زر زریاب
زمانه شبیه عباس زریابخویی کم دید
علیاکبر شیروانی
عنوانهایی چون مورخ، شرقشناس، نسخهشناس، پژوهشگر، نویسنده، مترجم و دیگر القاب به قامت عباس زریاب خویی خوش مینشست در زمانهای که شبیه زریاب، زر ناب شده بود. زریاب هم ترجمههای درخشانی داشت، هم تصحیحهای دقیق و هم تألیفات ماندگار و در هر سه نثرش مختصر، گویا و مؤثر بود. زبان زریاب، به اقتضای کار در دایرهالمعارف و بررسی موضوع واحد از جنبههای گوناگون، اقتصادی و حسابشده بود و بهعنوان مثال، کلمات ربط کمتر از معمول در آثارش به چشم میخورد و از طرفی دیگر، نثرش خالی از ذوق و ادبیات و آنچنان که از نوشتههای دانشگاهی توقع میرود، ملالآور و خشک نیست. با توسعه دانشگاهها و دانش دانشگاهی، مقالهنویسی جایگاه یافت و اندکی بعدتر و با توسعه رسانههای غیرمکتوب، کوتاهنویسی هرچه بیشتر اقبال جست و زریاب نقشه راهی برای این هر دو بود. نوشتههای زریاب، بهخصوص مقالاتش، منشأ فرمهایی بود که در دهههای بعد با نامهایی پا به عرصه گذاشتند و هنوز میتواند چنین باشد؛ «بیهقی حس یا احساس تاریخ داشته است. مقصود از حس یا احساسِ تاریخی انگیزه درونی و عشق باطنی به دانستن تاریخ و تحقیق و ضبط آنست و بیهقی این حس را داشته است و تاریخ خود را بداعیِ این احساس و شوق باطنی نوشته است، نه به دستور سلطانی یا وزیری و نه به امید اخذ پاداش و صلهای؛ زیرا او از همان روزگار جوانی که در دیوان رسایل شاگرد ابونصر مشکان بوده است تقویم داشته و حوادث را بر آن تعلیق میکرده است و نسخههای اسناد و مکاتبات دولتی را برای ضبط در تاریخی که قصد داشته است بنویسد نگاه میداشته است و در این باب او را با طبری میتوان مقایسه کرد. در جایی میگوید: مرا که بوفضلم این روز نوبت بود که این همه دیدم و بر تقویم این سال تعلیق کردم.»