• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
شنبه 17 آبان 1399
کد مطلب : 114959
+
-

کودک‌ربایی سارق پس از دیدن مالباخته


دزد خودرو وقتی در خیابان با مالباخته مواجه شد با ربودن کودک 2ساله همدستش فرار کرد و ناپدید شد. به گزارش همشهری، هفته گذشته مرد جوانی که خودروی پژو‌اش مدتی قبل توسط دزدان به سرقت رفته بود در خیابانی حوالی میدان شوش چشمش به‌خودرواش افتاد که کنار خیابان پارک بود. مردی پشت فرمان نشسته بود و کودکی هم روی صندلی عقب. مالباخته با دیدن ماشینش شروع به داد و فریاد کرد و از مردم برای دستگیری سارق ماشینش کمک خواست. سارق اما با دیدن مالباخته پایش را روی گاز گذاشت و با سرعت فرار کرد. همزمان با این اتفاق، زن جوانی از داخل مغازه‌ای بیرون آمد و با دیدن خودروی پژو سرقتی که در حال دور شدن بود با فریاد از مردم کمک خواست. او می‌گفت کودکی که روی صندلی عقب نشسته است، فرزند اوست و سارق پژو، کودکش را ربوده است.

ماجرای عجیب
با حضور مأموران پلیس در محل، زن جوانی که مدعی بود کودکش ربوده شده است گفت: سارق پژو شوهر صیغه‌ای‌ام است. او سارق خودرو است که این ماشین را هم 24ساعت قبل دزدیده بود. من و شوهرم به همراه کودکم سوار ماشین سرقتی بودیم که او مقابل یک سوپرمارکت توقف کرد و از من خواست برایش آب معدنی و سیگار بخرم. من هم پیاده شدم و به مغازه رفتم، اما با شنیدن فریادهایی به خیابان برگشتم و دیدم که شوهرم با دیدن صاحب ماشین، فرار کرده و کودکم را هم با خودش برده است.
صاحب ماشین اما ادعای دیگری داشت. او می‌گفت که زن جوان همدست شوهرش است. وی توضیح داد: روز قبل مقابل پارکی حوالی میدان شوش توقف کردم. برای خوردن آب وارد پارک شدم و سوئیچ ماشینم را روی نیمکت گذاشتم که مردی سوئیچ را سرقت کرد. به‌دنبال او دویدم اما مرد جوان همراه این زن (اشاره به همسر موقت سارق) سوار ماشینم شدند و آن را سرقت کردند. بعد از این اتفاق شکایت کردم تا اینکه 24ساعت بعد ماشینم را اتفاقی در خیابان دیدم و آنقدر دستپاچه شدم که با فریاد از مردم کمک خواستم، اما سارق فرار کرد.

اعتراف همدست
ماموران با شنیدن حرف‌های شاکی به بازجویی از زن جوان پرداختند و او به همدستی با شوهرش اعتراف کرد. وی گفت: من پشت چراغ قرمز و ترافیک گل یا دستمال می‌فروختم تا اینکه با مجید (سارق پژو) آشنا شدم. وقتی فهمید مطلقه هستم و یک فرزند دارم پیشنهاد ازدواج داد و به‌خاطر تامین هزینه‌های زندگی قبول کردم. او به من گفت که یک سارق حرفه‌ای است و خواست که با او همدست شوم. وی 2 شگرد برای سرقت داشت. اول با دیدن راننده‌هایی که ماشین‌شان را روشن رها می‌کردند که از دکه یا مغازه چیزی بخرند، خودروی آنها را سرقت می‌کرد و شگرد بعدی‌اش این بود که افرادی را شناسایی می‌کرد که ماشین‌شان را پارک می‌کردند و برای هواخوری به پارک می‌رفتند. در این شرایط من و شوهرم آنها را تعقیب می‌کردیم و چنانچه سوئیچ ماشین‌شان را روی نیمکت می‌گذاشتند در یک لحظه آن را سرقت کرده وتا شاکی به‌خودش بجنبد با دزدیدن ماشین، متواری می‌شدیم. او ادامه داد: چند روز با ماشین‌ها در خیابان دور می‌زدیم وپس از سرقت لوازم، آنها را رها می‌کردیم. زن جوان گفت: من شناخت زیادی نسبت به شوهرم ندارم و فقط می‌دانم که او اصلا علاقه‌ای به کودک من ندارد. به همین دلیل می‌ترسم و نگرانم که بلایی سر او بیاورد. با اعترافات این زن، برای او قرار قانونی صادر شد و تحقیقات برای دستگیری سارق حرفه‌ای ادامه دارد.

این خبر را به اشتراک بگذارید