چرا شایعههای مجازی درباره کرونا صحت ندارد؟
پاندمی کرونا به پاندمی اطلاعاتی منجر شد
گفتوگو با استادان ارتباطات درباره همهگیری اطلاعات مربوط به ویروس کرونا که در نهایت به اختلال باورپذیری در جامعه منجر میشود
شبنم مجیدی ـ روزنامهنگار
صبح که چشمهایمان را بازمیکنیم، از رادیو اخبار جدید ویروس کرونا، تعداد کشتهها و تعداد زخمیها پخش میشود. در واتساپ بین چت کردن با دوستان و خانواده، اطلاعاتی هم درباره کرونا میخوانیم. در تلویزیون اخبار مربوط به ویروس و نوع پخش آن را میبینیم. دوباره در روزنامه ماجرای یک کنفرانس مطبوعاتی درباره نوع درمان ویروس را مرورمیکنیم. در توییتر روی مقالهای درباره بیماری کرونا کلیک میکنیم و آن را میخوانیم. شاید برای همسر و فرزندانمان هم دوباره آن را ارسال کنیم.
روزبهروز میگذرد و بحران کووید- 19یک بهمن اطلاعاتی درست کرده که مدیریت آن برای همه دشوار است. «ویروس» در صدر اخبار همه رسانهها، چه رسمی و چه غیررسمی، قرار دارد و حتی شاید تا امروز به بیوگرافی خود ما هم اضافه شده باشد. در طوفان اطلاعات علمی مربوط به ویروس کرونا، پیامهای غیرواقعی یا جعلی نیز تکثیر یافتهاند. اخیراً مطالعات دانشگاه MIT نشان داد که رسیدن حقیقت به دست مخاطبان در توییتر 6برابر بیشتر از انتشار دروغ طول میکشد. این موضوع وقتی خطرناک است که با ویروسی سروکار داریم که جان انسانها را به خطر میاندازد. با 2پژوهشگر و استاد ارتباطات درباره شایعات رسانهای در زمینه ویروس کرونا و اینفودمی این ویروس صحبت کردیم.
جدید بودن ویروس و عدمقطعیت علم
سیده زهرا اجاق، استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات میگوید: شایعات، میساینفورمیشن یا فیکنیوز بهویژه در مورد بیماری کووید-19 به این دلیل پیشمیآیند که موضوع جدیدی است. او ادامه میدهد: مسئله دیگر این است که راه درمانی برای کرونا نداریم و وقتی یکی از نزدیکانمان درگیر این بیماری شود، بهدنبال راهحل میرویم. این موضوع بستری مهیا میکند که به طرف راهحلها و اطلاعاتی برویم که از لحاظ علمی تأیید شده نیستند و بعد میآییم در فضای مجازی در مورد آن مینویسیم. مثل اینکه قرقره آبنمک برای درمان کووید-19خوب است یا اینکه دود کردن اسفند باعث از بین رفتن ویروس میشود. چنین شایعاتی به این دلیل بهوجود میآیند که راه درمان نداریم و بهدنبال این هستیم که شکاف دانشی خود را درباره موضوع پر کنیم. ویروس کرونا پدیده جدیدی است و علم درباره آن تازه در حال شکلگیری است و هر روز تغییرمیکند. ممکن است اطلاعاتی که هفته پیش درست بوده، این هفته تکذیب شود. اجاق میگوید: عدمقطعیت علمی همیشه وجود دارد اما در مورد ویروس کرونا این عدمقطعیت روزانه شده است و فرصتی مهیا میکند تا افرادی به جعل اطلاعات و انتشار اطلاعات نادرست بپردازند. بعد از شیوع بیماری، مطالعات نشان داد که در همه دنیا و در همه سنین و میان زنان و مردان، جستوجو برای این ویروس در صدر جستوجوهای اینترنتی قرارگرفتهاست. 50تا 70درصد جستوجوهای اینترنتی برای کووید-19 افزایشیافته. او ادامه میدهد: جدید بودن پدیده، وضعیت ناپایدار علم در مورد آن، بهدنبال راهحل بودن و افزایش جستوجو درباره آن شرایط را مهیا میکند که شایعه در مورد کرونا تولید شود و راحتتر گسترش یابد. این استاد ارتباطات میگوید: در پژوهشی که در حال انجام آن هستیم و هنوز کامل نشده، متوجه شدیم فقط در پلتفرم اینستاگرام با 2تیپ افراد مواجهیم که فیکنیوز یا اخبار جعلی را در مورد کرونا بیشتر منتشر کردهاند. یک عده طرفداران طب سنتی هستند که راهکارهایی برای درمان کووید-19 ارائه میکنند یا اینکه از مردم میخواهند به واکسن «نه» بگویند یا میگویند مردم موش آزمایشگاهی شدهاند و... . گروه دوم هم میخواهند افکار عمومی را به سمت خاصی ببرند. گروههایی هستند که اینفودمی را اینگونه تهییج کردهاند که اگر از ماسک استفاده کنید، کاری را میکنید که دولت از شما خواسته و در حقیقت به خواستههای دولت جواب مثبت میدهید. اینگونه افراد بیشترین اخبار جعلی را درباره کووید-19 در اینستاگرام منتشر کردهاند.
