخ شوروی در زمانه جنگ جهانی دوم، برخلاف اعلام بیطرفی ایران، راهی مناطق کشور شد. یک تجاوز آشکار. اوضاع مملکت هم چندان بسامان نبود که بتواند در مقابل این حمله مقاومت کند. ارتش سرخ قصد داشت که از یک پل آهنی که روی رودخانه ارس در منطقه جلفا قرار داشت، عبور کند و وارد آذربایجان شود. تنها 3 مرزبان ایرانی به نامهای سرجوخه مصیب ملکمحمدی، سیدمحمد راثی هاشمی و عبدالله شهریاری حضور داشتند. نفر چهارمی هم بود که قرار بود برای کمک گرفتن و اعلام وضعیت به نیروهای خودی برود. این چند تن مقابل نیروهای بیشمار ارتش سرخ ایستادند و حماسهای در اوج گمنامی ساختند. حماسهای که هنوز هم از آن چیزی نمیدانیم. آنها در مقابل لشکر 47 ارتش سرخ به فرماندهی ژنرال نویکف، مقاومت کرده و همگی شهید راه وطن شدند. البته به استثنای نفری که برای آوردن نیروهای کمکی رفته بود. محسن هجری سعی میکند از همین روایت تاریخی و البته بدیع، رمانی خواندنی برای نوجوانان استخراج کند. رمانی که میتواند نمادی از وطنپرستی و انسانیت در این افراد باشد.
جادوگران
شعبده در منزل
یکی از مشکلات عمدهای که والدین با فرزندان دارند، این است که بهسختی میتوانند آنها را واقعاً سرگرم کنند. داستانها و بازیها و کارهای تکراری، حوصله ما بزرگترها را هم سر میبرد، چه برسد به بچهها. به همین دلیل خوب است که والدین نیز هنرهای جدیدی یاد بگیرند تا بتوانند بچهها را حسابی به وجد بیاورند. یکی از این هنرها، میتواند شعبدهبازی در منزل باشد. حالا که در روز هفتم با یک شعبدهباز معروف صحبت کردهایم، بد نیست نیمنگاهی به این مهارت هم داشته باشیم. البته منظور ما شعبدهبازی بهصورت خطرناک و پیچیده نیست، 20-10 تا تکنیک ساده و بیخطر که بشود در خانه اجرا کرد، کفایت میکند. همینها را اگر یاد بگیرید و برای بچهها اجرا کنید، بهراحتی میتوانید ساعتها آنها را سرگرم کنید. یک جستوجوی ساده در گوگل و آپارات و... شما را به آموزشهای سادهای در این زمینه میرساند که میتوانید بهراحتی آب خوردن یاد بگیرید. حتی میتوانید کمکم آنها را به بچهها هم یاد بدهید. آموزش غیب کردن سکه و ظاهر کردن آن و حرکت دادن به کاغذ در هوا و... میتواند از این جمله باشد.
ماهیگیری در خانه
بازی ماهی و قلاب
یک بازی ساده که میتوانید داخل خانه انجامش بدهید. اما چطور؟ با کمی خلاقیت و یکسری وسایل ساده. شما در اصل باید یک سری ماهیهای رنگی و کاغذی بسازید. اما چطور؟ نخست باید این وسایل را جمع کنید: سهچهار تا برگه کاغذ رنگی A4 ، یک مقوای
20 در 20 سانت یا بزرگتر، کمی نخ، 2سیخ چوبی، 10سانت سیم فلزی، ماژیک یا قلم و البته کمی هم چسب. اول بچهها را دور هم جمع کرده و شروع به کار کنید. اول باید ماهیهای رنگی را درست کنید. کاغذهای رنگی را در ابعاد 10تا 5سانت، هرقدر که دوست دارید برش بزنید. لبههای پنج سانتی را با چسب به هم بچسبانید. اینطوری به شکل لوله در میآیند. لولهها را تا وسط به شکل ریش کردن، برشهای یک سانتی بدهید تا به شکل پایههایی برای ایستادن دربیایند. با استفاده از نوار کاغذی نیم سانتی، بالای سر ماهیها چیزی شبیه به دسته درست کنید که قلاب به آن گیر کند. با ماژیک و... هم برای ماهیها چشم و... بکشید. به سر هر کدام از سیخهای چوبی 30 سانت نخ ببندید و انتهای نخ را به سیم فلزی که شبیه قلاب درست کردهاید، ببندید. حالا رقابت برای ماهیگیری شروع میشود.
شهرت را بساز
بردگیم کارکاسونه
این بازی بردگیمی، یک بازی استراتژیک و البته خانوادگی محسوب میشود که میتوانید بهراحتی آن را انجام داده و تفریح خانگی و خانوادگی مناسبی برای خودتان دست و پا کنید. این بازی نسخه ایرانیشده یک بازی معروف خارجی است. نسخه خارجی آن 10میلیون نسخه فروش داشته است. هر دست بازی هم میتواند دستکم 40دقیقه شما را سرگرم کند. این بازی از سبک بازیهای کاشیگذاری است. در آن بازیکنان مختلف هر کدام قطعهای از یک سرزمینی پادشاهی را تصادفی برمیدارند. این کاشیهای برداشته شده میتوانند تکه و قطعهای از یک شهر، زمین کشاورزی، جاده یا هر بخش دیگری از شهر باشند. حالا این کاشیها در میانه بازیکنان به هم وصل میشود. حالا به نوبت، هر کدام از بازیکنان باید کاشیها یا قطعههای دیگری را که به پشت روی زمین قرار داده شدهاند، بردارند و به نسبت شکل و شمایلی که دارند، در کنار قطعههای بازی شده قرار دهند. فقط اینکه هر قطعهای میتواند فقط به قطعه مشابه خودش وصل شود. بدینترتیب کمکم پازل نهایی شما کامل میشود. شما تعدادی آدمک هم در اختیار دارید که به نسبت اینکه قطعه بازیشده کجا قرار بگیرد، تبدیل به نقش جدیدی میشود و برایتان امتیازهای بیشتری به همراه میآورد.
پیشنهادهای ویژه هفته/موسیقی فاخر/ پاییز پارسی
در همینه زمینه :