گزارش از درون واگنهای مترو، تاکسیها و اتوبوسهای درونشهری
بیماسک پریشانیم و با ماسک پریشان
کمکم کرونا در ایران 9ماهه میشود و هنوز در فضای حملونقل عمومی به چیزی جز ماسک و نحوه استفاده آدمها از آن نمیتوان فکر کرد
شبنم سیدمجیدی ـ روزنامهنگار
روزهایی است که در خیابانها به چیزی جز ماسک آدمها نمیتوان فکر کرد. در تاکسیها چشم میچرخانیم که همه حتما ماسک داشته باشند. در متروها و اتوبوسها نگران میشویم از آدمهایی که ماسکشان را روی چانهشان پایین آوردهاند و مدام بینی و لبشان را میخارانند و بعد همان دستها را به دستگیرهها و میلهها میگیرند؛ ماسکی که زدن آن دهها سختی دارد و نزدن آن حتما هزاران سختی. کمکم کرونا در ایران 9ماهه میشود و هنوز در فضای حملونقل عمومی به چیزی جز ماسک و نحوه استفاده آدمها از آن نمیتوان فکر کرد. ماسک و کرونا و آنهایی که آن را جدی نمیگیرند پریشانی هر روزهمان را رقم میزنند. از 19مهر اعلام کردند که افراد بدون ماسک و بیتوجه به دستورات بهداشتی در تهران جریمه خواهند شد؛ طرحی که گفته شد در همه اماکن عمومی و علاوه بر مترو و تاکسی در خودروها نیز اجرا میشود. گفته شد که نیروی انتظامی بر اجرای این مصوبات نظارت خواهد کرد و حتی در ایستگاههای مترو حضور خواهد داشت. قرار بود در چند روز ابتدایی طرح، تذکر شفاهی داده شود و اگر کارساز نبود، برخورد سلبی و جریمه افراد متخلف به جریان افتد. حدود 9ماه میگذرد و با وجود جریمه و تذکر، هنوز در اتوبوسها، واگنهای مترو، تاکسیها و... برای خیلیها سرکردن روزمرگی با ماسک بسیار مشکل است.
ناظران اجتماعی اتوبوسها
این روزها دیگر به آن روزهای ابتدایی شیوع کرونا شباهت زیادی ندارد؛ آن روزهایی که عکسها و فیلمهایی میدیدیم از ضدعفونی گسترده وسایل حملونقل عمومی و گذاشتن علامتهای فاصلهگذاری روی صندلیهای اتوبوس؛ علامتهایی که عملا هیچکس به آنها اهمیتی نداد. روزهای اول هر کسی وارد اتوبوس میشد، نگاهی ملتمسانه به صندلی خالی کنار یک مسافر میکرد و اگر کسی اعتراضی نداشت روی صندلی ممنوعه نیز مینشست و البته به مرور زمان، آن نگاه نیز از بین رفت. البته در شرایطی که در اتوبوسها همه کیپ تا کیپ هم میایستند، گذاشتن فاصله نشستن، واقعا معنایی هم نداشت. آن مربعهای سبز کف اتوبوسها که قرار بود مسافران روی آنها و با فاصله از هم بایستند هم جز اشکال هندسی بیمعنی، هیچ مفهومی ندارند.
در چنین شرایطی که فاصلهگذاری اجتماعی که هیچ، حریم شخصی نیز وجود ندارد، فقط باید حواست باشد بدون اینکه روی کسی بیفتی به جایی دست نزنی و اگر زدی بلافاصله مراسم الکل و ضدعفونی را برپا کنی. هنوز هم آوازخوانهای دورهگرد در اتوبوسها بدون ماسک فریاد میزنند و خواه ناخواه هیچ مسافری نمیتواند به چیزی جز ترشحات دهانشان که در هوای اتوبوس پخش میشود، فکر کند. هنوز هم ممکن است فرد پشتسریات درست بیخ گوش و صورتت، ماسکش را تا روی چانه پایین بکشد و با تلفن بلندبلند صحبت کند و اگر به او تذکر بدهی، درحالی که ماسک را روی دهان میبرد، به آن طرف خط بگوید: «یک ثانیه ماسکم آمده پایین تذکر دادند. اگر اینقدر میترسید بیرون نیایید!». هنوز هم در این شلوغیها سرفهکردن جرأت میخواهد. ماسک نزدن هم جرأت میخواهد، چراکه اگر از کرونا هم جان سالم بهدر ببری از نگاههای شماتتبار ناظران اجتماعی، جان بهدر نخواهی برد که البته جای خوشحالی دارد.
