
«اوکتاویا اِسپِنسِر»، بازیگر فیلم «جادوگران»
من مادربزرگِ قهرمان هستم!

ترجمهی سحر منصوری
«اوکتاویا اسپنسر»، بازیگر 48ساله و سرشناس آمریکایی نیز در فیلم «جادوگران» حضور دارد. این بازیگر مشهور هالیوودی که سال 2011 میلادی بهخاطر بازی در فیلم «خدمتکاران» برندهی جایزهی اسکار شد، در تازهترین اقتباس از کتابهای «رولد دال»، نقش مادربزرگ را ایفا میکند.
کمی از ویژگیهای نقشتان بگویید.
من مادربزرگ قهرمان فیلم هستم! او سرپرستی نوهاش را برعهده دارد. مثل اکثر مادربزرگها، عشقی بینهایت به نوهاش دارد. شوخطبع و مهربان است و در عین حال، دید وسیعی نسبت به جهان دارد. او سعی میکند دربارهی شناخت خوبیها و بدیهای جهان، نوهاش را راهنمایی کند و مطمن شود که او در مسیر درست قرار گرفته است.
درگیرشدن با جادوگران کار سختی بود؟
اوه، امان از این جادوگران! با آن دستکشهای بلندی که تا آرنج میرسد. با آن کلاهگیسهای مسخرهای که هروقت از سرشان برمیدارند، سرِ طاسشان نمایان میشود؛ درست مثل تخممرغهای آبپز! با آن دستهای پنجهایشکل که درست مثل مارمولک میمانند. فکر نمیکنم در زندگی واقعی هیچوقت بخواهم با یکی از آنها روبهرو شوم.
همانطور که میدانید جادوگر بزرگ، معجونی درست کرده که همهی بچهها را در کل کرهی زمین به موش تبدیل کند. آبنباتها را به این معجون آلوده کرده تا هربچهای با خوردنش به موش تبدیل شود. یعنی یک حقهی کثیف! خب، میدانیم که کودکان و نوجوانان چهقدر آبنبات دوست دارند.اما «آن هاتاوِی» این نقش را معرکه بازی کرد. بازیاش مسحور کننده است. حتی یک لحظه هم نمیشود از او چشم برداشت.
بازیگر نقش پسربچه چهطور؟ او چهقدر با جادوگران کنار آمد؟
«جَزیر برونو»، بازیگری تازهکار، اما بسیار مستعد است. او روح پاک و لطیفی دارد که برای ایفای این نقش به او بسیار کمک کرد. بعضی چیزها را نمیشود بازی کرد یا ادای آن را درآورد و داشتن روح پاک یکی از همانهاست. او یک قهرمان کامل است که استعداد، نبوغ و پاکی را با هم دارد.
در این فیلم از جلوههای کامپیوتری زیادی استفاده شده. این موضوع روی بازی شما اثر منفی نداشت؟
وقتی با کارگردانی کار کنید که تخصصش جلوههای ویژه است، امتیاز بزرگی برای شما محسوب میشود. او کارش را خوب بلد است و تماشای مسیری که برای هدایت فیلم داشت، بسیار جالب و جذاب بود.
فکر میکنم که «رابرت زِمِکیس» نمیدانست که این کتاب «رولد دال»، کتاب مورد علاقهی من بوده و خود او نیز کارگردانی بوده که همیشه میخواستم با او کار کنم. برای همین برای من حضور در این پروژه، یک برد صددرصد بود.