شایعات را چطور بشناسیم؟
اجاق با بیان اینکه در همه دنیا این انتظار میرود که شخص توانایی و مهارت تمیز اطلاعات درست از غلط را داشته باشد، میگوید: با این حال نهادهایی که بهطور مشخص به دولتها متصل هستند، شکل گرفتهاند که فکتچکینگ یا حقیقتیابی میکنند و صحت و سقم اطلاعاتی را که بهخصوص در شبکههای مجازی منتشر میشود بررسی و اشتباهات و مطالب جعلی را برملا میکنند. در نتیجه مخاطبان در کشورهایی مثل هلند یا انگلیس به راحتی به اطلاعات دسته اول درباره کووید-19 دسترسی ندارند چون اطلاعات ابتدا توسط فکتچکرها غربالگری و اطلاعات نادرست از مردم دورمیشود. با این حال حجم و تنوع اطلاعات غلط خیلی زیادشده و بنابراین از دست آنها هم گاهی درمیرود. به گفته او، در ایران متأسفانه چنین نهادهایی شکل نگرفتهاند. این استاد دانشگاه ادامه میدهد: ای کاش از مهارت روزنامهنگارها یا افراد متخصص در شبکه و امنیت شبکه استفاده میشد تا حقیقتیابی به شکل منسجم انجامشود و مردم از مضرات و خطرات بعضاً سهمگین این شایعات در امان بمانند. واقعا یک شایعه ممکن است با جان آدمها بازی کند. در ایران تا زمانی که چنین نهادی شکل نگرفته و ضرورت آن دیده نشده است، باید به خود آدمها یاد دهیم که چطور اطلاعات نادرست را از درست تشخیص دهند. او درباره ویژگی دیساینفورمیشن یا اطلاعات غلط میگوید: این اطلاعات عمدتاً لحن مستبدانهای دارند. بیشتر منفیاند و اصلا مثبت به قضیه نگاه نمیکنند؛ مثل همان شایعهای که درباره تجارت اعضای بدن متوفیان کرونا شکل گرفت. هدف آنها این است که ترس و بیاعتمادی ایجاد کنند. آنها مستنداتی ارائه نمیدهند. مردم اگر بخواهند در شرایط هرجومرجی که در فضای مجازی ایرانی وجود دارد، گمراه نشوند، باید سراغ اطلاعاتی بروند که همراه با مستندات است؛ مثلا جای معتبری که این موضوع را تأیید کرده یا به یک لینک معتبر ارجاع داده شده است. یکی دیگر از ویژگیهای شایعات این است که اطلاعات درست را با اطلاعات غلط ترکیب میکنند؛ یعنی مثلا در مورد تجارت اعضای بدن متوفیان کرونا، اطلاعات درست مثل این موضوع که این روزها تعداد زیادی از افراد بهخاطر ابتلا به کرونا فوت میکنند و به شکل ویژهای دفن میشوند را در کنار اطلاعات نادرستی قرار دادهاند که از اعضای بدن این افراد سوءاستفاده میشود. استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات میگوید: ناخودآگاه مردم در دام این شایعات میافتند. شما فکر کنید یکی از عزیزانتان به کرونا مبتلا شود و به سرعت نیازمند اطلاعات هستید. مثلا میخواهید بدانید در قرنطینه خانگی دقیقا چه کار کنید و بعد از چه زمانی ویروس از مریض به شما منتقل نمیشود؟ مثلا یکی از منابع میگوید 48ساعت بعد از اینکه تب مریض قطع شد دیگر به شما انتقال نمییابد. من در مورد این موضوع در منابع فارسی هیچ مطلبی پیدا نکردم. یک نفر که مهارت خواندن زبان انگلیسی ندارد به راحتی میتواند در دام شایعات بیفتد و در جستوجوی رسیدن به پاسخ، اطلاعات غلطی را به دست آورد که ذهنش را دگرگون کند.
