نگاه/ یک آمریکا؛ دو ملت
ریچارد هاس- رئیس شورای روابط خارجی آمریکا
نتیجه انتخابات، پیروزی جو بایدن بوده است و شکی نیست که اکنون، بحث بازشماری و بررسی حقوقی و قانونی اعتراضها هم پیش میآید. در چنین انتخابات پرحاشیه و پرشوری، بدون شک اعتراض هم وجود دارد. در این انتخابات، اما مهمترین اصول دمکراسی به نمایش درآمد. مشارکت بالا بود، خشونت در کمترین حدش بود و دادگاهها در حال بررسی تخلفات انتخاباتی هستند. همزمان اعلام پیروزی پیش از موعد از سوی ترامپ، مورد توجه زیادی قرار نگرفت و درخواستهای او برای توقف روند شمارش آرا، با بیتوجهی مسئولان انتخابات روبهرو شده است.
پس از این انتخابات آنچه نگرانکننده است، شکافی است که در جامعه عمیقتر از قبل شده است. با توجه به آرای 2نامزد، بهنظر میرسد نیمی از جامعه با دونالد ترامپ هستند و نیمی دیگر علیه او. این دودستگی درنهایت به یک حکومت دوپاره منتهی خواهد شد. دمکراتها کاخ سفید و مجلس نمایندگان را در دست میگیرند و کنترل مجلس سنا در دست جمهوریخواهان خواهد بود. مجالس ایالتی هم نصف-نصف میان 2حزب تقسیم شده است. آن «موج آبی» که دمکراتها انتظارش را داشتند اتفاق نیفتاده و باید پذیرفت که ترامپ هم رأی خوبی کسب کرده است. او حدود 5میلیون رأی بیش از سال2016 بهدست آورده و این رأی، بعد از رأی بایدن یک رکورد بهشمار میرود. فراموش نکنیم در شرایطی نیمی از رأیدهندگان آمریکایی رأی خود را به نفع ترامپ به صندوقها انداختهاند که روزانه بیش از هزار نفر از مردم آمریکا در اثر شیوع کرونا قربانی میشوند. بهعبارت دیگر، با وجود سوءمدیریت ترامپ در مهار بحران کرونا، مردم همچنان به او رأی دادهاند.
ترامپ باخته اما همچنان صدایش بلند خواهد بود. حتی اگر 4سال بعد در انتخابات شرکت نکند، در انتخاب نامزد حزب جمهوریخواه نظر او تعیینکننده است. حزب جمهوریخواه دیگر آن حزب جورج بوش و رونالد ریگان هم نیست. ترامپیسم -نوع مدرن پوپولیسم آمریکایی- بهعنوان یک قدرت قابل توجه زنده خواهد ماند. ترامپ در بیاعتبار کردن روند رأیگیری و شمارش آرا، سنگ تمام گذاشته و با تأکید بر ادعای تقلب، اعتماد مردم به نظام انتخاباتی آمریکا را خدشهدار کرده است. بیشتر هواداران او، ریاستجمهوری جو بایدن را نخواهند پذیرفت. حتی شاید ترامپ هیچگاه شکستش در انتخابات را نپذیرد. شاید در مراسم تحلیف جانشینش هم شرکت نکند. او به هیچ قاعدهای پایبند نبوده است.
مردم آمریکا امروز بیش از پیش از هم دور شده و در دنیاهای مجزا از هم زندگی میکند. آنها در دنیای خودشان، شبکههای تلویزیونی خودشان را میبینند، رادیوهای خودشان را گوش میدهند و سایتهای خودشان را میخوانند. این شکاف از نسلی به نسل دیگر، جدیتر هم میشود. شکاف در جامعه آمریکا دیگر محدود به خطوط جداکننده وضعیت اقتصادی و میزان ثروت نیست؛ تحصیلات هم نیست. رأی مردم از طبقههای مختلف، با تحصیلات مختلف و از مناطق مختلف، به سبد هر دو نامزد انتخابات ریاستجمهوری امسال ریخته شده است. دیگر آن پیشبینیهایی که در مورد رأی شهرها، رأی زنها و مردها و رأی گروههاتی نژادی مختلف میشود، کارایی ندارد.
درست است که اغلب طرفداران حزب جمهوریخواه در مناطق روستایی و حاشیه شهرها زندگی میکنند و بیشتر هواداران حزب دمکرات در شهرها، اما محاسبات در مورد خواست مردم بهشدت به هم ریخته است. فرهنگ جای خودش را در میان معادلات انتخاباتی باز کرده و سیاست خارجی دیگر اهمیت چندانی ندارد. سیاست خارجی تنها به درد جلب آرای کوباییها و ونزوئلاییهای ساکن فلوریدای جنوبی میخورد.
همه این معادلات را که در نظر بگیریم، متوجه میشویم که تغییر فرمول انتخاب رئیسجمهور و تشکیل دولت در آمریکا کار بسیار دشوار و پیچیدهای است. وضعیت امروز آمریکا درست مثل وضعیت شورای امنیت سازمان ملل است. بسیاری معتقدند سیستم کنونی شورای امنیت دچار ایرادهای فراوانی است اما تغییر آن هم ممکن نیست. کشورها بر سر تغییر ساختار شورای امنیت هرگز به نتیجه نمیرسند. هر تغییری در ساختار شورای امنیت، به نفع یک گروه و به ضرر یک گروه دیگر است؛ بنابراین اجرای این تغییر امکانپذیر نیست.
اصلاح ساختار سیاسی آمریکا هم به همین اندازه سخت است. خیلیها اکنون روی رهبر جمهوریخواهان در مجلس سنا یعنی میچ مککانل حساب میکنند که شاید تصمیم بگیرد با جو بایدن کار کند. در غیر این صورت، یک بنبست تمامعیار در انتظار دولت جدید آمریکاست. برای این منظور، لازم است بایدن هم از یک سری اصول خود عقبنشینی کند. این هم با توجه به حضور افرادی تندرو در تیم او که خواهان تغییرات عمده نسبت به دوره ریاستجمهوری ترامپ هستند، سخت بهنظر میرسد.
دمکراتها فکر میکردند در این انتخابات، ترامپ و میراثش را به کلی از بین خواهند برد؛ این آرزو اما عملی نشد. جمهوریخواهان هم بهدنبال انتخاباتی بودند که حضور ترامپ در قدرت را محکمتر کند؛ آنها هم به خواسته خود نرسیدند. نتیجه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا اکنون یک کشور و دو ملت است. این دو ملت مجبورند در کنار هم زندگی کنند، اما شاید نتوانند یکدیگر را تحمل کنند.
منبع: ProjectSyndicate