• چهار شنبه 26 دی 1403
  • الأرْبِعَاء 15 رجب 1446
  • 2025 Jan 15
دو شنبه 12 آبان 1399
کد مطلب : 114558
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/zplX8
+
-

دو روی یک سکه

تأثیر‌پذیری زوج منحصر‌به‌فرد داستان‌نویس

دو روی یک سکه

فرشاد شیرزادی

جلال آل‎‌‎احمد، خالق «مدیر مدرسه» و بسیاری داستان‎‌‎های کوتاه و بلند دیگر، بی‎‌‎تردید یگانه نویسنده جریان‌ساز معاصر ایرانی است. آل‎‌‎احمد در متن یک زندگی «فعال» به لحاظ سیاسی و با یک دیدگاه معطوف به اجتماع، منتقد صریح‎‌‎اللهجه سیاست دوران خود در رژیم شاه بود که طبعا به‎‌‎عنوان یک روشنفکر اندیشه‌ورز و صاحب جهان‌نگری خاص، تأثیر مشخص، قدرتمند و جهت‌دهنده‎‌‎ای بر نگاه و دیدگاه سیمین دانشور داشته است. این موضوع به هر تقدیر از وجه مبارزه‌جویانه جلال آل‎‌‎احمد در جریان روشنفکری ایرانی و در مقاطع مختلف تاریخی، قابل استناد است.
اگر نظر همه‌سویه‌نگر به روند رشد خانم سیمین دانشور، به‎‌‎عنوان یک داستان‎‌‎نویس و رمان‌نویس معاصر و نیز یک نویسنده جوان و نوپا داشته باشیم، به سادگی درخواهیم یافت که او از زمانی که همسر جلال آل‎‌‎احمد می‎‌‎شود، دوش به دوش او، همگام و همراه با او در هر زمینه‌ای فعالیت داشته است. آنها و به‎‌‎ویژه جلال آل‎‌‎احمد، با قلم و نگاه خود تأثیر گسترده‎‌‎ای بر جریان روشنفکری ایرانی و طیف گسترده‎‌‎ای از اهالی فرهنگ و مردم گذاشتند. سیمین دانشور نیز، به‎‌‎ویژه در رمان «سووشون» بازتاب تأثیرپذیری فعال خود را از آل‎‌‎احمد به ما نشان می‎‌‎دهد؛ رمانی که به هر تقدیر درخشش چشمگیری داشت و یکی از رمان‎‌‎های ماندگار و درخشان ادبیات داستانی یکصدساله فارسی است.
سیمین دانشور البته از دیگر سو، از حیث زبان، تشخص ویژه خود را دارد و در قلمرو داستان نویسی به‎‌‎طور بارز با آل‎‌‎احمد متفاوت است و قوی‎‌‎تر از او در این عرصه ظاهر می‎‌‎شود و به‎‌‎اصطلاح گل می‎‌‎کند و چهره می‎‌‎شود. این سخن به‌هیچ‌وجه منافاتی با تأثیرش از آل‎‌‎احمد ندارد؛ هرچند دانشور به‎‌‎عنوان یک رمان‌نویس، به لحاظ شخصیت‌پردازی، القای موقعیت و فضاسازی و تسلط بر شیوه‎‌‎ها و عناصر داستان، استقلال خاص خودش را دارد. در این مورد می‎‌‎توان گفت که شاید آل‎‌‎احمد، نتوانسته در داستان‎‌‎نویسی، مثل سیمین دانشور درخشش داشته باشد و بیشتر مقاله‌نویس، سفرنامه‌نویس و منتقد طراز اولی است که کلامش در جامعه روشنفکری عصر خود، بسیار نافذ است. اما دانشور در قلمرو داستان‎‌‎نویسی توانسته است خود خویشتن را به‎‌‎عنوان یک بانوی داستان‌نویس، با انگاره‎‌‎های ذهنی‌ـ‌زبانی زنانه دریابد و به‌جا آورد و در کار داستان‌نویسی متبلور کند. اما سیمین دانشور از سوی دیگر تا زمانی که جلال آل‎‌‎احمد زنده بود، به‎‌‎شدت تحت‎‌‎تأثیر همسر خود بود و در عرصه داستان‌نویسی، شکوفا نشد. 

آل‎‌‎احمد به‎‌‎عنوان یک نویسنده ایرانی تمام عیار، در عرصه زبان، با تکیه بر ادبیات کلاسیک، به جست‌وجوی ریشه‎‌‎هایش در ادبیات کهن برآمد. با مراجعه‎‌‎ای به سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی، می‎‌‎توان به سادگی دریافت که او نثر پوینده و ضرباهنگ‎‌‎دار ناصرخسرو را بسیار خوب به‎‌‎کار گرفته و امروزی کرده است. با تکیه بر همین زبان است که می‎‌‎بینیم در عرصه داستان‌نویسی، به‎‌‎عنوان یک نویسنده روشنفکر، کوچک‌ترین تأثیری در کاربرد عناصر داستان و همچنین خلاقیت خویشتن، از نویسندگان غربی نگرفته است و همین نکته، وجه ممتاز و مشخص چهره روشنفکری اوست که وجهی تمام‌عیار از یک نویسنده شش‌دانگ ایرانی را به ما می‎‌‎شناساند. شوربختانه جلال آل‎‌‎احمد، زودهنگام رخت به سرای باقی بست و بی‎‌‎گمان اگر مجال بیشتری می‎‌‎یافت و زندگی‎‌‎اش به‎‌‎طور متعارف ادامه داشت، بدیهی است که بیش از آنچه در عمر کوتاهش توانست روند تفکر و اندیشه‎‌‎ورزی روشنفکری ایرانی را به شکل ملی و ایرانی پیش ببرد، می‎‌‎توانست در این مسیر موفق باشد و تأثیرگذاری‎‌‎اش یقینا بسیار گسترده‎‌‎تر و عمیق‎‌‎تر می‎‌‎بود. این مهم یک واقعیت محرز است که با شنیدن نام خانم سیمین دانشور به یاد جلال آل‎‌‎احمد می‎‌‎افتیم و با ذکر نام آل‎‌‎احمد، آثار و نام سیمین دانشور در ذهن و جان و اندیشه‌مان تداعی می‎‌‎شود. این تداعی به‎‌‎خودی خود بسیار پرمعنی است.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :