پسر مثل پدر نشد
آیتالله سیداحمد حسینی طالقانی، از علمای بزرگ و طرازاول تهران بود که در دهههای نخست قرن در میانه سیاست ایران قرار نداشت گرچه از نظر علمی از درجه بالایی برخوردار بود اما در همان مسجد خود در منطقه پامنار اقامه نماز میکرد. مشهور است میان او و آیتالله میرزامحمدعلی شاهآبادی (از عرفای بزرگ قرن و استاد اخلاق و عرفان امام خمینی) و سیدمحمدبحرالعلوم قزوینی میثاقنامهای برای صیانت از دین محمدی وجود داشت. این عالم بزرگوار، پدر جلال آلاحمد است. جلال در خانوادهای روحانی و مذهبی متولد شد و به همین دلیل بعد از آنکه از تحصیل حوزوی در نجف سرباز زد، مخفیانه به دانشسرای عالی رفت و پس از آنکه با سیمین دانشور ازدواج کرد بهطور کلی از طرف پدر طرد شد. او برخلاف پدرش که با سیاست میانهای نداشت در کشاکش سیاست ایران در گشت و گذار بود. یکی از برادران جلال آل احمد، سیدمحمدتقی بود که سالها در حوزه علمیه نجف به تحصیل پرداخت و پس از تکمیل تحصیل به نمایندگی از سوی مراجع وقت، آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی و آیتالله بروجردی، جهت ارشاد و هدایت شیعیان حجاز به مدینه اعزام شد. او در مدت اقامتش در مدینه خدمات ارزندهای به مکتب اهلبیت علیهمالسلام و پشتیبانی شیعیان مظلوم آن دیار کرد، اما سرانجام آتش خشم و کینه وهابیان دامنگیر این سیدعالم و مهاجر مظلوم شد و او را مسموم و شهیدکردند. جلال آلاحمد در سفرنامه «خسی در میقات»، به این واقعه اشاره میکند.
سیداحمد حسینی طالقانی از دوستان امام خمینی (ره) بود و پس از درگذشت او، امام در قم مجلس ترحیمی برگزار کرد که بسیاری میگویند دیدار میان جلال آلاحمد و امام خمینی و ماجرای خواندن کتاب «غربزدگی» توسط امام در این روز رخ داده است. جلال آلاحمد با آیتالله طالقانی هم نسبت داشت.