شایعهپردازان میتوانند افراد سادهانگار یا افراد ضداجتماع باشند
منصور ساعی، استادیار ارتباطات پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات نیز درباره خبرهای جعلی به همشهری میگوید: این اخبار معمولا عمدی است و سازمانها و نهادها یا افرادی آنها را میسازند. این اخبار میتواند جنبههایی از واقعیت را داشته باشد اما دادههای خلاف واقع نیز میان آنها گنجانده شده است. این موضوع صرفاً محدود به کرونا نیست، اما در 9ماه گذشته که ویروس کرونا به ایران آمد، در رسانههای رسمی و اجتماعی با حجم عظیمی از اطلاعات درباره این ویروس مواجهشدیم. او ادامه میدهد: اخبار جعلی معمولاً در رسانههای رسمی مثل رادیو، تلویزیون، مطبوعات و خبرگزاریها کمتر دیده میشوند؛ چرا که متخصصان آنها را چک میکنند و تأیید میشوند. روزنامهنگاران و افراد متخصص، تعهد و نظارتی حرفهای دارند. اما در رسانههای اجتماعی به علت اینکه با خیل عظیمی از کاربران و تولیدکنندگان محتوا مواجهیم، الزماً نمیتوانیم بگوییم که همه متخصص هستند. شایعهپردازان میتوانند افراد مختلفی باشند؛ از افراد سادهانگار که همهچیز را باورمیکنند تا افراد ضداجتماع و هکرها.
ترکیب پاندمی و اطلاعات
این استاد دانشگاه با بیان اینکه بعضی از افراد تا محتوایی را میشنوند یا میخوانند به سرعت آن را بازنشر میکنند بدون آنکه صحت و سقم آن را بسنجند، میافزاید: کل این فرایند را اینفودمی مینامیم. اینفودمی ترکیبی از پاندمی و اینفورمیشن است؛ یعنی همهگیری اطلاعات. وقتی اطلاعات همهگیر میشود، بهگونهای گسترش مییابد که با اطلاعات متناقض مواجهمیشویم. در چنین شرایطی قدرت تشخیص از دست میرود و دچار سردرگمی میشویم. ممکن است عقیدهای را باور کنیم که به در پیش گرفتن یک نوعی از رفتار منجر شود. در نهایت به آن اختلال ارتباطی میگویند. او میگوید: بخشی از این موضوع به حضور کاربران مختلف با قصدها و غرضهای متنوع برمیگردد؛ بعضی اغراض سیاسی، ضداجتماعی و... دارند. پدیده اینفودمی، راستیآزمایی اطلاعات را با دشواری مواجه میکند. جامعه ما روزانه با انبوهی از اطلاعات متناقض مواجه است که منجر به سردرگی رفتاری میان آنها میشود. دکتر ساعی ادامه میدهد: کرونا پدیدهای نامرئی است یعنی مثل سیل یا آوار یا دیگر بلایا نیست که قابلدیدن باشد؛ پدیدهای است که تا برای نزدیکان یک فرد پیشنیاید، آن را باور نمیکند. آشناسازی جامعه با این پدیده کار دشواری است. اینکه جامعه قبول کند که این موضوع جدی است، دشوار است. پدیدهای بیسابقه است یعنی سابقه تاریخی مثل زلزله ندارد. این پدیده ناآشنا در کنار اینفودمی باعث شده جامعه دچار اختلال باورپذیری شود.
پاندمی اطلاعات و قربانیان آن
منصور ساعی، استادیار ارتباطات پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات: سواد رسانهای در کنار سواد سلامت مهم است. جامعه ما از سواد سلامت کافی هم برخوردار نیست. نمیداند یک پیام سلامت جدید را با سبک زندگی و محیط کار خود چگونه تطبیق دهد. کاهش حداقلی سواد رسانه و سواد سلامت مردم ناشی از بیاعتمادی اجتماعی نسبت به نهادها و نسبت به یکدیگر است. میزان اعتماد اجتماعی به نهادها پایین است. شفافیت خبری پایین است. با به حاشیه رفتن رسانههای رسمی مثل روزنامههای چاپی، خبرگزاریها، رادیو و تلویزیون، بازار رسانههای یکشبه و غیررسمی گرم میشود. پس در یک نتیجهگیری کلی، همه این عوامل دستبهدست هم میدهد که جامعه دچار اختلال ارتباطی شود و شایعات مختلفی راجع به دولت، واکسن کرونا، درمان آن و... را باور کند و در نهایت دست به عملهای خاصی بزند. در هر صورت پدیده اینفودمی در جامعه ما به نوعی قربانیان زیادی خواهد داشت و شاید مهمترین قربانی آن بیاعتمادی نهادی به سیستم و فروپاشی سرمایه اجتماعی است. سردرگمی و عادیسازی خود مسئله هم نتیجه منفی دیگری است. کرونا موضوع مهمی نیست اما زمانی که جامعه دچار ناهماهنگی شناختی میشود، در مواجهه با این پدیده میزان حساسیت خود را از دست میدهد و با بهانههای زیادی آن را جدینمیگیرد؛ مثلا میگوید کرونا یک مسئله سیاسی است یا بیماری مهمی نیست و ... .