جانشین رئیسجمهور آمریکا کیست؟
براساس قانون اساسی آمریکا و متممهای آن، منصبی وجود دارد با عنوان «جانشین رئیسجمهور» (Vice President) که در ایران به نادرست به «معاون رئیسجمهور» برگردانده شده است. چنانکه میدانیم، معاون معادل assistant و قائممقام برابر deputy است، حال آنکه جانشین رئیسجمهور بهلحاظ فنی منصبی است در رده خود رئیسجمهور و همردیف آن (از جمله معانی vice جانشین یا جایگزین است). در آمریکا به هر دلیلی رئیسجمهور از دنیا برود (مرگ در اثر بیماری یا سوءقصد) یا از مقامش کناره بگیرد (استیضاح یا استعفا) یا به هر دلیلی قادر به انجام وظایفش نباشد، بلافاصله جانشین رئیسجمهور جایگزین او میشود.
بنیانگذاران و قانونگذاران آمریکا، با هدف پیشگیری از انتخابات پیش از موعد، که در آن زمان رویکرد معمولی نبود، منصب جانشین رئیسجمهور را تعریف کردند. جانشین رئیسجمهور نیز مانند خود وی، ساکن کاخ سفید است و همچون رئیسجمهور در جریان تمام اطلاعات محرمانه قرار میگیرد تا درصورت جایگزینی، از هر لحاظ آماده باشد. تنها تفاوت این است که او، مادامی که رئیسجمهور فعالیت دارد، فاقد قدرت اجرایی است.
جانشین رئیسجمهور نیز مانند خود او در جریان کنوانسیونها و انتخابات مقدماتی دو حزب عمده آمریکا برگزیده میشود، البته نامزد نهایی حزب جانشین خود را انتخاب میکند، اما این انتخاب بنا به سنن و آداب متداول، بدون مشورت و نظرسنجی نیست و معمولا نفر دوم انتخابات مقدماتی از شانس بیشتری برخوردار است. با توجه بهاحتمال جایگزینی او با رئیسجمهور، اینکه چهکسی نامزد این منصب شود نیز میتواند مورد توجه و مایه نگرانی رأیدهندگان باشد. بهعنوان مثال، یکی از نقاط ضعف جورج بوش پدر در انتخابات سال1992 جانشین نهچندان شناختهشده و کمتجربهاش (دن کوئل) بود و به عکس، نقطه قوت بیل کلینتون، رقیب بوش در آن سال، وجود شخصیت سرشناس و بانفوذی چون ال گور بهعنوان جانشین او بود. در سال2000 انتخاب جوزف لیبرمن بهعنوان نامزد جانشینی ریاستجمهوری حزب دمکرات چندان به مذاق رأیدهندگان محافظهکار خوش نیامد. لیبرمن کلیمی بود و درصورت جایگزینی با ال گور، نخستین رئیسجمهور غیرمسیحی آمریکا میشد. در آن زمان، تمایلات محافظهکارانه مسیحی در آمریکا بالا گرفته بود.
در انتخابات امسال نیز با توجه به سن بالای هر دو نامزد، بهخصوص جو بایدن، نامزدهای منصب جانشینی رئیسجمهور بسیار مورد توجه هستند. جانشین ترامپ، مایک پنس، محافظهکاری است مذهبی و به عکس ترامپ، دور از برخی رفتارهای جنجالبرانگیز که جذابیت او را نزد بسیاری از رأیدهندگان افزایش میدهد. در آن سو، کامالا هریس، درصورت حذف بایدن از سیاست، نخستین زن رنگینپوستی است که مقام ریاستجمهوری آمریکا را کسب خواهد کرد و این شمشیری است دولبه؛ از طرفی خوشایند اقلیتهای قومی (مانند آمریکاییهای لاتینتبار، سیاهپوستان و آمریکاییهای هندیتبار و آسیاییتبار) و از طرفی مایه نگرانی سفیدهای مسیحی است که همچنان بدنه اصلی رأیدهندگان بهحساب میآیند. چنین انتخابی طرفداران محافظهکار را از کارزار دمکراتها دورتر میکند.