ماسکهای یک لایه در مترو
متروها نیز وضعیتی تقریبا مشابه اتوبوسها دارند، با این تفاوت که مترو به هر حال فضایی بسته و محصور محسوب میشود و شاید مخاطرات مربوط به ویروس کرونا در آن بیشتر باشد. از زمانی که اعلام شد ورود به مترو بدون ماسک ممنوع است، در مراجعات به ورودی ایستگاههای مختلف مترو در روزهای مختلف، هم با ایستگاههایی مواجه میشوی که خبری از مأمور انتظامی یا ناظر در آنها نیست و هم ایستگاههایی که ناظر ایستگاه از ورود مسافران بدون ماسک جلوگیری میکند و به آنها تذکر میدهد. در ایستگاههای بدون ناظر میشود مسافرانی را دید که بدون ماسک در محوطه ایستگاه مترو پرسه میزنند. انگار که ماسک فقط مختص داخل قطار باشد. با این حال بیراه نیست اگر بگوییم نزدیک صددرصد مردم در قطارهای مترو از ماسک استفاده میکنند. اما اینکه چقدر این استفاده صحیح است، جای بحث زیادی دارد.
تعداد مسافرانی که از ماسکهای چند لایه (2ماسک 3لایه روی هم) استفاده میکنند در مترو اصلا کم نیست و در عین حال تعداد مسافرانی که از ماسکی استفاده میکنند که به سختی میتوان به آن حتی یک لایه گفت هم اندک نیست. یعنی میخواهم بگویم در خیلی از موارد، بود و نبود آن ماسک پارچهای نازک و زهوار دررفته روی صورت بعضی افراد تقریبا تفاوتی ایجاد نمیکند. در مترو اگر ساعت خلوتی باشد، تعداد افرادی که ماسکشان از روی دهانشان کنار میرود، افزایش مییابد. وقتی از خانمی که ماسکش را روی چانهاش گذاشته بود پرسیدم میتواند آن را تا روی بینیاش بالا بکشد؟ گفت: خفه میشوم. نمیتوانم. وقتی به دختری که ساندویچ میخورد، گفتم میتواند ماسکش را روی صورتش بزند، گفت: من با شما فاصله دارم. مشکلی نیست! فروشندگان همچنان در واگنهای مترو در تردد هستند و بعضیهایشان ماسکهایی را استفاده میکنند که احتمالا ابتدای شیوع کرونا در کشور آن را خریدهاند و از آن زمان تا امروز همان را استفاده میکنند. پیرمرد خودکارفروش میگوید: حقیقتش سود روزانه من آنقدر اندک است که برای ماسک نمیتوانم آن را هزینه کنم!
تاکسیرانهایی که رعایت نمیکنند
تاکسیها به فاصله چندهفته از شروع کرونا، فاصلهگذاری اجتماعی را با میلی شدید و جدی آغاز کردند؛ فاصلهگذاری اجباریای که بهمعنای دریافت مبلغی بیشتر از مسافران بخت برگشته و به جایش، سوار کردن تعداد کمتر افراد بود. اعتراضی هم وارد نبود و نیست. سلامت بدون شک در اولویت است. ناگفته نماند که درست و ایدهآلش این بود که مبلغ مازاد را نهادهای مسئول به تاکسیها پرداخت کنند و از مسافران مبلغ بیشتری بابت فاصلهگذاری اجتماعی دریافت نشود؛ ایدهآلهایی که آنقدر دور بهنظر میآیند که هرگز حتی به آنها فکر هم نمیکنیم. در تاکسیها وضعیت رعایت استانداردهای بهداشتی، به شکلی متنوع است. در 90درصد مواقع نکات مهم مثل ماسک و فاصلهگذاری رعایت میشود. با این حال هنوز پیدا میشوند خودروهایی که مسافرانشان ماسک بهصورت نداشته باشند و پیدا میشوند رانندههایی که از دور بهنظر میآید ماسک بهصورت دارند، اما وقتی سوار خودرو میشوی، با ماسکی مواجه میشوی که تا روی لب راننده بالا آمده و دماغش همچنان بیرون است (پدیدهای که در شهر کم دیده نمیشود) و صدای راننده را از میان سوراخی که در اثر کهنگی روی ماسک ایجاد شده میشنوی که میگوید: کرایه 5هزار تومان است.
مشخص است که این ماسک متعلق به زمان آغاز کروناست یا شاید در دوران آلودگی هوای سال قبل خریداری شده باشد. هنوز تاکسیهای بسیاری هستند که به اپلیکیشنهای پرداخت آنلاین مجهز نشدهاند و پولهای نقد باید دائم میان مسافران و رانندهها دستبهدست شود. هنوز هستند رانندههایی که وقتی از سوار شدن بهخودرویشان امتناع میکنی، میگویند سوار شو، بعد ماسکشان را میزنند. در تهران تاکسیرانها قبل از سوارشدن بهخودرو و در جمع خودشان از ماسک استفاده نمیکنند.
رانندههای خطوطی که در هفتههای گذشته میان آنها رفتوآمد داشتم در جمع خود وقتی بغل گوش هم فریاد میزنند «یکنفر، حرکت»، در بیشتر مواقع از هیچ ماسکی استفاده نمیکنند.