جانشین رئیسجمهور همچنین رئیس سنا نیز محسوب میشود و به این ترتیب، از مقامات قوه مقننه. البته ریاست وی بر سنا، ناظر بر اداره جلسات و مشاوره است و وی حق رأیدادن ندارد، جز در مواقعی که آرای سناتورهای دو طرف بحث مساوی شود.
در دهههای اخیر، مقام جانشین رئیسجمهور بهتدریج قدرت و نفوذ بیشتری بهدست آورده و اینک، علاوه بر جایگاه حقوقیاش، همچنین مشاور مهم رئیسجمهور، شریک او در اداره امور و نماینده رئیسجمهور در مواقعی است که وی قادر به حضور در جایی نیست. جانشین رئیسجمهور همچنین عضو شورای امنیت ملی است و در نتیجه، نقش مهمی در این زمینه دارد. با توجه به نقش مهم وی، جانشین رئیسجمهور نامزد بالقوه حزب خود برای انتخابات ریاستجمهوری بعدی است.
نخستین جانشین ریاستجمهوری آمریکا، جان آدامز بود که طی 8سال ریاستجمهوری جورج واشینگتن در بطن سیاست کشور قرار داشت. وی در سومین انتخابات ریاستجمهوری، بهعنوان رئیسجمهور برگزیده شد و توماس جفرسون، رقیب خود در انتخابات و از بنیانگذاران کشور را بهعنوان جانشین خود معرفی کرد. تا اواسط قرن بیستم، این منصب بیاهمیت تلقی میشد و سیاسیون تمایلی به کسب آن نداشتند. از نکات جالب در اینباره آن بود که وقتی به دنیل وبستر پیشنهاد شد بهعنوان جانشین زاکاری تیلور در انتخابات شرکت کند، وی پاسخ داد: «ترجیح میدهم وقتی دفنم کنید که مرده باشم.» او پیشتر پیشنهاد مشابه ویلیام هنری هریسون را نیز رد کرده بود. هر دو رئیسجمهور در دوره تصدیشان درگذشتند و وبستر درصورت پذیرش آن پیشنهادها، رئیسجمهور میشد.
از معروفترین جانشینان معاصر ریاستجمهوری که در پی مرگ یا کنارهگیری رئیسجمهور، به این منصب رسیدند، میتوان به هری ترومن اشاره کرد که در پی درگذشت روزولت، سوگند ریاستجمهوری خورد. لیندن جانسون نیز پس از ترور کندی، جایگزین او شد. در دهه1970 در پی رسوایی واترگیت و کنارهگیری ریچارد نیکسون، جرالد فورد جانشین او شد.
در دهه1980، جورج بوش پدر جانشین قدرتمندی برای رونالد ریگان بود و در دهه1990 الگور، جانشینی مطلوب برای بیل کلینتون. الگور با توجه به گرایشهای لیبرال میانهروانهاش و تمایل به رویکردهای علمی و دلبستگی به تکنولوژی، تأثیر بسیار مهمی در گذار آمریکا از قدرتی صنعتی به اقتصادی موج سومی داشت. جانشین رئیسجمهور بعدی، یعنی دیک چنی جمهوریخواه نیز چهره بسیار تأثیرگذاری بود، اما در حیطه دستور کار نومحافظهکارانه دولت بوش و جنگهای فاجعهباری که بهبار آورد.
مایک پنس، جانشین کنونی رئیسجمهور آمریکا چهلوهشتمین فردی است که در تاریخ آمریکا این مقام را برعهده گرفته است. البته باید درنظر داشت که پنس محافظهکاری مذهبی یا بهعبارتی به لحاظ ایدئولوژیک، نومحافظهکار است، حال آنکه ترامپ، نماینده و چهره محبوب محافظهکاران اجتماعی است.